مطبوعات چه مکتوب و چه رسانههاي مجازي، چه وظايفي را برعهده دارند؟! آيا مطبوعات و رسانهها تنها بايد منعکسکننده ديدگاهها، سخنان و مواضع مسئولين باشند؟! يا اين که موضوعات گوناگون را در رسانههاي خود با ديدگاه رسانه مطبوع خود منتشر کنند؟ جايگاه مردم و نقش آنها در رسانهها کجاست؟
رسانهها در افکار عمومي و جامعه به عنوان رکن چهارم دموکراسي، اکنون کارکردهاي خود را به خاطر برخي شرايط، از دست داده است. اين تغييرات باعث شده است تا رويکرد مردمي به رسانهها هم کمرنگتر شود. مقصود از رسانه در اين نوشتار رسانههاي مکتوب و مجازي است و نقش و کارکرد صدا و سيما تفاوت اساسي با آنها دارد. عليرغم اين که مسئولين اعلام ميکنند، رسانهها نبايد دولتي باشند يا وابستگي به قوهاي نداشته باشند و يا اين که ميگويند، دولت از رسانهداري اجتناب کند، شايد نظر درستي باشد. تا زماني که رسانهها به گونهاي به جايي وصل باشند و از سوي آن ارگان و نهاد حمايت مالي شوند، نميتوان انتظار داشت که رسانهها بتوانند رسالت واقعي و حقيقي خود را پيگيري کنند. وابستگي رسانهها معذوريتهايي را به دنبال خواهد داشت و اين معذوريت باعث ميشود، قلم نقد و انتقاد خشک شود و تنها در برخي حوزهها به کار بيفتد.
اگر به رسانههاي کشور نگاهي بيندازيم ميبينيم که اکثر گزارشها، مطالب، اخبار و يادداشتها از زبان و قلم مسئولين و کارشناسان منتشر ميشود. البته چنين رويهاي بايد وجود داشته باشد و اينگونه مطالب به نقل از آنها بايد منتشر شود، اما جايگاه مردم، مطالبات آنها، طرح مشکلات افراد جامعه که از حقوق آنها محسوب ميشود، در مطبوعات ما کجاست؟
يک رسانه بايد با طرح موضوع و مشکلات جامعه و مردم، مسئولين را وادار به پاسخگويي و حل مشکل سازد. تنها انتشار يکطرفه ديدگاهها و مواضع مسئولين و کارشناسان در رسانه کافي نيست. طرف ديگر اين معادله رسانهاي، مردمي هستند که بايد به آنها توجه شود. اين بيتوجهي رسانهها به مردم باعث شده است، رقبت آنها نسبت به مطبوعات کم شود. اين کمرقبتي باعث شده تا علاوه بر اين که تيراژ رسانههاي مکتوب کاهش قابلتوجه و نگرانکنندهاي داشته باشد، وضعيت اقتصادي آنها را هم تحت تأثير قرار داده است، تيراژ پايين و فروش نرفتن مطبوعات مکتوب ضعف اقتصادي را دچار کرده که اکثر رسانههاي مکتوب با آن دست به گريبان هستند.
تنها رسانهها و روزنامههايي که متعلق يا وابسته به جايي هستند از وضعيت بهتري برخوردارند. که البته آنها هم با دارا بودن چنين امتيازي همچنان از اقبال عمومي درخور توجهي برخوردار نيستند، چرا که بيشتر صفحات آنها متعلق به ديدگاههاي خاصي ميشود. رسانههاي سياسي و حزبي هم چنين شرايطي دارند و حتي شايد از اين نظر بدتر هم باشن، چون آنها در پي پياده کردن اهداف حزبي و سياسي خود در رسانه و روزنامههاي خود هستند و کمتر به مسائل و مشکلات و واقعيتهايي ميپردازند که وجود دارد و ديده ميشود.
صرفاً نبايد مسائل را از ديد منفي نگاه کرد منظور از بازتاب ديدگاهها و خواستههاي مردم تنها مشکلات و گرفتاريهاي آنها نيست که در کنار آنها نکات مثبت هم وجود دارد. هر دو در کنار هم بايد ديده شود.
اکنون که نمايشگاه مطبوعات در حال برگزاري است با شعار «رسانه، آزادي مسئولانه» آغاز به کار کرده است.
همه رسانهها، بر روي اين شعار کمي تأمل و تعمق کنند و با خود خلوت کنند، که آيا، رسالت رسانهاي خود را در آزادي رسانهاي مسئولانه، انجام دادهاند يا نه؟! منصفانه خود را به عنوان متهم و قاضي قرار دهند، آنگاه چه حکمي براي خود صادر خواهند کرد؟!
منصفانه اگر حکم صادر کنيم، مسئولانه و متعهدانه در حوزه کاري خود رفتار نکردهايم، چه در بسياري موارد و مسائل، در مقاطع خاص و حساس، عملکرد بسياري از رسانههاي ما، باعث مشکلات زيادي شده است، که امنيت عمومي، امنيت ملي، امنيت جامعه حتي امنيت غذايي و بهداشتي به خاطر برخي مطالب و گزارشها به خطر افتاده است.
مسئولانه رفتار کردن و متعهدانه پاي كار بودن و ماندن در حوزه رسانه، سخت است، اما شدني است. اگر تعهد و تخصص با هم به کار آيد، اين اتفاق خواهد افتاد آنگاه ديگر شاهد رويگرداني مردم از مطبوعات نخواهيم بود و بسياري از مشكلات حوزه اجتماعي حل خواهد شد. آرامش ذهني مردم ايد اولويت نخست رسانهها باشد. مردم به خاطر بسيارزي از مسائل فشارهاي روحي و رواني را بر دوش خود دارند، سعي كنيم تا بتوانيم كمي از اين فشارهار را از دوش مردم برداريم.