مشکلات اقتصادي کشور همچنان ادامه دارد و براساس نامه چهار وزير کليدي دولت تدبير و اميد ميرود تا به بحران برسد. آنها در نامه خود به آقاي رئيسجمهور با انتقاد از برخي تصميمات و سياستهاي ناهماهنگ دستگاهها، هشدار دادند اگر تصميم ضربالاجل اقتصادي گرفته نشود، رکود، تبديل به بحران خواهد شد.
چند درصد اين وضعيت را ميتوان به گره زدن همه چيز کشور به تحريمهاي اقتصادي و تنها پرداختن به مذاکرات هستهاي و دست يافتن به توافق دانست؟ کارشناسان اقتصادي کشور بارها گفتهاند که تأثير تحريمها بر اقتصاد کشور ۱۰ تا ۱۵ درصد است، در واقع اين وضعيت اقتصادي ارتباط مستقيم و تأثيرگذاري با تحريمها ندارد، اما دولت رونق اقتصادي و خروج از رکود و ايجاد جنبش اقتصادي را به توافق هستهاي گره زده است.
متأسفانه اين موضوع آنقدر بزرگ جلوه داده شده که باعث اتخاذ برخي تصميمات سياسي و اقتصادي در کشور شده به گونهاي که در حوزه سياسي فضاي دوقطبي ايجاد شده و منتقد توافق هستهاي متهم به کارشکني و چوب لاي چرخ گذاشتن توافق ميشود و در مقابل، موافق توافق هستهاي فردي دانا و عاقل معرفي ميشود.
اما در اين ميان کسي بر روي تلاشهاي بيوقفه و نفسگير تيم هستهاي در مواجهه با ۶ کشور سرپوش نميگذارد. سروکله زدن با کشورهايي که تلاش دارند به هر نحوي جمهوري اسلامي ايران را تضعيف کنند و حتي سياست براندازي خود را عليه ايران پس از برجام نه تنها ادامه دادند بلکه بر آن افزودند كار قابل تقديري است.
شايد بتوان گفت، برجام را بايد تمام شده تلقي کرد و توافق هستهاي را به همين شکل پذيرفته دانست، گزارش کميسيون برجام و نظر نمايندگان مجلس هم چنين برداشتي را ميرساند.
اما آيا همه گرفتاريهاي ما موضوع هستهاي است؟ آيا نبايد در حوزههاي ديگر از جمله اقتصاد و اقتصاد مقاومتي که مورد تأکيد چندينباره رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است، اقدام کرد؟ آيا حمايت از توليد داخلي براي رونق اقتصادي و چرخيدن چرخ اقتصاد کشور نيازمند اقدام دولت نيست که اگر اغراق نکنيم صددرصد اقتصاد کشور دولتي است؟ خروج از بحران اقتصادي که با معيشت مردم گره خورده است، با اقدام اساسي در اين حوزه به دست ميآيد که اگر چنين شود، ميتوان دولت تدبير و اميد را به عنوان «قهرمان ملي» اين عرصه معرفي کرد.
قهرمان ملي شدن زمينهها و شاخصههايي دارد. اين نشانههاي قهرمان ملي البته با توجه به همه تلاشهاي شبانهروزي آقاي ظريف و تيم او در جريان مذاکرات هستهاي، براي وزير خارجه کشورمان مصداق مييابد؟ ايران قهرمانان ملي بسياري را به خود ديده است. تاريخ ايران اسلامي پر از چنين قهرماناني است که اگر نبود اقدام آنها، سرنوشت تاريخي کشور هم تغيير ميکرد و اکنون جمهوري اسلامي ايران هم شکل نميگرفت.
همه اقدامات و رشادتهاي اين قهرمانان ملي به اينجا ختم شد و نظامي در ايران حاکم گشت که عملكردش انقلابيگري قهرمانانه است. امامخميني(ره) خود سرسلسله اين قهرمانان هستند و اگر ايشان نبود اين انقلاب هم به سرانجام نميرسيد.
قهرمانان اين مرز و بوم بسيارند. گوشه گوشه اين سرزمين وجود آنها احساس ميشود، از رئيس علي دلواري در تنگستان و جنوب کشور گرفته تا ستارخان و باقرخان و ميرزاکوچکخان جنگلي در شماليترين نقطه ايران.
۸ سال دفاع مقدس ما مقابل تهاجم دنيا به ايران اسلامي نفيسترين قهرمانان را به خود ديده است. همه آن دوران را بايد قهرمان ملي ناميد. تکتک آن دلاوران از فرمانده تا کوچکترين فرد آن دوران، قهرمانان دلاور و سلحشور اين کشور هستند. آنها جنگيدند و از کيان وطن و اسلام دفاع کردند تا دست شيطان را پس بزنند، نه اين که دست در دست رئيس کشوري بدهند که بنيانگذارش ذات آن را شيطان بزرگ ميداند و جانشين برحقاش ميگويد; «آمريکا حقاً شيطان بزرگ است.»
اگر آقاي ظريف در راهرو سازمان ملل يا ضيافت شام بانکيمون به اوباما بياعتنايي ميکرد و دست او را نميفشرد، آنگاه قهرمان ملي خطاب کردن او به حق بود.
قرار است آبروي آمريکا را در دنيا ببريم، اين راهبردي است که رهبر معظم انقلاب اسلامي آن را نهادينه کردهاند.
«بعضي اصرار دارند، اين شيطان بزرگ را به شکل فرشته نجات وانمود کنند، ملت ايران اين شيطان را بيرون کرد.» اين را ما نميگوييم، رهبرمان ميگويند.ا ما نميگوييم، رهبرمان ميگويند.