در هیاهوی کودتای ترکیه و اقداماتی که دولت علیه کودتاچیان انجام میدهد، نباید از مسائل دیگر مانند، توافق هستهای که یکسال از عمر آن میگذرد، غافل شد و یا بحران سوریه، عراق، یمن و بحرین را به حاشیه راند.
در یکسالگی برجام صاحبنظران، دست اندرکاران مذاکرات هستهای دو طرف و موافقین و مخالفین آن، به میدان آمدند و از خوب و بد آن گفتند.
خوب برجام، محقق نشده است، چرا که تعهدات طرف مقابل براساس یک قرارداد بینالمللی که الزام آور است، اجرا نشده و با کارشکنیهای زیادی روبرو گشته است.
اما در توافق هستهای بخش نسبتاً مناسبی از حقوق هستهای ایران به رسمیت شناخته شده است. توجه کنید، حقوق هستهای! همان حقوقی که در آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای هر یک از اعضای آن در نظر گرفته شده است.
در واقع ما بر سر موضوعی به مذاکره نشستیم که از حقوق مسلم ایران براساس قوانین بینالمللی است. در هر صورت، مذاکرات به نتیجه رسیده و در آن ۱+۵ موافقت کرد که جمهوری اسلامی ایران تا حدی و به اندازه محدود، غنی سازی داشته باشد و تعدادی هم سانترفیوژ بچرخد.
اما موضوعی که مهم جلوه میکند، توافق هستهای پس از پایان دوران ریاست جمهوری اوباما است. او تنها تا شش ماه دیگر مستأجر کاخ سفید است و پس از آن باید این مکان را تخلیه کند.
هم اکنون دو حزب مهم و مطرح آمریکا (جمهوری خواه ـ دموکرات) برنامههای خود را پس از پایان دولت اوباما آماده کرده اند. بخش مهم این سیاستها به موضوع توافق هستهای با ایران باز میگردد.
این دو حزب بر این موضوع متفق القول هستند که برجام آن چیزی که انتظار میرفت، برای آمریکا دستاورد نداشته است و باید اقداماتی انجام داد تا ایران در زمینه فعالیتهای هستهای محدودتر و در واقع برچیدن کامل آن صورت گیرد و البته فشارها و تحریمهای شدیدتری علیه ایران وضع شود.
باید پذیرفت که، آینده توافق هستهای با روی کار آمدن رئیس جمهور جدید در آمریکا چه جمهوری خواه و چه دموکرات در خطر است، در این میان شاید چند کشور خود را پایبند به توافق هستهای نگهدارند، مانند روسیه، چین و برخی دیگر از کشورها، اما آمریکا و اروپا خواهان ادامه روند به همین شکل خواهند بود، یعنی ایران برجام را اجرا کند، اما آنها همچنان کارشکنی و بدعهدی کنند.
آمریکاییها تدارک لازم را برای پس از اوباما دیدهاند و برای آن زمینه سازی کرده اند. اندکی توجه به تحلیلها و گزارشهایی که در رسانههای غربی و آمریکایی منتشر میشود، همه این برنامه ریزیها را نشان میدهد.
آمریکاییها، توافق هستهای را به ضرر خود معرفی میکنند، دو حزب مهم این کشور اعتقاد دارند که به جمهوری اسلامی ایران امتیازات یکجانبهای داده شده و باید لغو شود. تحلیل گران و رسانههای آمریکا از هم اکنون، سیاستهای دولت جدید ایالات متحده را مشخص کردهاند، چون در میان جمهوری خواهان و دموکراتها این اعتقاد وجود دارد که دولت آینده نباید به برآورده کردن تعهدات خود در قبال توافق هستهای که به صورت غیررسمی و مخفیانه به ایران داده شده، پایبند باشد.
حال که سیاستهای آمریکا پس از اوباما روشن گشته و آشکار شده که چه برنامهای برای آن دارند، جمهوری اسلامیایران چه واکنشی میتواند داشته باشد؟ هم اکنون هم پس از گذشت یکسال از توافق هستهای، کام ایران به خاطر برجام اگر تلخ نشده باشد، شیرین هم نشده است.
آمریکاییها به واسطه سیاست تضعیف هر چه بیشتر ایران، سعی دارند با بهره گیری از عوامل منطقهای خود در غرب آسیا از جمله رژیم سعودی و رژیم اسرائیل، عرصه منطقهای را هر چه بیشتر بر ایران تنگ کنند، موضوعی که قرار بود عکس آن اتفاق بیفتد، یعنی پس از توافق هستهای، گشایشهای سیاسی در کنار گشایشهای اقتصادی هم اتفاق بیفتد، اما دشمنیهای برخی کشورهای مرتجع عربی منطقه نه تنها کاهش نیافت بلکه افزایش یافت و آشکارتر هم شد.
عربستان اکنون محور اصلی دشمنی منطقهای علیه ایران است. اما در ایران همگان باید به این نتیجه مهم رسیده باشند که برجام، دیگر کاری از پیش نخواهد برد. تا شش ماه آینده میتوان یک برنامه ریزی حساب شده و دقیق برای چگونه برخورد کردن با بد عهدیها و فرابدعهدیهای آمریکا و دشمنیهای برخی کشورهای مرتجع عربی منطقه انجام داد. این برنامهریزی قطعاً وجود دارد.
بحرانها و تحولات منطقه از جمله سوریه، عراق، بحرین و یمن، حتی کودتای نافرجام ترکیه، درون برنامهریزیهای حساب شده ایران جا دارد.
همه این مسائل، ابزار و امتیازاتی است که میتواند معادلات منطقه را هر چه بیشتر به سود ایران تمام کند.
تا شش ماه دیگر، نه اوبامایی وجود خواهد داشت و نه جان کری که به ظاهر بتوانند فضای سیاسی آمریکا را نسبت به توافق هستهای ثابت یا موافق نگهدارند. هم کنگره هم دولت جدید علیه برجام، شمشیر را از رو خواهند بست تا به خواستههای بیشتر خود برسند.
سیاوش کاویانی