انتخابات ریاست جمهوری سال آینده میرفت تا در فضای دوقطبی برگزار شود که رهبر معظم انقلاب اسلامی مهر ماه امسال با تدبیر جلوی آن را گرفتند.
انتخابات که دو قطبی میشود، تقابل و تضاد هم افزایش مییابد و به درگیری هم کشیده میشود.
خیلیها در داخل و خارج در پی آن بودند که هر طور شده انتخابات ریاست جمهوری ۹۶ را وارد فاز دو قطبی کنند و آنگاه هر آنچه که میخواهند از دل آن بیرون بیاورند.
یک نمونه از چنین فضایی در سال ۸۸ اتفاق افتاد و سوءاستفادهکنندگان توانستند فتنه سنگینی را شکل دهند که هزینههای زیادی هم برای کشور، مردم و نظام اسلامی داشت و حتی اکنون هم تبعات آن مشهود است.
هر دو جناح سیاسی موجود در کشور همچنان در پیچ و خم انتخاب یک نامزد برای خود ماندهاند یا شاید هم هنوز زود است تا آن را خرجش کنند، اما آنچه که از برآیند رفتار انتخاباتی آنها دیده میشود، سردرگمی میان هر دو موج میزند حال یکی بیش و دیگری کم.
حضرت آیت الله خامنهای رهبر معظم انقلاب با توصیهای که به یکی از نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری کردند، او هم با تبعیت از این توصیه تکلیف خود را روشن کرد.
این شخص که رئیس دولت دهم بود، شاید میتوانست این توصیه را نپذیرد، چون نه حکم حکومتی بود و نه حکم ولایی، اما او میدانست که رهبری نظام صلاح انتخابات ریاستجمهوری آینده را بهتر میدانند.
حضرت آیتالله خامنهای در توصیهای که به او کردند فرمودند که به صلاح کشور و شخص شما است که در انتخابات ریاست جمهوری نامزد نشوید.
ابتدا صلاح کشور برای رهبری نظام مهم است و سپس شخصی که قرار است با آمدن او یک دو قطبی شدید از سوی برخی ایجاد شود که با درایت رهبری این حربه از دستشان ستانده شد.
اما آنهایی که میخواستند از مهرهای مانند رئیس دولت پیشین برای ایجاد فضای دو قطبی در انتخابات سوء استفاده کنند و فتنهای دیگر را در دستور کار داشته باشند، پس از نقش بر آب شدن ایده خود در اندیشه دیگر افتادند.
آنها با خود میگفتند، حال که به او توصیه شده در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکند و او هم پذیرفته، قطعاً در زمان انتخابات ریاست جمهوری از یک جریان و نامزدی حمایت میکند، همین هم میتواند باعث شود تا یک دو قطبی هر چند ضعیف در فضای انتخاباتی شکل بگیرد.
از یک سو اصلاحطلبان در این اندیشه بودند که با آمدن رئیس دولت دهم یک رقابت شکل خواهد گرفت که پیروز این میدان کاندیدای آنها خواهد بود و از سوی دیگر اصولگرایان هم تصور میکردند که با آمدن او کار اصلاح طلبان در اردیبهشت ۹۶ یکسره خواهد شد.
برنامه ریزی آنها به هم خورد، اما هر دو طیف در این اندیشه بودند که او طرفدار یک فرد یا یک جریان سیاسی خواهد بود پس باید از این فرصت بهره برد.
اصولگرایان تصور میکردند که رئیس دولت دهم با گرایش به سوی آنها از نامزد اصولگرایان حمایت میکند و سبد رأی او هم به نام نامزد آنها ریخته میشود.
اما نامه روز شنبه رئیس دولت دهم معادلات هر دو طرف را به هم زد.
زمانی که احمدی نژاد رئیس جمهور شد، خود را از اصولگرایان جدا کرد و صراحتاً گفت که وامدار هیچ حزب و جناح سیاسی نیست، او حتی وابستگی خود با اصولگرایان را هم نپذیرفت.
اما در دور دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد، او اقداماتی را انجام داد که باعث چالش و تنش شد. اصلاحطلبان اما اقدامات او را به پای اصولگرایان نوشتند. بیتوجه به این که احمدی نژاد خود از وابستگی به این جناح اعلام برائت کرده بود.
اصولگرایان شدند همچون مثَل آش نخورده و دهان سوخته! هر چند اقدامات احمدی نژاد با منش و روش اصولگرایی فاصله یافت به ویژه آن موضوع خانه نشینی و تمکین نکردن به حکم حکومتی در باره منع انتصاب مشایی به عنوان معاون اول خود، با انتقاد شدید اصولگرایان روبرو شد که البته به حق هم بود.
اما ارتباط احمدی نژاد به خاطر اعلام حمایت نکردن از نامزدی و وابسته نبودن به جریان سیاسی با اصولگرایان در چیست؟
اصولگرایان تصور میکردند که احمدی نژاد از یک نامزد که اصولگرا هم خواهد بود حمایت خواهد کرد. حمایت او آراء رئیس دولت دهم را به سبد نامزد اصولگرا سرازیر میکرد.
اما در واقع احمدی نژاد با اقدام خود چندین هدف را نشانه رفته است. نخستین و شاید مهمترین هدف او انتقامگیری از اصولگرایانی است که به گمان احمدی نژاد پشت او را خالی کردند، در حالی که یکی از ویژگیهای اصولگرایی در این است که اگر هم طیفی او هم تخلفی کرد، نه تنها حمایتها قطع شود بلکه زمینه مجازات قانونی هم فراهم شود، موضوع و نکتهای که در قاموس اصلاح طلبان دیده نمی شود، آنها از گناهکار هم طیف و عقیده خود دفاع هم میکنند.
در هر صورت رئیس دولت دهم، با چنین اقدامی ظرفیت خود را برای سال ۱۴۰۰ ذخیره کرده است و اکنون آنها را خرج نمی کند. اما باید بداند که در آن زمان همچون سال ۸۴ از حمایت اصولگرایان برخوردار نخواهد بود تا رأی بیاورد.
اما اقدام او باعث شد تا اصلاح طلبان هم زیان ببینند چرا که تصور اصلاح طلبان بر این بود تا با آمدن او، رأی مخالفانش به سبد آنها ریخته شود. اما اکنون مخالفان دو آتشه احمدینژاد انگیزهای ندارند.
او در نامه خود صراحتاً نوشته است که «عضو هیچ جناح و حزب و گروهی» نیست و از هیچ فرد یا جناح و حزب و گروهی حمایت نکرده و نخواهد کرد. او تاکید کرده؛ این موضع قطعی و غیرقابل تغییر است.
او با این نامه به نزدیکان و هواداران خود هم پیام میدهد که نه تنها در انتخابات ریاست جمهوری نامزد نشوند، بلکه اگر میتوانست در پیام خود از آنها میخواست به هیچ نامزدی هم رأی ندهند.
رئیس دولتهای نهم و دهم در نامه خود هیچ اشارهای به این که از مردم برای حضور گسترده در انتخابات دعوت میکنم، نکرده است. شاید گفته شود اکنون برای دعوت زود است، اما نامه او انتخاباتی است و جای خالی این موضوع مهم در این نامه دیده میشود.
البته به گمان رئیس دولت دهم، او زیرک است و در این سالهای گذشته پخته تر هم شده است. اما سودای قدرت اگر ظرفیت در وجود انسان نباشد، عقل و منطق را از بین میبرد و زیرکی تبدیل به قدرت طلبی میشود و آنگاه است که خدمت به مردم و انقلاب اسلامی قربانی خواهد شد.
سیاوش کاویانی