سیاست خارجی عمران خان رهبر حزب «تحریک انصاف» و پیروز انتخابات سراسری پاکستان نسبت به ایران و افغانستان بسیار مثبت و سازنده اعلام شده است. با توجه به این که ارتش پاکستان همواره دست بالایی در ساختار قدرت این کشور دارد، آیا میتوان به این موضوع خوشبین بود؟
اگر بخواهیم ارزیابی واقع بینانهای در مورد اظهارات عمران خان داشته باشیم باید گفت که از همان سخنرانی اولیه وی میتوان برداشت کرد که عمران خان خواهان گسترش مناسبات با ایران و از طرف دیگر نوعی تعامل سازنده تر با افغانستان است.
اما در حقیقت باید دید سیاست ارتش پاکستان در قبال مسائل بینالمللی و منطقهای به چه شکل خواهد بود. در واقع ارتش پاکستان در دو سطح مجبور به تصمیم گیری است چرا که پاکستان به نقطهای رسیده است که باید تکلیف خود را در معالادت بینالمللی قدرت بین آمریکا، روسیه و چین روشن کند. بنابراین بعد از مشخص شدن این موضع، ارتش به هر طیفی گرایش پیدا کند طبیعتا در مسائل منطقهای تاثیرات خاص خودش را خواهد داشت.
به این معنی که اگر ارتش پاکستان به هر دلیلی به سیاستهای همکاری با آمریکا گرایش پیدا کند در آن صورت اظهارات عمران خان مبنی بر گسترش همکاری با ایران در مجموعه ساختار قدرت در پاکستان خریداری نخواهد داشت اما اگر بالعکس ترجیح پاکستان گرایش به سمت چین و روسیه باشد و به طور کلی از کمکهای آمریکا ناامید شود و به روابط سیاست بینالملل خود تغییر جهت بدهد در آن صورت قطعا ایران نیز در کنار روسیه و چین نقش بسیار مهمی در سیاستهای خارجی پاکستان ایفا خواهد کرد.
در نتیجه پاکستان تا حدودی از عربستان فاصله گرفته و به سمت ایران گرایش پیدا خواهد کرد. سیاست عمران خان در واقع ایجاد نوعی توازان بین عربستان سعودی و ایران است و شاید میانجیگری بین این دو کشور را نیز مد نظر داشته باشد.
در شرایط کنونی شاهد افزایش فشارهای آمریکا به پاکستان از یک سو و همچنین مذاکرات مستقیم واشنگتن با نمایندگان طالبان از سوی دیگر هستیم، با در نظر گرفتن این شرایط تعاملات اسلام آباد با کابل و واشنگتن به چه شکل پیش خواهد رفت؟
باید گفت که سیاست افغانستانی پاکستان ارتباط تنگاتنگی با سیاست هندی پاکستان دارد و نگرانی اصلی اسلام آباد از این بابت است که هندوستان در حال نفوذ در افغانستان است و این نفوذ حتی از سطح همکاریهای اقتصادی و کمکهای مالی نیز فرا رفته و اکنون هندوستان تصمیم دارد تا با نیروی هوایی افغانستان نیز همکاری کند و اکنون جوانان افغان بسیاری در هند آموزش نظامی و خلبانی میبینند.
بنابراین تقویت حضور هند در افغانستان برای پاکستان بسیار مهم است چرا که پاکستان در چنین شرایطی احساس محاصره شدگی خواهد کرد چرا که هم از سمت شرق و هم از سمت مرز افغانستان مورد محاصره هند قرار خواهد گرفت.
بنابراین اگر بپذیریم که انتخابات آمریکاییها در شبه قاره هند، هندوستان است و پاکستان نخواهد بود و در واقع هند سیاستهای اصلی آمریکا در ارتباط با رابطهای که بین چین و روسیه و آمریکا وجود دارد را بازی میکند. همچنین با توجه به مرزهای طولانی مشترکی که هند با چین دارد و همچنین با توجه به طرح ایندیا-پاسفیک که آمریکاییها به دنبال آن هستند که در مقابل طرح یک کمربند- یک جاده چینیها قرار دارد.
با در نظر گرفتن همه این موارد و در این چارچوب کلی پاکستان دیگر آن جایگاه سابق را نزد آمریکاییها ندارد ولی در عین حال پاکستان در طی این ۷۰ سال از تجربه خوبی برخوردار شده است به خصوص رهبران و ژنرالهای سابق ارتش پاکستان به نتیجه رسیدهاند که نباید خود را کاملا در یک طیف قرار دهند که نتیجه آن از امکانات طیف دیگر محروم شوند.
شاید هم در این مقطع هدف پاکستان ایجاد مناسبات بین چین و روسیه از یک طرف و ایجاد توازن در رابطه با آمریکا از طرف دیگر در سطح بینالملل باشد و در سطح منطقه نیز بین ایران، عربستان و کشورهای حوزه خلیج فارس و منطقه توازان ایجاد کند. در واقع به نظر میآید که پاکستان در این مقطع منافع ملی خود را در این مسئله ببیند.
عمران خان در اظهارت خود از بازگشایی کامل مرزهای افغانستان و پاکستان سخن گفت و از دیگر سو اخیرا رسانههای پاکستان اخباری مبنی بر استقرار ۶۰ هزار نظامی پاکستانی در آینده نزدیک در مرز «دیورند» را منتشر کردند. با توجه با شرایط منطقهای آیا این امر امکانپذیر است؟
مرز بین پاکستان و افغانستان در حدود ۲۵۰۰ کلیومتر است که از مناطق هموار بیابانی گرفته تا مناطق صعب العبور کوهستانی را شامل میشود. کنترل این مرزها در واقع کار آسانی نیست و امکانپذیر نیز نخواهد بود.
در واقع صحبتهای