بنیاد ملی نخبگان از لحاظ ساختاری و چارچوب سازمانی چه مشکلاتی دارد؟
صراحتا باید بگویم مشکلاتی در این بنیاد وجود دارد، نکته نخست اینکه بنیاد ملی نخبگان مدتهاست که ذیل معاونت علم و فنآوری ریاست جمهوری به فعالیت میپردازد که من به شدت با آن مخالف هستم چراکه محدودیتها و مشکلات عدیدهای را برای نخبگان و مدیران ایجاد کرده است. بطور کلی علیرغم وجود اشتراکات، خطمشی بنیاد ملی نخبگان از معاونت مذکور متمایز است.
این مشکل و معضل زمانی به اوج خود میرسد که ریاست هر دو نهاد مذکور برعهده یک شخص باشد که در عمل اینگونه است و قطعا در روند مدیریتی و کیفیت هدایت و پرورش نخبگان اختلال ایجاد میکند. اهمیت و ضرورت رسیدگی به این موضوع را میتوان از فرمایشات گرانبهای مقام معظم رهبری نیز برداشت نمود. ایشان در دیدار اخیرشان با نخبگان کشور فرمودند: «آقای ستّاری! اگر واقعاً میبینید که معاونت علمی و بنیاد نخبگان با هم نمیسازند، یعنی وظایف بنیاد نخبگان با فعّالیّتهای وسیع معاونت علمی سازگار نیست، یک فکری برایش بکنید؛ یا از هم جدایشان کنید یا لااقل در ذیل همان چهارچوب معاونت علمی، یک مدیر قوی برای بنیاد نخبگان بگذارید؛ کار بنیاد نخبگان را به دانشگاهها واگذار نکنید. اگر دانشگاهها اینکاره بودند و میتوانستند این کار را بکنند، اصلاً بنیاد نخبگان را تشکیل نمیدادیم.»
در چند روز گذشته مطلع شدم که قائممقام ریاست محترم بنیاد ملی نخبگان تغییر کرده اما همچنان معتقدم ساختار سازمانی بنیاد ملی نخبگان نیاز به تغییر و تحول اساسی دارد و تفکیک بنیاد ملی نخبگان از معاونت علم و فناوری ریاست جمهوری و استقلال آن بهترین راه حل است.
اگر این بنیاد از معاونت علمی ریاست جمهوری جدا شود و استقلال یابد مشکلات پایان میگیرد یا مشکلات دیگری هم در ساختار وجود دارد؟
ببینید من براساس قانون صحبت میکنم، براساس اصل لزوم کوچک شدن دولت، بنیاد ملی نخبگان نبایستی تحت مدیریت و در اختیار دولت باشد. چراکه گستردگی نهادها و واحدهای دولتی و مشکلات و معضلات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و...، فرصت و مهلت کافی برای تمرکز و رسیدگی بیوقفه به مشکلات و معضلات نخبگان را نمیدهد و بایستی بنیاد ملی نخبگان همانند برخی از نهادها بطور مستقل و با مدیریت مدیر و رئیس منتخب از سوی مقام معظم رهبری و تحت نظارت ایشان به فعالیت بپردازد. چراکه به نظر بنده مقام معظم رهبری تنها شخصیت کشور هستند که به طور جدی و مستمر و با مطالعات بسیار پیگیر موضوع نخبگان میباشند و از تمامی مشکلات و معضلات این قشر بطور کامل آگاه هستند. همچنین بنیاد ملی نخبگان بایستی خطمشی و سیاستهای کلان خود را تغییر دهد.
درباره این تغییر خطمشی توضیح بیشتری میدهید؟
معتقدم، این سیاستها را در دو دسته مجزا تشریح و اعمال کرد، در اولین دسته باید به موضوع پرورش، آموزش، تعلیم، تربیت و ارائه تسهیلات و امکانات به مستعدین برتر در جهت رشد و پیشرفت علمی پرداخت و در دسته دوم باید صرفا موضوع بکارگیری نخبگان پرورش یافته را مدنظر قرار داد تا جنبه کاربردی این سیاستها تقویت گردد. نخبگان باید در جهت بکارگیری در رفع نیازهای کشور مدیریت شوند نه اینکه تنها وقت خود را صرف شرکت در همایشها، جلسات و هماندیشیها کنند. البته لازم به ذکر است که موضوع کاربردی بودن این سیاستها از طریق شرکتهای دانشبنیان در حال اجراست که تاکنون هم نتایج بسیار خوبی درپی داشته است. منتها سیاست بکارگیری نخبگان پرورش یافته متفاوت از موضوع شرکتهای دانشبنیان بوده و در سطح کلان تعریف خواهد شد.
آیا بنیاد ملی نخبگان در راستای ایجاد هستههای نخبگانی تدابیری اندیشیده است؟ فکر میکنید میزان این تعاملات چه تاثیری بر میزان مهاجرت نخبگان به خارج از کشور دارد؟
باید بگویم متاسفانه در عمل تاکنون اقدامی انجام نشده است یا حداقل من ندیدهام. هستههای نخبگانی یکی از مهمترین موضوعاتی بود که رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با نخبگان به آن اشاره کردند و در این زمینه فرمودند: «یک نکته، دربارهی شکلگیری «هستههای نخبگانی» در داخل دانشگاهها است. این را من قبلاً هم سفارش کردهام که در داخل دانشگاهها گاهی یک استاد، دو استاد، یک مجموعهی جوان را دُور خودشان جمع میکنند و یک هستهی نخبگانی به وجود میآید؛ این میتواند تکثیر بشود، گسترش پیدا کند، خیلی چیز بابرکتی است؛ هیچ گزارشی به من نرسیده که چنین چیزی اتّفاق افتاده. قبلاً بنده این را پارسال و در جلسات مختلفی یکی دوبار تکرار کردم؛ این باید تحقّق پیدا کند. این دیگر کار دستگاه دولتی و مانند اینها نیست؛ این کار خود مجموعههای دانشگاهی است.»
فکر میکنم مقام معظم رهبری انجام این کار را به خود نخبگان توصیه کردند، نظر شما چیست؟
بله اما این را هم در نظر بگیرید که اینکه بطور کلی در جهت افزایش تعاملات و روابط میان بنیاد ملی نخبگان و دانشگاهها بایستی دفاتر بنیاد در تمامی دانشگاهها و دانشکدهها مستقر گردد تا بتوانند علاوه بر روئیت واقعیتها، نیازها وانجام فرایند اطلاعرسانی، در جهت اعمال و اجرای برخی از دستورالعملها و آییننامهها از جمله دستورالعمل ایجاد هستههای نخبگانی به فعالیت بپردازند و نظارت مستمر بر روند عملکرد و پیشرفت موضوعات مذکور را داشته باشند.
ضمنا بنیاد ملی نخبگان باید با همکاری دیگر سازمانهای مشابه از جمله باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، موضوع ایجاد هستههای نخبگانی را ابتدا از درون خود آغاز کند و با ایجاد واحدها، انجمنها و گروههای متعدد، نخبگان کشور را در دستههای مختلف و در سطوح متفاوت گردهم آورد تا علاوه بر ایجاد اتحاد میان نخبگان، از نعمت نخبگی آنها در جهت انجام امور سازمانی یا خارج از سازمان بهره ببرد. هر واحد و انجمن میتواند یکی از موضوعات مهم و کاربردی نخبگان را بطور جدی پیش ببرد، که این فرایند نتیجه ی برد - برد را برای بنیاد و نخبگان درپی خواهد داشت. بنیاد ملی نخبگان همانند گنج گرانبهایی است که دارای هزاران خروار طلا و جواهر است اما نمیتواند هزینههای خود را تامین کند. خوب ابتداعیترین و آسانترین راه، استفاده از سرمایههای خود گنجینه است. به نظر بنده بنیاد ملی نخبگان ایران، ثروتمندترین بنیاد جهان است و با بکارگیری نیروی نخبگی و مغز متفکر جوانان تحت پوشش، نه تنها نیازی به بودجه و حمایتهای مالی دولت ندارد بلکه میتواند سرمایههای قابل توجهی برای کشور فراهم سازد.
به نظرمی رسد نخبگان وابستگی بیش از اندازهای به بنیاد دارند، آنها در زمینه توسعه روابط چه وظایفی دارند؟
بله، بطور قطع میزان این وابستگی زیاد است و البته این موضوع نشات گرفته از موضوعات فرهنگی در بسیاری از زمینهها است. فرهنگ خودباوری و استقلال بایستی در جامعه و علیالخصوص در میان جوانان و نخبگان ترویج داده شود تا جوانان و نخبگان عزیز در انتظار حمایت، ارائه تسهیلات، معرفی و اینگونه از موارد نباشند و با تکیه بر تفکر نخبگی، فعالیتهای خود را بصورت خودجوش آغاز کنند و استعدادهای بالقوه خود را بالفعل سازند که البته کار بسیار دشوار و سختی است. جوانان و نخبگان عزیز کشور باید شرایط موجود را بپذیرند و براساس آن در جهت خدمت به کشور حرکت کنند و بهترین تصمیم را بگیرند.
بدانند که جوان ایرانی با یاری خداوند متعال قدرت خلق هر واقعه و پدیدهای را دارد. نمونه بارز آن را میتوان در ۸ سال جنگ دفاعمقدس مشاهده کرد. شعار «ما میتوانیم» را سرلوحه کار خود قرار دهند و با توکل بر خداوند کار را آغاز کنند. منتظر اینکه کسی به سراغشان بیاید نباشند، بایستی ما به سراغشان برویم! همه میدانند که موانع و مشکلات بسیار است اما بدون رنج و سختی هیچ موفقیتی حاصل نمیگردد. منتها نکته مهم این است که این مطالب توجیح و دلیل مناسبی برای عملکرد ضعیف برخی از سازمانها و مسئولین نیست.
شنیدهایم بنیاد عضوگیریهای گسترده نداشته و اقدامات خود را محرمانه انجام میدهد، به عنوان یک عضو بنیاد نخبگان درباره این اخبار چه میگویید؟
موافقم که نداشتن عضو و رویکرد بنیاد نسبت به این موضوع، بطور قابل توجهی روابط و تعاملات نخبگان با بنیاد را کاهش میدهد. یکی از مهمترین موضوعات در تشکیل هستههای نخبگانی از سوی بنیاد ملی نخبگان یا دانشگاهها، شناسایی اعضای ثابت و موقت بنیاد است. بسیاری از مسئولین و اساتید در سازمانها و دانشگاهها هنوز نمیدانند که چه شخصی نخبه است و چه شخصی نخبه نیست تا بتوانند آنها را در گروهها و هستههای نخبگانی گردهم آورند و هدایت کنند و شناسایی نخبگان هم امری سلیقهای و شخصی نیست و بایستی براساس معیارها و ضوابط علمی و بینالمللی باشد. نخبگان هم نمیدانند که نوع روابطشان با بنیاد از چه نوع است. بنیاد ملی نخبگان نه کارت عضویتی صادر میکند و نه گواهی و معرفی نامهای و نتیجه آن هم ایجاد روابط خصوصی و دوطرفه بین نخبگان و بنیاد است که امکان همکاری و همراهی سایر سازمانها و مراکز را نسبت به موضوعات نخبگان از بین میبرد.
ابهامات و محرمانه بودن بسیاری از عملکردها، ارزیابیها و فعالیتها در بنیاد ملی نخبگان به اوج خود رسیده و از حد اعتدال خارج شده است. بنده مخالف با محرمانه بودن برخی از فعالیتها در بنیاد نیستم. چراکه یکی از حساسترین سازمانهای کشور از لحاظ امنیت اطلاعاتی، بنیاد ملی نخبگان است و دشمنان در کمین شناسایی و گمراه نمودن نخبگان کشور هستند. منتها این محرمانگی نبایستی از حد اعتدال و عرف خود خارج شود و نسبت به خود نخبگان هم اعمال شود، چراکه در بسیاری از موارد آنها را با کولهباری از ابهام، تردید و سردرگمی همراه میسازد. باید به نخبگان اعتماد کرد و آنها را جزئی از خود بنیاد دانست.
هیچ ایرادی ندارد که بنیاد ملی نخبگان با تنظیم آییننامهها و دستورالعملهای لازم، اعضای خود را در سلسله مراتب و سطوح مختلف شناسایی و مشخص کند و با شفافسازی، موارد مورد نیاز برای ارتقا و پیشرفت علمی- اعتباری را اطلاعرسانی کند. بطور مثال با عضویت موقت کار شروع شود و پس از کسب فلان امتیاز براساس فلان آییننامه یا دستورالعمل عضویت دائم شود و پس از دائم شدن عضویت، مسیری را برای پیشرفت و ارتقای جایگاه علمی و اعتباری در کنار ارائه تسهیلات مشخص کنند.
این راهکار علاوه بر تسریع در تشکیل هستههای نخبگانی و فراهم ساختن بسترهای لازم برای توسعه ارتباطات و تعاملات با نخبگان، انگیزه آنها را هم برای انجام فعالیتهای علمی - پژوهشی افزایش میدهد. منتها رویکرد بنیاد تاکنون کاملا محرمانه و بسته بوده و تمایلی به ایجاد روابط و تعاملات اداری و سازمانی با نخبگان نداشته است و به شدت با موضوع عضوگیری مخالف است و رسالت خود را صرفا به ارائه خدمات و تسهیلات و آن هم بصورت سالیانه و موقتی محدود کرده است.