کارگروه صیانت از حقوق ناشران و مولفان اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران در آستانه انتخابات هیئت مدیره این اتحادیه اقداماتی را در راستای قلع و قمع قاچاقچیان کتاب انجام داده است، در هفتههای گذشته انبارهای مختلف کتاب در نقاط پایتخت شناسایی شد، در این انبارها کتابهای بسیاری از پرفروشهای ناشران، کتابهای بدون مجوز که بنا به گفته رئیس اتحادیه تهران عمدتاً به صورت چاپ یدی اف کتابهایی که در خارج از کشور منتشر میشوند، عرضه میشوند و کتابهایی که سالهاست نوبت چاپ آنها به اتمام رسیده است. یافت شده است.
زمانی که به سراغ فعالان عرصه قاچاق کتاب میرویم، میبینم اتفاقاً این افراد عمدتاً از خودِ صنف هستند، به واسطه تسهیلاتی که در راستای صدور مجوز نشر در سالهای گذشته وجود داشته است، بسیاری توانستهاند با حداقل شرایط، پروانه نشر دریافت کنند. از طرف دیگر وضعیت اقتصادی نشر بسیاری از ناشران و کتابفروشان را خواسته یا ناخواسته به گرمکردن تنور قاچاق کتاب واداشته است.
اما چاره چیست؟ تا کی قرار است با اقدامات ضربتی به این انبار و آن انبار و صرف هزینههای مختلف اقدام به دستگری خاطیان، پلمب انبارها و توقیف کتابها کرد؟ اگرچه نباید این را از انظر دور داشت که اقدامات ضربتی لازمه مقابله با قاچاق کتاب است اما قطعا کافی نیست. به نظر میرسد اقدامات دیگری در فازهای بعدی کار باید انجام شود تا به ریشهکن شدن قاچاق کتاب امیدوار بود. اما این اقدامات چیست؟
عادل طالبی فعال بازار نشر درباره قاچاق کتاب میگوید: موضوع خیلی پیچیده نیست. لااقل به اندازه مقابله با داعش و گروهکهای تروریستی و صهیونیستی، پیچیده نیست. موضوع خیلی ساده است. یک «جمشید بسمالله»هایی در بازار کتاب هستند که با کپیکردن کتابهایی که پرفروش میشوند و توزیع آن از طریق سیستم توزیعی که دارند و بسیار ساده هم قابل ردگیری است، اقدام به فروش این کتابهای چاپ شده غیرقانونی میکنند. همانقدر که «جمشید خان» واضح و شفاف و در روز روشن بر آن «صندلی» معروف بالا میرفت و به قول دوستان سابق، بازار ارز را متلاطم میکرد، «جمشیدهای بازار کتاب» هم در روز روشن با نیسانهای آبی (و گاهی قرمز، اگر گیرشان بیاید!) کتابهای قاچاق را در همین کتاب فروشیهای سطح شهر پخش میکنند.
وی ادامه میدهد: چرا به این راحتی این کار را میکنند؟ چون یا قانونی برای مقابله آنها نیست (که هست) یا ارادهای برای برخورد با آنها نیست (که در تمام مصاحبهها و جلسات گفته میشود که هست) یا روند قانونی مشکلاتی دارد. اگر این سومین مورد صحیح باشد (که به نظر میرسد این طور باشد) چرا راهکار مناسب برای رفع موانع برخورد قانونی با خلافکاران و مجرمان اندیشیده نمیشود؟ اینجا به مورد دوم یعنی عدم وجود اراده باز میگردیم. اما، معمولاً بهانه همیشگی، طولانی بودن و هزینه بر بودن فرآیندهای رسیدگی قانونی است. در حالی که قبل از این، در همین کشور، و با همین قوانین و با همین فرآیندهای طولانی و وقتگیر، برای حل مسائل متعدد، راهکارهای بسیار موثری اندیشیده شده است.
طالبی چاره کار را در ایجاد خط داغ مقابله با قاچاق عنوان میکند. در اینباره بیشتر بخوانید!
امیر حسینزادگان، مدیرانتشارات ققنوس، از جمله ناشرانی است که در سالهای اخیر بارها از قاچاق کتاب متضرر شده است. وی درباره قاچاق کتاب میگوید: وضعیت بهگونهای شده است که مهم نیست چهنوع کتابی است، کدام ناشر است، هر کتابی که فروش داشته باشد یک عده بهصورت افست آن را منتشر میکنند، سایتهایی که بهصورت پیدیاف کتابها را بارگذاری کرده و یا سایتهایی که نسخه صوتی کتاب را غیرقانونی برای دانلود قرار میدهند، همه در مصداق قاچاق کتاب میگنجد.
وی ادامه میدهد: متأسفانه قبح قضیه آنقدر ریخته است که علناً در روز روشن بدون هیچ واهمهای این کتابها توزیع میشود، برای نمونه روزهای آخر سال ۹۶ یک وانت سرباز کتابهای ما را در روز روشن در شهر پخش میکرد، این نشان میدهد که بحث دزدی برایشان بحث کماهمیتی است و این اقدام دیگر قبح دزدی را هم ندارد.
این ناشر تصریح میکند: وقتی قباحت کاری ریخت دیگر سخت بشود با آن مقابله کرد. خیلی از همکاران ما چه در صنف و چه خارج آن خواستار و پیگیر مبارزه با این پدیده بودند اما وقتی قبح کار ریخت دیگر حس کردند پیگیری آنها فایدهای ندارد. الآن هنوز که هنوز است، بخش قابل توجهی از صنف خواستار برخورد با این معضل هستند اما هرچه زمان را از دست بدهیم مجال کمتری برای اینکار فراهم میشود.
اما افشین شحنهتبار مدیر انتشارات شمع و مه معتقد است که باید فکری قانونی برای رفع قاچاق کتاب کرد.
مدیر انتشارات «شمع و مه» راهحل رفع قاچاق کتاب را رفع بیقانونی تأسفبرانگیز در فضای نشر عنوان کرده و میگوید: قاچاق کتاب با بیانیه و میزگرد برطرف نمیشود، آقایان به فکر تصویب قانون باشند.
وی میگوید: خلأ قانون در کشوری که یک قرن در حال تدوین لوایح و قوانین است، تأسفبرانگیز است. در کدام صنفی مثل نشر و کتاب میتوان در روز روشن اموال دزدی را در کنار خیابان در شلوغترین ساعات بساط کرد و فروشنده اجناس دزدی (همان به اشتباه قاچاق) سربلند از این اقدام، فروش آن را با صدای بلند جار بزند. چه حس و حالی دارد، ناشر و نویسندهای که گاهی سالها قلم زده تا اثری بیافریند که در کنار افتخار و ارزش معنوی ریالی از کنار آن به زندگی خود تزریق کند، ولی در یک روز همه آنها را دست به دست بین اهالی ادب ببیند. باز هم تکرار میکنم بیقانونی تأسف برانگیز حاکم بر فضای بازار کتاب، موجب شده دزدان ادبی چه در روز روشن در کنار خیابان و چه در فضای مجازی در سایتهای گوناگون که به تعداد سلولهای بدن خود سارق وجود دارد، با افتخار به قول خود به کار فرهنگی ادامه دهند. تسنیم