یکی از انتقاداتی که به حزب موتلفه مطرح میشود، پیر بودن میانگین سنی اعضای حزب و شورای مرکزی است. از طرفی در برخی احزاب و تشکلهای اصولگرا نگاه از بالا به پایین وجود دارد نه نگاه پایین به بالا که موجب ناراحتی بدنه اجتماعی و جوان این جریان شده است. شما این نقد را تا چه حد درست میدانید و آیا سازوکاری برای اصلاح ساختار موتلفه و جوانتر شدن ترکیب فعلی در آستانه دوزادهمین مجمع عمومی موتلفه درنظر دارید؟
به نظر من این موضوع درباره حزب موتلفه صدق نمیکند. مرحوم آقای عسگراولادی معتقد بود که در موتلفه باید عضوسالاری را حاکم کنیم. خود ایشان شخصیتی بود که اکثریت موتلفهایها افتخار میکردند که چنین شخصی در راس موتلفه باشد. در یک جلسهای که بنده حضور داشتم مرحوم آقای پرورش که آن زمان قائم مقام دبیرکل بود، به مناسبتی به آقای عسگراولادی گفت که شما پدر موتلفه هستید. آقای عسگراولادی بلافاصله گفت که من فرزند موتلفه هستم و موتلفه از من و امثال من بالاتر است.
در ارتباط با موتلفه اسلامی باید بگویم، ما هر سه سال یکبار برگزاری مجمع عمومی حزب را در دستور کار داریم. این مجمع عمومی معمولا با حضور ۶۰۰،۷۰۰ نفر از اعضای حزب که هر یک از آنها نمایندگان حوزههای مختلف موتلفه در سراسر کشور هستند، برگزار میشود. عمده بدنه کنگره ما از لحاظ ترکیب از نمایندگان حوزههای شهرستانها تشکیل میشود. البته دبیران شهرستانها و استانها نیز در این کنگره حضور دارند. افراد حاضر در این کنگره با رای مخفی خود اعضای شورای مرکزی را انتخاب میکنند. در طول مدتی که بنده سابقه حضور در موتلفه را دارم، هیچ باندبازی یا گروهگرایی در انتخاب اعضای شورای مرکزی مشاهده نکردم. شورای مرکزی کنونی نیز خروجی همین کنگره سه سالانه است.
ماجرای ممانعت مرحوم عسگراولادی از قبول سمت دبیرکلی موتلفه چه بود؟
پس از اینکه اعضای شورای مرکزی جدید انتخاب شدند، در اولین زمان ممکن، با تشکیل جلسهای، مسئولان اجرایی حزب از جمله دبیرکل، دبیر اجرایی و معاونین دبیرکل را انتخاب میکنند. در ارتباط با انتخاب دبیرکل، اولا در ابتدای جلسه گفته میشود که چه کسانی حاضر هستند که به عنوان دبیرکل انتخاب شوند و در این ارتباط هیچ محدودیتی در کار نیست و هرکس اعلام آمادگی کند و یا دیگران او را معرفی کنند و او مخالفت نکند، در معرض رای شورای مرکزی قرار میگیرد.
در زمان حیات آقای عسگر اولادی به ویژه در چند دوره آخر، ایشان یکبار هم خودشان نامزد سمت دبیرکلی نشد و هر بار دبیرکلی از سوی اعضای شورای مرکزی به ایشان تحمیل شد و علت تغییر دبیرکل در حزب موتلفه اسلامی در زمانی که آقای عسگر اولادی در قید حیات بود، شخص ایشان بود. ایشان در سه دوره آخری که به عنوان دبیرکل انتخاب شدند، در ابتدای جلسه انتخاب دبیرکل، طی سخنانی تاکید میکرد که قصد نامزدی در انتخابات دبیرکلی را ندارد ولی به اتفاق آرا باز هم از سوی اعضای شورا به عنوان دبیرکل انتخاب میشد.
آقای عسگر اولادی در یک دوره از جلسه قهر کردند ولی با این حال به عنوان دبیرکل ابقا شد. در دور سوم برگزاری مجمع عمومی نیز در حالی که تاکید داشتکه باید دبیرکل تغییر کند اما باز هم به عنوان دبیرکل ابقا شد. ایشان در واکنش به ابقا در سمت دبیرکلی با لحنی تند به اعضا گفت که چرا باید یک دبیرکل آنقدر در سمتش ابقا شود که پشت میزش سکته کند و بمیرد؟ سپس تاکید کرد که تا زمانی که در قید حیات است باید موضوع دبیرکلی حل و فصل شود و ادامه این روند به صلاح موتلفه نیست.
آقای عسگراولادی در ادامه همان جلسه گفت که به احترام رای اعضای شورا در دوره جدید نیز دبیرکل موقت خواهد بود ولی تاکید کرد که شش ماه به اعضای شورای مرکزی فرصت میدهد تا هرشخصی را که میخواهند به عنوان دبیرکل جدید انتخاب کنند. در نهایت ایشان به شورای مرکزی تحمیل کرد که دیگر دبیرکل نباشد. همچنین گفت که شما در شورای مرکزی ۳۰ نفر هستید، هر شخصی که به نظرتان برای دبیرکلی مناسب است را روی یک برگه بنویسید تا با اکثریت آرا به عنوان دبیرکل جدید انتخاب شود. ایشان خواهش کرد که با هم صحبت نکنیم تا اعضا تحت تاثیر نظر یکدیگر قرار نگیرند.
از ۳۰ عضو شورای مرکزی ۶ نفر در نهایت به عنوان گزینههای دبیرکلی انتخاب شدند. البته آقای عسگر اولادی اعلام کرد که هرکس اسم او را بنویسد رایش باطل است. از سوی دیگر در انتخابات شرکت نکرد که دیگران تحت تاثیر رای او به فردی مشخص رای ندهند.
آقای عسگراولادی گفتند که ما درباره این شش نفر اظهارنظر نمیکنیم و صلاحیت این افراد ابتدا باید در هیئت دبیران مورد بررسی قرار گیرد و نتیجه بحث و تبادل نظر در شورای مرکزی مطرح شود. برخی از افراد از جمله آقای میرسلیم و آقای اسلامی گفتند که آمادگی نامزدی را ندارند. بنابراین با حذف این دو نفر بحثها و بررسیها بر روی ۴ نفر انجام شد. با بررسی صلاحیت ۴ نفره باقی مانده، اعضای شورا با رای مخفی به ۴ نفر نامزد باقی مانده رای دادند. دو نفر رای اکثریت را به دست آوردند. دو نفر نهایی نیز در هیئت دبیران مورد بررسی قرار گرفت و نتیجه بررسیها به شورای مرکزی اعلام شد. آن دو نفر بنده و آقای بادامچیان بودیم که قرار شد هیئت دبیران یکی از ما را به شورای مرکزی پیشنهاد کند.
بنده در جلسه هیئت دبیران گفتم که پیشنهادم این است که از نامزدی انصراف دهم تا آقای بادامچیان از سوی هیئت دبیران به اعضای شورای مرکزی پیشنهاد داده شود. آقای بادامچیان نیز دقیقا همین پیشنهاد را برای خودش تکرار کرد. آقای عسگراولادی در واکنش به این حرکت و با کنایه گفت، شما دو نفر صحبت نکنید چراکه اعضا خودشان میدانند که چگونه تصمیمگیری کنند. در هر صورت نظر اعضای هیئت دبیران این شد که بنده به عنوان نامزد دبیرکلی در جلسه اعضای شورای مرکزی معرفی شوم.
چه زمانی قرار است این تغییر و تحولات در سطح دبیرکلی موتلفه اتفاق بیفتد؟
ما سعی کردیم که این کار را انجام دهیم ولی دوستان شورای مرکزی تاکنون در برابر این تصمیم مقاومت کردند. بنده حتی در یکی از جلسات رسما از جلسات بیرون رفتم و اعلام کردم که داوطلب نیستم ولی دوستان باز هم بنده را به عنوان دبیرکل انتخاب کردند. در هر حال تا زیر سطح دبیرکل مدعی هستیم که جوانگرایی در موتلفه صورت گرفته است و در دفاتر استانی حزب نیز همین روند حاکم است.
با توجه به اینکه سال آینده انتخابات مجلس در پیش است، حزب موتلفه تاکنون فعالیتی در این زمینه داشته است؟ ظاهرا گفته میشود حزب موتلفه قرار است برای انتخابات مجلس در تهران لیستی ۳۰ نفره ارائه دهد.
حزب موتلفه از شش ماه پیش بحثهای انتخاباتی برای انتخابات مجلس را شروع کرده است. البته این روند تنها مختص به انتخابات آتی نیست و حزب ما چندین دوره است که فعالیت خود برای انتخاباتها را از ماههای قبل از شروع رقابتهای انتخاباتی آغاز میکند. البته معلوم است که از همان روز اول قرار نیست درباره نامزدهای نهایی حزب صحبت کنیم. در همین راستا شورای انتخابات برای انتخابات مجلس تشکیل شده و در این شورا، سیاستهای انتخاباتی موتلفه در سال ۹۸ تنظیم میشود و بر روی نامزدها در سراسر کشور در حال بررسی هستیم.
حزب موتلفه در انتخاب نامزدهای خود در سراسر کشور تنها اعضای فعال این حزب را مورد بررسی قرار نمیدهد و امکان دارد که افرادی با تفکرات اصولگرایی در شهرستانها حضور داشته باشند که صلاحیت حضور در مجلس را داشته باشند ولی صرفا در موتلفه عضویت نداشته باشند.
پس احتمال دارد موتلفه لیستی سی نفره و جداگانه برای تهران ارائه کند؟
در حال حاضر حزب موتلفه هیچ شخصی را به عنوان نامزد برای انتخابات دوره یازدهم مجلس معرفی نکرده است. از سوی دیگر حزب ما تاکنون هیچ تصمیمی درباره چگونگی حضور در انتخابات سال آینده از جمله حضور در ائتلاف گروههای اصولگرا و یا حضور مستقل در انتخابات نگرفته است. منتها از همین الان به دبیران استانها گفته شده که اشخاص دارای صلاحیت را شناسایی و مورد بررسی قرار دهند. حزب موتلفه در موقعیت زمانی کنونی نمیتواند پیش بینی کند که در ماههای منتهی به انتخابات چه اتفاقاتی قرار است بیفتد که بخواهد از حالا درباره آن اتفاقات اظهار نظر کند. اگر در آن مقطع به هر دلیلی ائتلافی میان گروههای مختلف اصولگرایی شکل نگرفت، ما بر اساس بررسیهایی که انجام دادهایم لیست مستقل برای مجلس ارائه میدهیم در عین حال اگر ائتلافی مشترک با دیگر گروههای اصولگرا شکل گرفت و شورای مرکزی با پیوستن ما به آن ائتلاف نظر موافق داشت، آمادگی ارائه نامزدهای مورد نظر خود در قالب لیستی واحد را داریم.
تا بحال پیشنهادی از سوی گروههای اصولگرا از جمله جبهه مردمی برای ایجاد نوعی ائتلاف برای انتخابات مجلس با شما شده است؟
خیر تاکنون پیشنهادی از سوی هیچ یک از گروههای سیاسی اصولگرا به ما نشده است.
حزب موتلفه تنها حزب اصولگرا بود که در سال ۸۴ از کاندیداتوری آقای لاریجانی حمایت کرد. امروز گمانههایی درباره حضور آقای لاریجانی در انتخابات سال ۱۴۰۰ شنیده میشود. حتی در همین رابطه حزب کارگزاران نیز احتمال حمایت از رئیس مجلس در انتخابات آتی ریاست جمهوری را رد نکرده است. با این فرض حزب موتلفه همانند انتخابات سال آینده مجلس بحثهایی درباره اتتخابات ۱۴۰۰ ریاست جمهوری داشته است؟ و آیا احتمال دارد که آقای لاریجانی جزو گزینههای حزب موتلفه باشد؟
اینطور نیست که در سال ۸۴ حزب موتلفه به تنهایی از کاندیداتوری آقای لاریجانی حمایت کرده باشد. در آن سال شورای هماهنگی نیروهای انقلاب با محوریت آقای ناطق نوری تشکیل شده بود و شخصیتهای حقیقی و حقوقی قابل توجهی عضو این شورا بودند. شورای هماهنگی در نهایت به آقای لاریجانی برای کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری رسید. از آنجا که حزب موتلفه نیز عضو این شورا بود، ما نیز آقای لاریجانی را مورد حمایت قرار دادیم اما در ارتباط با انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۴۰۰ تا زمانی که حزب موتلفه راجع به سیاستهای انتخاباتی خود برای انتخابات ریاست جمهوری بحثی نداشته، طبیعی است که راجع به هیچ شخصیتی اظهار نظری نمیکنیم.
اصلاح طلبان در بحث شورای شهر با یک گرفتاری مواجه شدهاند. اختلافات درون جناحی در جریان اصلاحات بر سر انتخاب شهردار مشکلی است که به مردم تهران لطمه میزند و خوب بود که پیش از انتخاب شهردار معیارهایی از سوی اعضای شورای شهر معرفی میشد و افراد واجد شرایطی که خود اعضا قبول دارند، به عنوان شهردار انتخاب شود.
در ارتباط با این موضوع که حزب موتلفه در انتخابات ۱۴۰۰ کاندیدای مستقل داشته باشد یا در ائتلاف جریان اصولگرایی حضور داشته باشد نیز به آینده موکول میشود؟
قطعاً بحث در این رابطه نیز به آینده موکول میشود ولی در عین حال ظرفیت حزب موتلفه برای معرفی کاندیدا چه برای انتخابات مجلس و چه ریاست جمهوری، ظرفیت خوبی است.
به نظر میرسد برخیها در دولت در حال ایجاد تصویری هستند که نشان دهند حکومت اسلامی ناکارآمد است. شنیده شده که حزب موتلفه در استانها بررسی جامعی در ارتباط با گرایش مدیران انجام داده. از آنجایی که اصلاحطلبان مدعی هستند که بدنه مدیریتی در شهرستانها در اختیار مدیران دولت سابق و چهرههای اعتدالی است، در ارتباط با این بررسی جامع حزب موتلفه توضیحاتی را بیان کنید.
حدود سه ماه پیش بود که من نامهای را به دبیران حزب در استانها نوشتم و از آنها خواستم کسانیکه در استان آنها صاحب پست دولتی هستند را از منظر خط سیاسی مورد بررسی قرار دهند. بر اساس بررسیهایی که انجام شد بنده با اطمینان میگویم که در کل کشور بیش از ۹۰ درصد پستهای دولتی در تصدی اصلاح طلبان است و این بیش از ۹۰ درصد را تاکید و تکرار میکنم. اگر در این رابطه سوال و ابهام برای کسی وجود داشته باشد، میتواند همان کاری را که ما بررسی و انجام دادیم پیگیری کند.
آیا در این بررسی بین اشخاصی که به اصطلاح اعتدالی هستند با اصلاح طلبان تفاوت قائل شدید؟
حزب اعتدال و توسعه در کل کشور و در شهرستانها فعالیت چندانی ندارد و طبعا نیرو منتسب به این جریان نیز در شهرستانها خیلی حضور ندارد. با احتساب استان تهران بیش از ۹۰ درصد از پستهای دولتی در اختیار اصلاح طلبان است. البته این آمار مربوط به دو ماه پیش است و امکان دارد با این تغییر و تحولاتی که در سطح استانداری انجام شده، آمار ما دچار تغییر بسیار مختصری بشود.
ممکن است این سوال پیش بیاید که چرا برخی اصلاح طلبان که در زمان انتخابات ریاست جمهوری از حامیان اصلی آقای روحانی بودند، امروز برخی از آنها از رئیس جمهور اعلام برائت میکنند. اصلاح طلبان در این روزها دچار نوعی پارادوکس شدهاند. یعنی از یک سو میخواهند این بیش از ۹۰ درصد پستهای دولتی را با قدرت حفظ کنند و از سوی دیگر نمیخواهند مسئولیت وضع نابسامان اقتصادی و اجتماعی فعلی که مورد اعتراض قاطبه مردم است را بپذیرند. این یک نوع بیانصافی است. پیشنهاد ما به اصلاح طلبان این است که حالا که نمک آقای روحانی را خوردهاند لااقل نمکدان او را نشکنند.
برخی از اصلاح طلبان ظاهرا احترامی برای قدرت تشخیص و شعور مردم قائل نیستند و احساس میکنند که مردم حمایتهای آنها از آقای روحانی را با یک اعلام برائت ساده فراموش میکنند. البته اخیرا یکی از تئوریسینهای آنها گفته است نباید سرنوشت اصلاحات را به دولت گره میزدیم، در پاسخ به وی میگویم که شما با علم و اراده خودتان این گره را قبلا زدهاید و باید صادقانه پاسخگوی مردم باشید. تسنیم