سه شنبه ۳۱ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۰
کد مطلب : 66638

‌طاعون تروريسم (قسمت اول)

ا سد الله افشار: اشاره: معاون ارتباطات و اطلاع‌رساني دفتر رئيس‌جمهور و رئيس كميته تبليغات، رسانه و سايت اجلاس مبارزه جهاني با تروريسم در گفتگويي اظهارداشت: اين اجلاس با هدف ايجاد هم‌افزايي و هماهنگي بين‌المللي براي مبارزه با تروريسم و با شعار جهان بدون تروريسم، تيرماه امسال با حضور مقامات حدود 80 كشور و سازمان‌هاي بين‌المللي و منطقه‌اي در تهران برگزار خواهد شد كه ابعاد مختلف مبارزه با تروريسم ، دلايل روند رو به رشد فعاليت‌هاي تروريستي در عرصه جهاني ، چالشها و موانع موجود در راه مبارزه با تروريسم و چگونگي تقويت راهكارها و سازوكارهاي مناسب جهت مقابله با تروريسم در سطوح دوجانبه، منطقه‌اي و بين‌المللي در آن مورد بررسي قرارخواهد گرفت. آنچه مسلم است مبارزه با اين پديده شوم نيازمند اراده استوار، قاطع و همكاري همه اعضاي جامعه بين المللي است. وبايد اميدواربودكه جامعه جهاني بتواند با همكاري صادقانه و عملي، سايه شوم وحشت و ناامني را از سر مردم جهان كوتاه نمايد.اين قلم باتوجه به برگزاري اين اجلاس درآينده نزديك درتهران،مطا لب ونكا تي رادردراين خصوص،درذيل مطرح وموردبحث وبررسي قرارخواهد داد: معناي تروروتروريسم در فرهنگ سيا سي «ترور» واژه اي هراس انگيز و نفرت زاست. با شنيدن واژه «ترور»فهرستي بلند از انواع مختلف خشنونت ها، قتل ها و جنايت ها به ذهن تداعي مي کند. ترور به معني مصطلح خود ديربازي نيست که در قاموس لغات بشري راه يافته است، اما در همين مدت کوتاه آن چنان وجدان بشري را جريحه دار کرده است که همه انسان ها در محکوم کردن آن هيچ ترديدي به خود راه نمي دهند. اجماع بين المللي در محکوميت تروريسم باعث سوء استفاده عده اي از آن شده است. در فرهنگ سياسي، ترور از ريشه لاتين terror به معناي ترس و وحشت گرفته شده و به رفتار و اعمال فرد يا گروهي اطلاق مي شود که از راه ايجاد ترس، وحشت و استفاده از زور مي خواهد به هدف سياسي خود برسد. در زبان فارسي هم ترور به معناي ترس زياد، بيم و هراس و خوف و وحشت است و تروريست به عامل ترور، طرفدار ترور، آدم کش يا کسي که براي رسيدن به هدف خود کسي را به طور غافلگيرانه بکشد يا ايجاد وحشت و هراس کند، گفته مي شود. واژه تروريسم (Terrorism) در فرهنگ لغات فرانسه نظام يا «رژيم وحشت» تعريف شده است. پس از انقلاب فرانسه اين واژه با نوشتاري از ادموند برك در سال 1795 وارد انگلستان گرديد و از آن به عنوان دشمن مردم و سنت ياد شد. گرچه اين واژه در دوران انقلاب فرانسه به معناي «حكومت وحشت» یا حداقل معادل آن بود، ولي به مرور زمان معناي گسترده تري يافت و در فرهنگ لغات در رديف نظام وحشت و ترور تعريف شد. تروريسم تهديدي ملي – بين المللي تاريخ آکنده از اقداماتي تروريستي است که جان بي گناهان بي شماري را گرفته يا زندگي آنها را به خطر انداخته است افراد بشر را از حقوق و آزاديهاي اساسي خود محروم ساخته مناسبات دوستانه ميان دولتها را در معرض خطر قرار داده و تماميت ارضي و امنيت دولت را به مخاطره افکنده است . امروزه تروريسم از راه صفحه تلويزيون به اتاق نشيمن خانه ي ما مي آيد در روزنامه ها و مجلات بر ما يورش مي برد و گاه به شکلي مستقيم تر زندگي ما را لمس مي کند. تروريسم اغلب متضمن حمله به قربانياني بوده که در ايجاد شرايطي که ظاهرا محرک يا توجيه کننده خشونت تروريستي بوده است هيچ گونه نقش يا مسئوليتي نداشته اند تروريسم همواره براي قربانيان ماجرايي غمبار بوده است چه قربانياني که جان خود را مي بازند يا جراحتي بر پيکر خويش به يادگار مي برند و چه قربانيان عمومي تري که امنيت خاطر خود را تا مدت ها از دست مي دهند. آنچه تروريسم دوران ما را ازدوران هاي گذشته متمايزمي سازد اين است که امروزه طاعون تروريسم همه ملت ها ومناطق را آلوده کرده و از حوزه هاي ستيزداخلي به سياست جهان سرريز کرده است.در عصرما تروريسم از تهديدي ملي به تهديدي بين المللي وجهاني مبدل شده است.امروزه تروريست ها با جلب مساعدت هم پيمانان فرامرزي وبا تاکيد بر ارتباطات و شبکه هاي مالي تقريبا مي توانند هرجا اراده کنند اقدامات تروريستي خويش را سازماندهي کنند. رويكردهاي نظري به منشاء و ماهيت تروريسم تحليل هزاران مورد تروريسم در 50 سال اخير به شكل گرفتن دو نحله فكري در ميان علماي علوم سياسي منجر شد و رويكرد سومي نيز نزد علماي جامعه شناسي شكل گرفته است ؛ كه درذيل به هرسه نحله بطوراختصاراشاراتي خواهيم داشت : 1- نظريه ابزاري :اين مكتب فكري معتقد است تروريسم نتيجه عكس العملي عقلاني و ابزاري در برابر رقيبي قدرتمند است. بنابر اين تعريف، تروريستها به دنبال كاراترين و كم هزينه ترين راه مقابله با دشمن قلدرتر به تروريسم روي مي‌آورند. محاسبه شده كه عمليات 11 سپتامبر نزديك به 100 هزار دلار خرج برداشت ولي خسارت بلافاصله آن معادل 38 ميليارد دلار بود. بنابراين نظريه تروريسم در نهايت و از نظر مرتكبان عملي عقلاني و ابزاري است چرا كه در تحليل نهايي نوعي معامله، منتها با راههاي غيرمتعارف است. در پيامد اين تحليل، كه معروفترين طرفدار آن رابرت پيپ (استاد علوم سياسي دانشگاه شيكاگو) است دو راه مقابله با تروريسم پيشنهاد ميشود: "دفاع" كه تاكتيكهايي مانند تلافي غيرمتعارف را دربر دارد و "پيشگيري" كه شامل علاج واقعه قبل از وقوع است. در هر دو اين موارد عكس العمل بايد به قدري شديد باشد كه با افزودن بر هزينه و كاستن سود پيش بيني شده تروريستها را وادار كند در محاسبات خود تجديدنظر كنند و از اين تصور كه تروريسم راه ارزان و ساده تفوق بر دشمن برتر است دست بردارند. لازم به يادآوري است كه دولت بوش اين رويكرد را پسنديده و رفتار آن در 5 سال اخيرحكومتش، كه به دكترين بوش تعبير گرديد، نتيجه پيروي از آن اصول است. 2- نظريه سازماني : اين مكتب فكري هم تروريسم را عقلاني و هدفمند اما اهداف آن را هماهنگ با اهداف سازماني از قبيل "بقاي سازمان"،"جذب و حفظ اعضا" و"رقابت با ساير سازمانها" ميداند. بنابراين نظريه، سازمانهاي تروريستي كه مرتبا با مساله فرسايش، مرگ و فراراعضا مواجهند از طريق بستن راه خروج، سركوبي نارضايتي و تشويق اعضا تلاش مي‌كنند اين مساله را حل كنند. بنابراين هر ازچند گاهي، براي جلوگيري خروج اعضاي داغ خود گزينه هاي راديكالتري را مي پذيرند تا از انشعاب دروني جلوگيري كنند.درعين حال هرسازمان تروريستي مواضع سازمانهاي رقيب راتحت ديده باني دارد،مبادا كه درنظر يا عمل عقب بيفتد و منفعل يا سوخته انگاشته شود. دراين هنگامه بقاي سازماني حتي بر وفاداري به ايدئولوژي هم مي چربد و سازمانها براي دوام خود در اصولي كه به آن پاي بندند نيزتجديدنظر ميكنند. درپيامد اين تحليل كه مهمترين نماينده آن مارتا گرينشاو (استاد علوم سياسي دانشگاه استنفورد) است راههاي مقابله با تروريسم كه در نظريه ابزاري پيشنهاد شده از قبيل تلافي شديد، احيانا اثر معكوس خواهد داشت چرا كه اگر مراد واقعي گروه نه نيل به اهداف اعلام شده بلكه تداوم سازماني و رقابت با سازمانهاي مشابه باشد، تلافي شديد موجب افزايش پرستيژ آن سازمان خواهد شد.اين تئوري راههاي ديگري را براي مواجهه با تروريسم پيشنهاد مي‌كند، از قبيل كاستن هزينه ترك سازمانهاي تروريستي از طريق اعلام بخشش عمومي در منطقه يا ترغيب سازمانهاي موازي غيرتروريستي براي جذب اعضاي سابق يا هواداران عقيدتي سازمانهاي تروريستي. 3- نظريه فرهنگي: به علاوه دو رويكرد فوق كه نوعا ازسوي علماي علوم سياسي عنوان شده رويكرد سومي ازسوي جامعه شناسان و انسانشناسان و محققان ميداني از قبيل فيلمسازان و روزنامه نگاران مطرح شده كه مي توان آن را واقع بينانه تريافته و عنوان "نظريه فرهنگي" را براي آن پيشنهاد نمود.اين نظريه متكي براين باور است كه تروريسم به ندرت تنها يك مساله فردي يا حتي سازماني است. تروريستها دريك خلاء فرهنگي زندگي نميكنند و به اصطلاح ضرب المثل انگليسي"گرگ تنها" نيستند. اين رويكرد، نقطه آغازين تروريسم را فرهنگي مي بيند كه خود را مورد تهاجم، محاصره، يا تحقيرمي يابد و راههاي متعارف مقابله با اين بليات را محدود يا مسدود ميانگارد. چنين فرهنگي آمادگي ايجاد "خرده فرهنگ"هاي افراطي را خواهد داشت كه در آنها اعضاي پرشور و سرخورده مجاري عادي فعاليت سياسي و اجتماعي سنتهاي ديني و غيرديني فرهنگ خود را به نفع راديكاليسم رها ميكنند. اين خرده فرهنگها دو كاركرد دارند: تعليم "ديدگاهها"ي نويني كه مواضع افراطي را توجيه ميكنند و آموزش "مهارتها"ي لازم براي اعمال اين مواضع. البته نفس پيدايش و بالندگي خرده فرهنگهاي افراطي نه به معناي تكوين گروههاي تروريستي بلكه در حكم ايجاد شرايط مساعد براي نضج آنها محسوب ميشود. با فراهم شدن ساير عوامل از جمله راديكاليزه شدن بيشتر فرهنگ به دلايل دروني يا بيروني چنين محيطهايي به مراتب افراطي تر شده مقدمات و مواد خام تروريسم را فراهم مي‌كنند. به عبارت ديگرخرده فرهنگهاي افراطي تنها يك موتاسيون يا جهش فكري و سازماني با تروريسم فاصله دارند. خرده فرهنگهاي افراطي مشتي فشرده تر و متراكم تر از خروار فرهنگ اطرافشان هستند. همان ارزشها و هنجارها را مي پذيرند و به همان سوابق تاريخي و سياسي مسبوقند، ولي به لحاظ يا به بهانه تنگناها و به نبستهايي كه فرهنگشان با آنها روبه روست و شكست راه حلهاي متعارف جمع بندي خشن‌تر و آشتي ناپذيرتري به دست ميدهند كه به زعم آنها مقرون به اهداف نهايي است. اينها راه حل مشكلات را در نيل به آمال فرهنگي از طرق غيرمتعارف و با رد مصالحه و محافظه كاري مي‌دانند.
https://siasatrooz.ir/vdcivqaq.t1aqp2bcct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی