جمعه ۳ تير ۱۳۹۰ - ۱۴:۵۷
کد مطلب : 66698

وقت نا"اميد"ي

مهدي رجبي: *تيم ملي اميد فوتبال كشورمان در همين ابتداي كار از مسابقات انتخابي المپيك لندن حذف شد تا ركورد عدم راهيابي به المپيك 40 ساله شود. به نظر نگارنده اين 40 سال بهتر از ركورد قبلي است. اول آنكه ما توانسته ايم 4 سال روي ركورد قبلي بگذاريم و دوم اينكه اصلا عدد 40 از 36 قشنگ تر است. فكرش را بكن 4 دهه. تازه خدا را چه ديديد شايد با اين وضع مديريت حاكم بر ورزش و فوتبال ما بتوانيم ركوردمان را تا نيم قرن و شايد يك قرن هم بالا ببريم. هيچ بعيد نيست. نوادگان ما هم در حسرت المپيك بمانند. اما از شوخي گذشته فكر مي كنيد چرا فوتبال ما طي سال هاي اخير يك، دوجين ناكامي را به نام خود ثبت كرده است؟ اگر به ناكامي ها و باخت ها و حذفها هم جام مي دادند الآن كلكسيون فدراسيون فوتبال پر از جامهايي بود كه تعدادش از انگشتان دو دست تجاوز مي كرد و مجبور بودند قفسه هاي جديدي را براي اين جامها در اتاق رئيس يا يكي از سالن ها تعبيه كنند. اما اين اتفاقات دلايلي دارد كه شايد براي صدمين بار هم بد نباشد تا آنها را يك گوشه اي ثبت كنيم تا مگر، يكي پيدا شود و بخواند و دستي بجنباند. وقتي ساختار ورزش كشور قاعده و قانوني مدون دارد و افراد تنها به دلايل ورزشي و نه سياسي ضمام امور را بر دست مي گيرند، وقتي همان نگاه تخصص گرا و نه سياست بازي ها در انتخاب روساي فدراسيون ها دخيل است، وقتي افراد كاملا متخصص! در فوتبال خودشان را محق مي دانند تا بر كرسي اين فدراسيون تكيه بزنند، وقتي اين افراد مشاورانشان را هم از جنس خود انتخاب مي كنند، وقتي فدراسيوني داريم كه همه در آن با برنامه كار مي كنند و هيچكس ساز ناكوك خود را نمي نوازد، وقتي فدراسيوني داريم كه بي در و پيكر نيست و هيچگاه دچار خودرايي نمي شود، وقتي آدم هاي اين فوتبال از جنس آن هستند، وقتي همين آدم ها برنامه ريزي درستي براي فوتبال و آينده اش مي كنند، وقتي اين مديران پس از پر كردن كارنامه خود از نتايج درخشان همچنان با شكسته نفسي و با در نظر گرفتن افكار عمومي همچنان دوست دارند بمانند و خدمت كنند و نمي خواهند از زير بار مسئوليت شانه خالي كنند، وقتي آدم هايي كه اينكاره هستند، افرادي را روي نيمكت سطوح مختلف تيم ملي مي نشانند كه نه رانتي دارند و نه از جايي سفارش ميشوند، وقتي افرادي سرمربي مي شوند كه جز قهرماني هيچ چيز ديگري در كارنامه شان وجود ندارد، وقتي مربيان تنها بر اساس لياقت و كارنامه مثبت سكان هدايت تيم را بر عهده مي گيرند و دوستي و من بميرم، تو بميري هيچ نقشي ندارد، وقتي در بازي هاي ملي ما سكوهاي خالي وجود ندارد، وقتي براي مردم فوتبالدوست آنقدر انگيزه تراشيده اند تا تيم ملي كشورشان را تشويق كنند، و خيلي از اين "وقتي" هاي ديگر، اصلا چرا ما بايد به المپيك نرويم؟ نرويم يا برويم؟ كدام درست تر است؟ فوتبال ما همين كه يك ليگ نيم بند داشته باشد و در آن هركسي به قدر لياقت! خود پولي به جيب بزند كافي است. تيم ملي را هم مي شود بي خيال شد و اصلا براي حذف هاي زودهنگام هزينه نكرد. اينطوري هم پول خرج نكرده ايم و هم روي اعصاب مردم پياده روي نكرده ايم. تازه مردم را هم ... فرض نكرده ايم. **تا به حال شده از حرف كسي اصطلاحا جگرتان آتش بگيرد و ته دلتان سوزشي نه از زخم معده و روده كه از آن حرف احساس كنيد؟ اگر نشده برايتان بخشي از حرف هاي يكي از لايق ترين مديران و بشاش ترين مسئولين را نقل مي كنم تا شما هم با نگارنده و خيلي هاي ديگر كه اين حرف را شنيده اند همذات پنداري كنيد: استعفا کردن در این شرایط شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت است و من هرگز این کار را انجام نمی دهم. من هم از شکست تیم امید ناراحتم و به مردم حق می دهم بابت حذف این تیم از رقابتهای مقدماتی المپیک ناراحت باشند. دیشب بعد از شکست تیم امید مردم شعارهایی دادند که به آنها حق می دهم از شکست تیم ملی ناراحت باشند و خودم هم از اینکه تیمهای ما نتیجه نمی گیرند از مردم خجالت می کشم. تیم ما با وجود اینکه از بازیکنان خوبی تشکیل شده و همه گونه امکانات و تدارکات نیز برای این تیم فراهم شده بود نتوانست در خانه نتیجه بگیرد و این برای همه دردناک است... فدراسیون فوتبال بهترین کادر فنی، شرایط اردویی و امکانات اعزامی را برای تیم امید فراهم کرد و هر کاری که از دستمان برمی آمد برای این تیم انجام دادیم اما دیدید که باز هم نتیجه نگرفتیم و این شکستها هشدار بدی برای فوتبال ماست. بعضیها می خواهند برای فدراسیون جوسازی کنند در حالی که فدراسیون فوتبال تشکیلات منسجم و قانونمندی دارد و مطابق برنامه کارهایش را پیش می برد و اگر اشکالی در کار باشد یا کم کاری صورت گرفته باشد این مجمع فدراسیون فوتبال است که باید در مورد مسئول فدراسیون تصمیم بگیرد. جگرتان حال آمد؟ ببخشيد منظورم همان "سوخت" بود. اصولا ما ياد گرفته ايم كه عذرخواهي نكنيم و هر چه "گند" زديم با يك فداي سرمان جمعش كنيم. بد نيست برخي از مديران ما در صفحات اينترنت جست و جويي كنند و ببينند مديران آن طرف آبي وقتي كوچكترين خطايي مي كنند، چگونه با افكار عمومي برخورد مي كنند؟ عذرخواهي رسمي، تعظيم در مقابل مخاطب و استعفا واژه هايي است كه در ساختار مديريتي ما محلي از اعراب ندارد. ما آنقدر كارهايمان را درست انجام مي دهيم كه مطمئنيم نيازي به عذرخواهي و استعفا نيست. راستي 40 سالگي "قطع اميد" مبارك آقايان.
https://siasatrooz.ir/vdcevp8p.jh8poi9bbj.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی