غرب آسیا همچنان به عنوان اصلیترین کانون تحولات جهانی شناخته میشود در حالی که برخلاف گذشته نه وجود تروریسم و بحرانهای امنیتی بلکه پایان حیات داعش و پیروزی مقاومت منطقه و متحدانش بر تروریسم ریشه این اهمیت شده است. اجماعی از نیروهای مسلح و نیروهای مردمی با حمایت جریانهای سیاسی و مرجعیت دینی که موجب شد تا در نهایت تروریسم پس از ۶ سال به مرحله نابودی برسد در حالی که ائتلاف آمریکایی به اصطلاح ضد داعش ادعای ۲۰ الی ۳۰ سال را برای پایان داعش مطرح کرده بودند. غرب آسیا با نابودی داعش در حالی به مرحله ثبات و امنیت و آیندهای جدید نزدیک میشود که در این میان دو تفکر قابل توجه مشاهده میشود.
در یک سوی معادله آمریکا و شرکای آن هستند که از یک سو نتوانستهاند به اهداف خود در منطقه دست یابند و از سوی دیگر با رسوایی حمایت از تروریسم مواجه شدهاند. اکنون جهانیان آنها را نه ناجی بلکه بخشی از بحران میدانند که سیاستها و اقداماتشان زمینهساز بحرانهای امنیتی در سراسر جهان شدهاند.
این جریان در حالی با شکست مواجه شده که رفتارهایش نشان میدهد همچنان به دنبال اجرای بحرانسازیهای جدید در منطقه است که نمونه آن اقدام برای برگزاری همه پرسی تجزیه اقلیم کردستان عراق و سپس طرح ربایش سعد حریری نخست وزیر لبنان توسط سعودی بوده است. فاز دیگر این رفتارها اقدامات آمریکا در قبال روند سازش است که اخیرا آمریکا از بستن دفتر تشکیلات خودگردان فلسطین در واشنگتن سخن گفته است. آنها همچنان ادامه حمایت از گروههای تروریستی را در دستور کار دارند و به دنبال جریانسازیهای جدید علیه منطقه هستند.
در نقطه مقابل این جریان، گروهها و کشورهایی قرار دارند که از ابتدا و یا در ماههای اخیر نقشی اساسی در مبارزه با تروریسم داشتهاند.
ائتلافی از مقاومت منطقه و متحدانشان نظیر روسیه که عملکرد گستردهای علیه تروریسم داشتهاند همچنان به دنبال اجرای ابعاد جدیدی از معادلات برای ثبات پایدار در منطقه و البته آغاز بازسازی آن هستند. در این میان کشورهایی مانند ترکیه که از همراهی با غرب دستاوردی جز ضررهای گسترده حاصلی نداشتهاند نیز در ماههای اخیر به این جمع پیوستهاند. ترکیه ابتدا میزبان نشست سه جانبهای بود که اعضای آن وزرای خارجه جمهوری اسلامی ایران، ترکیه و روسیه تشکیل میدادند. براساس توافقات اعلام شده این نشست پیش زمینه نشست وزرای دفاع سه کشور و در نهایت برگزاری سران در سوچی روسیه که دیروز در سوچی آغاز به کار کرد. این همگرایی برگرفته از درک مشترک مبنی بر بحرانهای منطقهای و لزوم همکاری برای مقابله با عاملان تهدیدات منطقهای و فرامنطقهای است که میتواند تاثیرات بسیاری بر آینده منطقه داشته باشد.
روند تحولات نشان میدهد که کشورهای مذکور توان حل بحرانها را داشته و با همگرایی گستردهتر میتوانند ساختاری جدید را برای منطقه ترسیم نمایند که البته هر کشوری که به دنبال ثبات پایدار در منطقه باشد میتواند به این جمع پیوسته چرا که این ائتلاف بر همگرایی فراگیر و نقشآفرینی همگان در صلح و امنیت منطقه تاکید داشته و دوری از تفرقه را محور اصلی این مهم میداند.
نویسنده: فرامرز اصغری