سوریه به عنوان یکی از کانونهای اصلی بحران در منطقه طی سالهای اخیر شناخته میشود. کشوری که از سال ۲۰۱۱ گرفتار جنگی خانمانسوز شد که یک سوی آن گروههای تروریستی بودهاند و سوی دیگر آن را نیز ائتلافی از بازیگران منطقهای و فرامنطقهای که برای رسیدن به منافع سلطهگرایانه با حمایت از تروریستها و حتی حضور نظامی نابودی این کشور را طلب کردهاند.
البته برخی کشورها نظیر جمهوری اسلامی ایران و روسیه در کنار جبهه مقاومت بودهاند که برای حمایت از مردم این کشور و مبارزه با تروریسم و عوامل ناامنی منطقه در کنار سوریه قرار گرفتهاند. آنچه این روزها در باب تحولات سوریه به چشم میخورد تحرکات دیپلماتیکی است که از سوی کشورهای منطقهای و فرامنطقهای در جریان است. در مهمترین آنها اتحادیه پارلمانهای عربی خواستار بازگشت سوریه به اتحادیه عرب شدهاند و عمرالبشیر رئیس جمهور سودان نیز از این کشور دیدار داشتهاند. اسناد و شواهد نشان میدهد که سایر کشورهای عربی نیز به تعامل با سوریه روی آوردهاند در حالی که پیش از این نیز بسیاری از کشورها بر لزوم حمایت از سوریه تاکید کردهاند. حال این سوال مطرح میشود که ریشه این رویکردها چیست و چه اهدافی را در ورای آن دنبال میکنند؟
بررسی تحولات سوریه نشان میدهد که از یک سو تمام تحرکات دشمنان سوریه برای به زانو در آوردن این کشور با ناکامی همراه شده است و عملا دیگر توانی برای ادامه جنگ افروزی در این کشور ندارند از سوی دیگر افکار عمومی جهان علیه متجاوزان به سوریه شده در حالی که بسیاری از کشورهای فرامنطقهای به دنبال توسعه روابط سوریه هستند و عملا طرح تحریم این کشور با شکست همراه شده است. با توجه به این شرایط رویکرد کشورهای عربی به سوریه را می توان برگرفته از شکت و ناکامی آنها در عرصه داخلی و بیرونی سویه دانست که با این رویکرد دیپلماتیک به دنبال پنهان سازی آن هستند. در کشورهای مذکور گزینهای جز رویکرد به سوریه ندارند و اجبارا باید پذیرنده نظام این کشور باشند.
البته باید در نظر داشت که بخشی از این رویکردها تقلای دیپلماتیک برای تحمیل برخی خواستهها به سوریه در قالب مراودات دیپلماتیک است. اکنون سوریه در مرحله تدوین قانون اساسی قرار دارد در حالی که برخی کشورها در تصور آنند که می توانند با تغییر قانونی اساسی در قالب محدود سازی قدرت ریاست جمهوری و تقویت جریان معارض بتوانند سوریه را گرفتار چالشهای سیاسی و امنیتی جدیدی سازند که با ادعای تقسیم قدرت میان اسد و معارضان صورت میگیرد.
نمود این رفتار را در سال ۲۰۰۶ هم می توان مشاهده کرد که پادشاه سعودی راسا به سوریه سفر کرد در حالی که خواسته وی از این سفر قطع روابط دمشق با تهران در ازای دریافت کمکهای مالی گسترده بود که از سوی سوریه این طرح رد شد.
به هر تقدیر میتوان گفت که تحرکات عربی در حوزه سوریه نشانگر شکست دیگر سیاستهای آمریکا در منطقه است که برگرفته از ایستادگی سوریه و متحدانش در برابر تروریستها و حامیانشان بوده است که در نهایت سرنوشت آینده منطقه را رقم خواهد زد.
نویسنده: قاسم غفوری