جهان امروز در حالی گرفتار بحرانی به نام کرونا ویروس است که برخی، پیامدهای آن را بسیار گستردهتر و بعضا سنگینتر از اصل کرونا می دانند که نه تنها تاثیر بر اقتصاد جهانی خواهد داشت بلکه ساختارهای سیاسی را نیز دگرگون میسازد. این مسئله را میتوان در سخنان ماکرون مشاهده کرد چنانکه رئیس جمهوری فرانسه در مورد تاثیر کرونا بر قدرت گرفتن گروهها و چهره های عوام فریب (پوپولیست) مخالف اتحادیه اروپا، در این قاره هشدار داد.
به گفته وی، اکنون زمان برخورد صادقانه است، اگر رهبران اروپا موضع درستی اتخاد نکنند، افرادی که خواهان فروپاشی اتحادیه اروپا هستند، قدرت خواهند گرفت. ماکرون میگوید اگر اتحادیه اروپا اعضایی را که آسیب دیدهاند حمایت نکند، در آینده نزدیک امکان دارد منتقدان اتحادیه ماندن اروپا در ایتالیا، اسپانیا و شاید فرانسه قدرت بگیرند. حال این سوال مطرح است که ریشه نگرانی ماکرون چیست و چرا چنین مواضعی را مطرح کرده است؟ نگاهی بر وضعیت اروپا در مقابله با کرونا چند نکته را آشکار میسازد. نخست آنکه ساختار اتحادیهای که قرار بود در شرایط بحرانی در کنار یکدیگر قرار داشته باشد عملا نشان داد که چنین رویکرد حمایتی ندارد چنانکه با شیوع کرونا در ایتالیا سایر کشورها به جای کمک به آن، رویکرد انقادی در پیش گرفتند.
روندی که موجب شد تا در نهایت رئیس کمیسیون اروپا از ایتالیا به خاطر رفتارهای نادرست اتحادیه در قبال این کشور عذرخواهی کند تا از میزان انتقاد ایتالیاییها به اتحادیه اروپا کاسته شود. دوم آنکه اتحادیه اروپا ادعای رفاه عمومی برای همه اعضا را سر می داد در حالی که در زمان شیوع کرونا عملا کشورها به سمت رفتارهای یک جانبه پیش رفته و هر کدام مجبور شدند تا خود به مبارزه انفرادی با کرونا بپردازند و اتحادیه عملا از یک رویکرد واحد عاجر بوده است. سوم آنکه از اهداف اتحادیه اروپا حمایت از اعضا کوچک بود حال آنکه در بحران کرونا این رویکرد صورت نگرفت و قدرتهای بزرگ اروپا و البته آمریکا به غارت و چپاول منابع بهداشتی سایر کشورهای اروپایی پرداختند چنانکه همچون دوران غرب وحشی، سرقت خریدهای ماسک و تجهیزات پزشکی از سوی کشورها صورت گرفته است. نکته مهم آنکه در زمانی که آمریکا به سرقت اقلام پزشکی کشورهای اروپایی می پردازد، اتحادیه اروپا توان مقابله با آن را ندارد و عملا تسلیم این دزدی آشکار میشود. چهارم آنکه اتحادیه اروپا ادعای بشر دوستی سر میداد حال آنکه در بحران کرونا حاضر به کمک به سایر کشورها نشد و حتی تحریمهایش علیه دیگر ممالک ادامه یافت. مجموع این تحولات یک اصل را برای ملتهای اروپایی آشکار ساخته و آن اینکه اتحادیه اروپا که خود را وامدار نظام سرمایه داری و نئولیبرالیسم میداند توان تحقق مطالبات مردم بویژه در شرایط بحرانی را ندارد و لذا استمرار عضویت در این اتحادهی کارکردی نخواهد داشت و تنها راه پایان این وضعیت رویکرد به خروج از اتحادیه است. با این اوصاف است که جریانهایی که چنین شعاری را در پیش گیرند میتوانند از اقبال بیشتری برخوردار باشند و این همان موضوعی است که ماکرون نظام سرمایهداری از آن هراس دارد و خواستار مقابله با آن است.
نویسنده: علی تتماج