عجله نکنیم و اگر برای انجام کاری ضروری ناچار به خروج از قرنطینه خانگی شدیم سعی کنیم بهجای استفاده از وسایط نقلیه عمومی از پاهای خود بهره برده و مسیرها را پیاده طی نماییم تا علاوه بر انجام ورزش و حفظ سلامتی جسم و روح، ضمن تغییر فصل و بالطبع آبوهوا از گزند ویروس کرونا و آنفولانزا هم در امان باشیم.
اما برای تغییر ذائقه و برونرفت از تفکرات مغشوش ابتلا، افکار خود را بهسوی آنچه در شهر میگذرد سوق داده تا شاهد باشیم برخلاف قبل تعداد تردد آمبولانسها بهشدت افزایشیافته و بااینحال اکثریت بالاتفاق ضمن عدم استفاده از ماسک سالم و قابلقبول، دیگر پروتکلهای بهداشتی همچون حفظ فاصله فیزیکی و اجتماعی را رعایت نمیکنند و تعداد فرزندان کار در غیاب نظارتهای خیابانی افزایشیافته که در جویها و لابهلای درختان و زبالههای پراکنده به دنبال بازیافتها میگردند و آنها را میتوان جزء بیباکترین آحاد جامعه دانست زیرا نهتنها پروتکلهای کووید ۱۹ را رعایت نمیکنند بلکه با فلسفهای به نام بهداشت عمومی بیگانه هستند. دیدنیها در مسیر بسیار است که میشود برای هرکدام سطرها نوشت و صفحهها را سیاه کرد اما برگزیده آنها عدم رعایت مقررات ستاد مقابله با کرونا در همه زمینههاست که اتوبوسهای شهری همچنان با حداکثر ظرفیت مشغول به کار هستند و کسی نیست تا به مسافران تازهوارد تذکر دهد تا از ماسک استفاده نمایند و تاکسیهای شهر و خطیها بهجای گردشی همچنان در ایستگاهها و میادین در انتظار دربستیها و یا سوار کردن چهار مسافر علیرغم تذکرات مکرر در رسانهها میباشند. قصه اندوه بس ناگفتنی و بسیار است ولی آنچه بیش از همه روح را صیقل میدهد مشاهده نوجوانان زباله گرد است که به بهانه جمعآوری بازیافتها مسیرهای دیگری را طی میکنند.
آنچه میبینیم تنها مربوط به پایتخت نیست که اکثر کلانشهرها با آن روبرو هستند و مسئولان نیز همچنان سکوت اختیار کردهاند که تنها خانم شهناز رمارم همین چند روز پیش در یکصد و پنجمین جلسه علنی شورای اسلامی شهر مشهد سفره دل گشوده و اظهار داشت: «فقر چهره خود را در حاشیه شهر نشان داده و بروز آسیبها همچنان در حال افزایش و رفتن به حوزه زنان و کودکان است، آیا پرداختن به این موضوع در حوزه اختیارات شورا و شهردار است؟ خیر، همه این موارد متولی دارد اما مدیریت شهری مسئولیت اجتماعی خود میداند که در این زمینه نقشآفرینی کند و به معنای این نیست که دولتمردان دست روی دست بگذارند تا کار ایجاد نشود و مردم درآمدی نداشته باشند. با هزینههای روزافزون نمیتوانند در نقاط برخوردار شهر ساکن شوند و به سمت حاشیه شهر میروند تا بدین ترتیب به جمعیت آن افزوده شود آسیبهای اجتماعی نیز بیشتر میشود. این امر گسترش حاشیهنشینی، افزایش فقر، کودک کار و زباله گردی را به دنبال دارد که اکنون زباله گردی شامل حال زنان نیز میشود و افزایش فقر باعث شده تا دختر ۱۴ ساله زباله گرد مجبور به بارداری شود تا نوزادی را که به دنیا میآورد به مبلغ ۲۰ تا ۳۰ میلیون تومان و برای تأمین مخارج زندگی بفروشد».
آنچه بهطور شفاف در جلسه شورای اسلامی کلانشهر مشهد مطرح میشود شاید به نظر گروهی تازه و عجیب باشد اما واقعیتی تلخ است که نشان میدهد سازمان بهزیستی باید در جوار کمیته امداد به وزارتخانهای تبدیل گردد تا مجلس بتواند در مواقع لزوم وزیر مربوطه را استیضاح نماید و اجازه ندهد آلام جامعه با شنیدن اینگونه اخبار، متزلزل شده و هزینههای کلانی را در امر اختلال روح و روان به همراه داشته باشد.
نویسنده: حسن روانشید