ناشی بود و پای به خانه مستمندی گذاشت که پیرمردی روی گلیمی پاره خوابیده و در این ویرانه بهجز این ژولیده موی چروکیده پوست و افتاده برزیراندازی مندرس چیز دیگری برای سرقت نمییافت. بهناچار در گوشهای نشست و منتظر ماند تا خفته از جای خود غلطی بزند و فرش از زیر بدنش بیرون بماند تا او برداشته و فرار کند! بیش از یک قرن از تأسیس بلدیه در ایران و بخصوص سه شهر بزرگ تهران، اصفهان و تبریز میگذرد که در طول آن جز تنش و چالشهای پیاپی چیز تازهای نصیب شهروندان نشده است.
اگرچه در این میان بودهاند مردانی وارسته و خدمتگزار تا تلاش بر بهبود اوضاع داشته باشند اما درنهایت آنها هم به نحوی به بازی گرفته شدهاند! شهرداری اصفهان که در این میان تاریخی بس شگرف دارد اما تلاش شده تا با چالشهای اکوسیستمی آن سازش شود زیرا حضور در حاشیه کویر مرکزی و طبع خشک و سوزان آن هرگز نتوانسته روح سازگاری با طبیعت را در مسئولان و متولیان خدمات شهری نهادینه نماید تا هر آنچه هست را از آن بخواهند نه بیشتر و هرکدام سعی و تلاش داشته باشند تا سلیقهای با آن رفتار کنند.
اگرچه اعضاء انجمنهای شهر تا پیش از انقلاب اسلامی معمولاً از افراد توانا در امور اجتماعی و اقتصادی انتخاب و یا انتصاب میشدند که بتوانند در مواقع لزوم به پشتیبانی این مجموعه خدماتی بپردازند اما بعدازآن جایشان را به شوراهای اسلامی دادند که اولویت انتخاب افراد، با سیاست و جریانهایی همراه بود و اصولاً کاری به تواناییهای مادی و معنوی افراد نداشتند بلکه بهسوی مدرکگرایی رفتند، از این نظر گروههای منتخب بهزور تبلیغات و روابط و بعضی مواقع دادن قول و وعده امتیازات و همچنین پهن کردن سفرههای رنگین وارد این شوراها میشدند که اکثراً توانایی و نفوذ لازم را در دستگاه شهرداری و جامعه نداشتند تا اگر لایحهای را هم تصویب میکردند اجرایی شود زیرا همیشه این شهرداران بودند که حرف اول و آخر را میزدند زیرا کلید گاوصندوق ارگان بهدوراز مقررات مالی دیوان محاسبات و سازمان امور اداری و استخدامی کشور در اختیار شخص شهردار بود که این سلیقهای عمل کردن، عواقب ناگواری را به همراه داشت زیرا شهری که باید پس از سه هزار سال تاریخ و سابقه بنیانگزاری، امروز هیچگونه مشکلی برای شهروندان خود نداشته باشد نهتنها به این آرزوی محال نرسیده است بلکه لحظهبهلحظه داشتههای دیرینه خود را نیز به کمک بلدوزرها و رانتهای شهرداری از دست میدهد تا هر شورا گروه قبل از خود را نفی و نقد کند و هر شهردار ادعای برتری در انجام امور داشته باشد که نیازهای بهجامانده را تأمین نمیکند!
امروز کلانشهر اصفهان را باید با محوطه یک معدن زغالسنگ در اعماق کوههای سر به فلک کشیده قیاس کرد زیرا جمعیت دومیلیوننفری آن نهتنها هوای مناسب برای تنفس ندارند بلکه باید نگران کمبود آب یا بحرانهای محیط زیستی هم باشند و این روزها با توجه به گرمای طاقتفرسا و کمبود آب، نگرانی افت برق هم به آن افزوده میشود تا وقتی سازمان فضای سبز با اعتراض قطع درختان تنومند بجا مانده از یک قرن پیش مواجه میگردد، سپر کارشناسی شده را مستمسک قرار داده و بهراحتی قطع سایهگستر و منبع تولید اکسیژن تنومندی در ورودی خیابان سپاه را توجیه مینمایند که مشت نمونه خروار است!
حالا اگر شهردار و گروه پارتیزانی آن هر یکشنبه کارهای انجامشده طی چهار سال گذشته را که اکثراً تمام طرحهای بهجامانده از دو شهردار قبلی میباشد و هماکنون هم روال آن همچنان در حال انجام است بهعنوان افتتاحیه در بوق و کرنا و بزرگنمایی میکنند تا در صفحات رسانههای زنجیرهای و بعضاً صداوسیما بارها تکرار شوند که شاید معجزهای رخ داده و اتفاق تازهای بیفتد تا یک دوره چهارساله دیگر سوار بر خر مراد باشند اما هرچه این مسیر به مردادماه نزدیک میشود تحولات و تغییرات بهروز، نگرانیها و ناامیدیها را افزایش میدهد که مناظره نامزدهای ریاست جمهوری از آن جمله است تا در کنار هر یکشنبه یک افتتاح پروژه فرار به جلو بهمنظور به حاشیه بردن بعضی از اقدامات گسترده و بیسابقه همچون مزایده اموال منقول و غیرمنقول شهرداری در این چهار سال که حاصل و پسانداز یک قرنی بلدیه است به حاشیه برود و بر جمع دیون آن که اگر بیشتر از پایتخت نیست کمتر از آن نخواهد بود خاکستر آلزایمر پاشیده شود و برای موفقیت این منظور به راهکار تازهای یعنی کپی پیست از طرح مناظره نامزدهای ریاست جمهوری، دو شهردار قبلی را به دوئل با شهردار فعلی دعوت نمایند! که اگر این اتفاق افتاد اسلاف ارگان را ناچار میسازد برای دفاع از خود ناگفتهها و پتههای یکدیگر را روی آب بریزند و بخواهند که شهردار فعلی اسناد دیون خود به پیمانکاران ریزودرشت و همچنین فهرست اموال منقول و غیرمنقول و نحوه واگذاریها و محل هزینه شدن اقلام آنها را برای تنویر افکار عمومی به رسانههای مستقل و غیر زنجیرهای بسپارند تا روشن شود آنچه در گذشته انجام شده و حاصل فروش نفت بشکهای ۱۴۰ دلار بوده تا غنیمتهای بجا مانده از آن که امروز توسط معاونت اقتصادی شهرداری به حراج گذاشته میشود تا هزینه تبلیغات گسترده برای نمایش رنگ و لعاب دادن به اتوبوسهای فرسوده جهت بازگشت به خطوط شهری فراهم شود که آیینه تمام نمای فرهنگ و تمدن ایران است!
دو شهردار قبلی اگرچه در دوران پس از سازندگی و درآمدهای نفتی در رأس مدیریت بودهاند اما دغدغه زیرساختهای شهری را داشتند که هشت سال تمام زیر بمبارانها و عدم فعالیتهای مؤثر این ارگان به ویرانهای تبدیل شده بود و با افزایش روزافزون جمعیت آن و هجوم گردشگران خارجی همه امکانات لازم برای یک کلانشهر متمدن را داشته باشد. مناظره شهردار فعلی که اسب زین شده را سوار است با دو شهردار قبلی هیچگونه سنخیتی با روند دوگانه زمان و نوع کار ندارد زیرا در این دوی ماراتون و مقایسه ریشهای، قطعاً آخرین شهردار بازنده خواهد بود. اگرچه هدف از مناظره، بردوباخت نیست بلکه نوعی زمان خریدن برای عبور از مطالبات کسانی است که میخواهند فهرست ریزترین بده و بستانهای پشت پرده شهرداری اصفهان طی چهار سال گذشته پیرامون مزایدههای کلان و هزینههای غیر خدماتی را بدانند!
نویسنده: حسن روانشید