دوشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۲ - ۲۱:۱۱
کد مطلب : 126527

باب حاجات

باب حاجات
من علمدار حسينم، ساقی دشت بلا
يار و غمخوار حسينم، در زمين كربلا
من كه ماه مشرقينم زاده‌ام البنين
تحت فرمان حسينم تا به روز واپسين
وعده آب بدادم من به اطفال حسين
چشم به راه من بود سجاد بيمار حسين
گر دهد اذن جهادم شاه مظلومان حسین
جان خود سازم فدا بهر امام عالمین
گر دهد اذن جهادم سرور عالم حسين
می نهم پا در ركاب با عشق مولايم حسين
تا به تن دارم توان من در كنار زينبم
حامی و خدمت گذار دخت زهرا زينبم
تا به تن دارم توان من پاسبان اين درم
پاسبان اين در و نوباوه گان حيدرم
من كه خود يك تن حريف يك سپاه دشمنم
دشمنان خيره سر را من زميدان بركنم
گر شود يكه و تنها زاده زهرای حسين
من نخواهم زندگی بعد از امام عالمين
گر شود دستم جدا باكم ز دشمن نبود
باكم از كثرت اين دشمن نادان نبود
بوسه بر دستم زده بابم امیرالمومنین
من شدم سقای بی دست امیرالمومنین
گر نشد آب ميسر بهر اطفال حسين
شرم دارم زان كه بينم روی انوار حسين
گر حسين باشد کشتی نجات ما همه
من اباالفضل علی‌ام باب حاجات همه
گرحسين فاطمه سكان دار كربلاست
نام عباس علی زيبنده كرب وبلاست
لحظه آخر بود راسم به زانوی حسين
لحظه آخر بديدارم  بيا مام حسين
روز و شب نالیم ز داغ لاله‌های کربلا
چون شدند گلهای زهرا لاله گون در کربلا
کربلای پر بلا یک باغ سرخ لاله‌هاست
مهدی صاحب زمان هم داغدار لاله‌هاست
خادمان درگه تو عاشق روی تواند
نیک و بد دل بسته آن نام نیکوی تواند
گر كه «سيرنگ»عاشق سقای دشت كربلاست
غصه دار خاك پاك لاله‌گون كربلاست
 
سیرنگ احمدزاده - شاعر و ذاکر اهل بیت (ع)
https://siasatrooz.ir/vdcauin6049num1.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی