جمعه ۱۰ شهريور ۱۴۰۲ - ۱۹:۵۸
کد مطلب : 126916

استان برخوردار یا برخورد استاندار؟

در روزگاری نه‌چندان دور که استان دهم علاوه بر محدوده وسیع خود قیمومیت یزد و چهارمحال و بختیاری فعلی را با نام قدیمی دهکرد عهده‌دار بود و می‌توانست بیش از 50 ‌درصد از نیازهای کشاورزی، باغی و پروتئین حیوانی همراه با لبنیات کشور را از گستره آن تأمین نماید؛ همچنین ضرورت‌های ارزی نیز با صادرات فرش و 275 نوع صنایع‌دستی دیگر فراهم و فرهیختگان آن‌ هم قسمت اعظمی از مرکز فرهنگی، سیاسی و اجتماعی ایران را مدیریت و اداره می‌کردند و در واقع تنها استان برخوردار کشور ازهر نظر بود، اما به‌ مرور زمان تفکیک شد تا مرکز محصور آن با احداث صنایع آلوده و آب بر در بخش استراتژیک یعنی حد فاصل چهارمحال و بختیاری و اصفهان و همچنین مهاجرت میلیونی جمعیت از سراسر کشور به ‌عنوان نیروی کار به آن باعث گردید تا همه امتیازات مادی و معنوی خود را از دست بدهد و از دیاری برخوردار و شهره جهانی به منطقه‌ای خشک و لم‌یزرع مبدل تا بیشتر به یک شهر تمام صنعتی و کارگری همچون منچستر انگلیس و در خدمت تأمین نیازهای روزمره یک کشور تبدیل شود و به ‌مرور زمان ظرفیت‌های تاریخی و باستانی و فرهنگی خود را با پدیده جدید تهاتر نماید اما از هیچ امتیاز خاص و ویژه‌ای بهره نبرد تا فولاد آن از تولید دو کارخانه عظیم نه ‌تنها در ایران بلکه به کام 16 کشور همسایه و حتی اروپایی باشد و بحران‌های آلودگی هوا، بی‌آبی، خشکسالی و فرونشست‌ها به نام اصفهان و درآمدهای کلان به‌ دست ‌آمده نیز در حساب خزانه دپو تا از طریق قانون بودجه در سراسر کشور توزیع گردد.
حتی با همه این چالش‌ها هرگز از مدیران توانمند که از همین آب‌ و خاک جان و توان گرفته‌اند بهره نبرد و پست و سمت و صندلی‌ها هر چند سال یکبار در اختیار گروه‌های خاص قرار گیرد که وقتی به یک واحد صنعتی یا اداره، نهاد و سازمانی مراجعه می‌شود، حضور همین طیف خاص را به‌ رغم ناتوانی‌های لازم علمی و عملی مشاهده کنیم! اما امروز و در میان محاصره بحران‌های متفاوت از این پارادوکس از میان جمعیت بیش از شش میلیون‌نفری آن شروع می‌کنیم که بیش از یک‌چهارم آن را مهاجران داخلی و خارجی تشکیل می‌دهند که در این میان دویست هزار نفر از اهالی استان همسایه و در واقع جدا شده چهارمحال و بختیاری هستند و اکثرا در همین صنایع مخرب محیط‌ زیست فولاد و ذوب‌آهن و وابسته به آن‌ها مشغول به کارند که قسمت اعظمی از حقابه شرب و کشاورزی شهر اصفهان را از زاینده ‌رود می‌بلعند.
در حالی ‌که اگر انصاف حکمفرما باشد علاوه بر حقابه شیخ بهایی برای اصفهان باید سهم آب مورد نیاز 200 هزار نفر مهمانان صاحب‌خانه چهارمحال و بختیاری هم به آن اضافه شود که مهاجرانی حاصل از جنگ تحمیلی هم با آماری متفاوت طی طول دهه شصت به این استان آمدند و برای همیشه مقیم شدند که در آن‌سو انصاف رعایت شده زیرا میعانات نفت و گاز تولیدی در جنوب کشور همچنان به‌صورت تساوی به همه استان‌ها می‌رسد و هرروز هم به مقدار آن افزوده می‌شود؛ اما معلوم نیست چرا بعضی از مسئولان دیگر استان‌ها این معیار و انصاف را رعایت نمی‌کنند که اختیار آن نه در ید مدیران محلی آن استان است بلکه توسط گروهی خاص در مرکز کشور بر اساس سیاست‌های خاص خود طراحی و اجرا می‌شود تا یک مربی پرورشی ساده به‌ مرور زمان ره صدساله را یک ‌شبه طی کند تا اینگونه سر از پایتخت درآورد و به معاونت رئیس‌جمهور منصوب و در ادامه و استمرار سیاست‌های آبی طی نشست حکمیت آبی در حضور رئیس‌جمهور پیرامون موضوع حقابه اصفهان نعل وارونه بزند و تک ‌بیتی ضرب‌المثلی را جواب مطالبات یک استان بدهد و آب پاک حق‌ و حقوق دیگران را روی دست حاضران در نشست و مستمعان و بینندگان شبکه رسانه ملی بریزد! و علناً مسیر بیراهه و نظر خود را همچنان طی نماید و بدون اینکه مؤاخذه شود باز هم ترقی کند و به مقام وزارت استراتژیکی رفاه و تعاون و امور اجتماعی تکیه بزند! تا در ادامه هم بتوانند از پروسه جفا به حقابه استانی دیگر حمایت کنند و با روحیه ناسیونالیسمی در حق هم استانی‌های خود که شاغل و ساکن اصفهان هستند نیز بی‌تفاوتی روا دارند و دین حقابه آن‌ها را هم از این طریق ادا نکنند تا تنها طالبان در افغانستان نباشد که حقوق همسایه خود یعنی ایران را از سهم آب هیرمند زیر پا می‌گذارد و استان سیستان و بلوچستان را به کویری تفتیده تبدیل می‌کند که سرنوشت اصفهان در مرکز کشور به سیستان و بلوچستان در شرق آن گره بخورد!
آقای رئیس‌جمهور اگر خاطرشان باشد تعیین تکلیف حقابه استان اصفهان که مقدار قابل توجهی از آن از طریق کانالی ویژه به یزد هبه شده و میزان قابل‌اعتنایی نیز صرف درختان بادام و باغ‌های هلو در بلندی‌های مسیر رودخانه و حاشیه استان چهارمحال و بختیاری گردیده و باقیمانده هم فدای زیاده ‌طلبی‌های صنایع سنگین در مناطق زرخیز لنجان شده تا از معروف‌ترین برنج خوشبوی ثبت آثار ناملموس جهان تنها نامی باقی بماند، یکی از گزینه‌های اولویت‌دار تبلیغاتی شما در انتخابات 1400 بود که انگار به فراموشی سپرده شد تا معاون اسبق و وزیر فعلی تعاونتان در تنها نشست مدیران کلان فاتحه آن را بخوانند و استان به‌اصطلاح برخوردار هم نتواند حداقل شاهد برخورد استاندار خود با این جفا باشد؟!
 
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت
https://siasatrooz.ir/vdccseqse2bqio8.ala2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی