موفقیتی که بشر وقتی پا به آن میگذارد و نمیداند چه باید کرد همچنان که دوران دوزخ بیپایان است تا ساکنان از انتهای آن بیخبر باشند. مسیر را طولانی نمیکنیم و به امروز و برزخهای آن میپردازیم که ماجرای کنکور بیش از نیمقرنی که یکی از آنهاست تا طی این مدت افراد بتوانند بار خود را ببندند اما همچنان حضور داشته باشند که این میراث شوم بتواند نسلهای بعدی مافیا را هم ارتزاق کند و اجازه ندهند تغییر هرچند محسوس در روش پذیرش دانشگاهها و مدارس عالی کشور ایجاد شود و سنت پوسیده رقابت در کنکور بر اساس تستزنی همچنان ادامه داشته و ابزاردست این سودجویی در کلاسهای رایج تبلیغات رسانه ملی باشد!
امیرحسین سلطانی فلاح، کارشناس تعلیم و تربیت، دراینباره گفته است: «خبر برگزاری کنکور به روش فعلی تا سال 1406، بهمثابه گر گرفتن شعلهای بود که از قبل، جرقههایی از آن دیده میشد؛ یعنی اختلاف بر سر اینکه کنکور یک مسیر عادلانهای بگیرد یا به همان مسیر قبلی خود ادامه بدهد. خب برای تصویب تصمیمی که شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه داشت و میخواست شکل جدید کنکور را ایجاد کند، جلسات کارشناسی در این رابطه انجام شد و تصمیم بر تأثیر سوابق تحصیلی در پذیرش دانشگاه بود و درصد آن هم در هرسال تعیین شد، حتی در یک افق سه، چهارساله نیز فرآیند آن را مشخص کرده بودند و به نظر میرسید این تصمیم به عدالت نزدیکتر است. منتها این اقدام، مخالفان و موافقان خودش را داشته و دارد. بالاخره افراد، پایگاهها و حوزههایی که در چندین دهه به یک منوال دیگر، مسیر را میرفتند طبیعتاً با تصمیم شورا، یک اختلافنظرهایی داشتند و درنهایت در این کشمکشها توانستند حرفشان را به کرسی بنشانند. البته فعلاً تصمیم مجلس ازنظر تقنینی، وضعیت مصوبه شورای عالی انقلاب را به حالت تعلیق درمیآورد، ولی خب نهایتاً شورای نگهبان باید نظر نهایی خود را در این رابطه بدهد. گمان میکنم بیشتر نارضایتیهایی که از طریق ذینفعان بیان میشد این مصوبه را ایجاد کرده است، اما بیشترین اتفاقی که افتاد و به آن توجه نشد، بحث پرداخت رسانهای بوده است. اینکه آموزشوپرورش میتوانست با توجه به این تصمیم بزرگی که در این زمینه گرفته شده، 20 درصد انرژیاش را برای مصوبه میگذاشت و 80 درصد انرژی دیگر را صرف کار رسانهای میکرد تا این اقدام را تبیین و توجیه کند. آنوقت احتمالاً کار به اینجا کشیده نمیشد، اما ازآنجاییکه اقدامات مربوط به این تصمیم، پشت درهای بسته گرفته میشد، اینطور تلقی کرد که آموزشوپرورش یک سازمانی است که تصمیمش را هیجانی گرفته و آنقدر کار کارشناسی روی آن انجام نداده تا درنهایت منجر به اعتراض شد. درصورتیکه اگر ما اعتراضات را بررسی کنیم و تراز جلسات کارشناسی را بگیریم، میبینیم حدود سه سال است که آموزشوپرورش روی این موضوع کار میکرد، اما بعدازاین سه سال، تصمیمش را اعلام کرد چهبسا اینکه بیشترین حجم نارضایتی و اعتراضات تنها با یک اطلاعرسانی دقیق برطرف میشد و تبدیل به یک موضوع بحرانزا نمیشد. ما اگر تأثیر قطعی سوابق تحصیلی را مدنظر قرار دهیم، بله تأثیر زیادی خواهد گذاشت.
تأثیر سوابق تحصیلی یک اصالتی به مدرسه میدهد و نمیشود مدارس را نادیده گرفت. آنوقت آموزشوپرورش موظف میشود که به مدارس کیفیتبخشی کند و از طرفی دانشآموزان خودشان را متعهد به مدرسه میدانند. اگر ما بخواهیم فارغ از مسئله کنکور و بزرگتر نگاه کنیم؛ مدرسه را بهعنوان یک خرده نظام فرهنگی تأثیرگذار جامعه ببینیم؛ آنهم در طول سیر تاریخی آن، میبینیم که واقعاً هویت را میتوانیم به مدرسه برگردانیم. اولین نکته راجع به بحث توزیع منابع انسانی است. اخیراً وزیر آموزشوپرورش اعلام کرده که معلمان مدارس خاص ملزم به 12 ساعت تدریس در مدارس دولتی شوند؛ یعنی اولین بحث توزیع ساعات آموزشی سرمایه انسانی است. اخیرا وزیر آموزشوپرورش اعلام کرده که معلمان مدارس خاص ملزم به 12 ساعت تدریس در مدارس دولتی شوند یعنی اولین بحث توزیع ساعات آموزشی سرمایه انسانی است که چطور این فضا ایجاد شود که همه معلمان تراز به مدارس خاص نروند. خب این تصمیم، حجم مشارکت مردمی نیز در سهم مدارس بیشتر میشود. مورد بعدی الزام مدارس دولتی به رسیدن به شاخصهای استاندارد آموزشی است ازنظر تجهیزات، مالی و نیروی انسانی. مورد بعدی ترازبندی صحیح دانشآموزان در هر کلاس است. بعضاً در برخی از مدارس غیردولتی میبینیم که حتماً باید 15 دانشآموز داشته باشیم و نه بیشتر. بنابراین سرریز این دانشآموزان به مدارس دولتی میرود و میبینیم در برخی از کلاسهای درس میزان ساعتی که به دانشآموز تخصیص داده میشود، بسیار کم است. این زیرساخت مکانیکی، انسانی و مالی است که مدارس باید به آن توجه کنند اما آیا آموزشوپرورش ازنظر سرمایه انسانی و برشهای جغرافیایی آنقدر توانمند است که بتواند کیفیت مدارس را بالا ببرد؟» اماواگرها دراینباره بسیار است و همین پستیوبلندیهاست که باعث دودلی و نگرانی اولیاء دانش آموزان میشود تا در نگرانی آینده فرزندان خود همچنان در میان عالم برزخ غوطهور باشند.
امیرحسین سلطانی فلاح، کارشناس تعلیم و تربیت، دراینباره گفته است: «خبر برگزاری کنکور به روش فعلی تا سال 1406، بهمثابه گر گرفتن شعلهای بود که از قبل، جرقههایی از آن دیده میشد؛ یعنی اختلاف بر سر اینکه کنکور یک مسیر عادلانهای بگیرد یا به همان مسیر قبلی خود ادامه بدهد. خب برای تصویب تصمیمی که شورای عالی انقلاب فرهنگی در این زمینه داشت و میخواست شکل جدید کنکور را ایجاد کند، جلسات کارشناسی در این رابطه انجام شد و تصمیم بر تأثیر سوابق تحصیلی در پذیرش دانشگاه بود و درصد آن هم در هرسال تعیین شد، حتی در یک افق سه، چهارساله نیز فرآیند آن را مشخص کرده بودند و به نظر میرسید این تصمیم به عدالت نزدیکتر است. منتها این اقدام، مخالفان و موافقان خودش را داشته و دارد. بالاخره افراد، پایگاهها و حوزههایی که در چندین دهه به یک منوال دیگر، مسیر را میرفتند طبیعتاً با تصمیم شورا، یک اختلافنظرهایی داشتند و درنهایت در این کشمکشها توانستند حرفشان را به کرسی بنشانند. البته فعلاً تصمیم مجلس ازنظر تقنینی، وضعیت مصوبه شورای عالی انقلاب را به حالت تعلیق درمیآورد، ولی خب نهایتاً شورای نگهبان باید نظر نهایی خود را در این رابطه بدهد. گمان میکنم بیشتر نارضایتیهایی که از طریق ذینفعان بیان میشد این مصوبه را ایجاد کرده است، اما بیشترین اتفاقی که افتاد و به آن توجه نشد، بحث پرداخت رسانهای بوده است. اینکه آموزشوپرورش میتوانست با توجه به این تصمیم بزرگی که در این زمینه گرفته شده، 20 درصد انرژیاش را برای مصوبه میگذاشت و 80 درصد انرژی دیگر را صرف کار رسانهای میکرد تا این اقدام را تبیین و توجیه کند. آنوقت احتمالاً کار به اینجا کشیده نمیشد، اما ازآنجاییکه اقدامات مربوط به این تصمیم، پشت درهای بسته گرفته میشد، اینطور تلقی کرد که آموزشوپرورش یک سازمانی است که تصمیمش را هیجانی گرفته و آنقدر کار کارشناسی روی آن انجام نداده تا درنهایت منجر به اعتراض شد. درصورتیکه اگر ما اعتراضات را بررسی کنیم و تراز جلسات کارشناسی را بگیریم، میبینیم حدود سه سال است که آموزشوپرورش روی این موضوع کار میکرد، اما بعدازاین سه سال، تصمیمش را اعلام کرد چهبسا اینکه بیشترین حجم نارضایتی و اعتراضات تنها با یک اطلاعرسانی دقیق برطرف میشد و تبدیل به یک موضوع بحرانزا نمیشد. ما اگر تأثیر قطعی سوابق تحصیلی را مدنظر قرار دهیم، بله تأثیر زیادی خواهد گذاشت.
تأثیر سوابق تحصیلی یک اصالتی به مدرسه میدهد و نمیشود مدارس را نادیده گرفت. آنوقت آموزشوپرورش موظف میشود که به مدارس کیفیتبخشی کند و از طرفی دانشآموزان خودشان را متعهد به مدرسه میدانند. اگر ما بخواهیم فارغ از مسئله کنکور و بزرگتر نگاه کنیم؛ مدرسه را بهعنوان یک خرده نظام فرهنگی تأثیرگذار جامعه ببینیم؛ آنهم در طول سیر تاریخی آن، میبینیم که واقعاً هویت را میتوانیم به مدرسه برگردانیم. اولین نکته راجع به بحث توزیع منابع انسانی است. اخیراً وزیر آموزشوپرورش اعلام کرده که معلمان مدارس خاص ملزم به 12 ساعت تدریس در مدارس دولتی شوند؛ یعنی اولین بحث توزیع ساعات آموزشی سرمایه انسانی است. اخیرا وزیر آموزشوپرورش اعلام کرده که معلمان مدارس خاص ملزم به 12 ساعت تدریس در مدارس دولتی شوند یعنی اولین بحث توزیع ساعات آموزشی سرمایه انسانی است که چطور این فضا ایجاد شود که همه معلمان تراز به مدارس خاص نروند. خب این تصمیم، حجم مشارکت مردمی نیز در سهم مدارس بیشتر میشود. مورد بعدی الزام مدارس دولتی به رسیدن به شاخصهای استاندارد آموزشی است ازنظر تجهیزات، مالی و نیروی انسانی. مورد بعدی ترازبندی صحیح دانشآموزان در هر کلاس است. بعضاً در برخی از مدارس غیردولتی میبینیم که حتماً باید 15 دانشآموز داشته باشیم و نه بیشتر. بنابراین سرریز این دانشآموزان به مدارس دولتی میرود و میبینیم در برخی از کلاسهای درس میزان ساعتی که به دانشآموز تخصیص داده میشود، بسیار کم است. این زیرساخت مکانیکی، انسانی و مالی است که مدارس باید به آن توجه کنند اما آیا آموزشوپرورش ازنظر سرمایه انسانی و برشهای جغرافیایی آنقدر توانمند است که بتواند کیفیت مدارس را بالا ببرد؟» اماواگرها دراینباره بسیار است و همین پستیوبلندیهاست که باعث دودلی و نگرانی اولیاء دانش آموزان میشود تا در نگرانی آینده فرزندان خود همچنان در میان عالم برزخ غوطهور باشند.
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت