البته فرهنگ پروری از وظایف تعریف شده متولی آن یعنی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و این روزها وزیر اصفهانی آن دم از تغییر نام این نهاد پس از گذشت ۴۵ سال از پیروزی انقلاب اسلامی میزند تا به حذف و جایگزینی واقعیتهای محتوایی آن روی آورند؛ زیرا با وجود نهادهایی چون سازمان تبلیغات اسلامی که عصاره اجرای این وظیفه است، نمیتوان از وزارتخانهای انتظار داشت تا مباحث دیگری از جمله موارد فرهنگی و نمایشی با سلبیریتیسم را با این نام و مرام مقدس مخلوط نماید و از این جهت پیشنهاد میشود از عنوان «وزارت فرهنگ و هنر و رسانه» استفاده کرد؛ اما بحث اصلی و مهم اینجاست که چرا با وجود این نشان در سربرگها و تابلوهای موجود یک وزارتخانه بعضی از ارگانهای خصولتی دم از فرهنگ پروری میزنند و جشنواره فیلم کودک و نوجوان را بر محور آن استوار مینمایند در حالی که در عمل تلاشی دیده نمیشود تا آنچه هست را عادلانه تقسیم کنند و حداقل سئانسهایی از فیلم را به کودکان کار اختصاص داده و از سطح خیابانها و چهارراه و کوچه پس کوچههای شهر محترمانه جمعآوری و روی صندلی سینماها و سالنهای نمایش جای دهند تا ضمن پذیرایی از آنها به تماشای ساختههایی برای این نسل مشغول باشند که شاید ظرافت خود را بازیابند و تلنگری باشد به استعدادها و تواناییهای نهفته آنها که تنها شعار دادن توسط معاونت فرهنگی شهرداری اصفهان در حاشیه برگزاری سی و پنجمین جشنواره فیلم کودکان کافی نیست که اصولا این وظیفه ارگان نبوده و اگر هم قرار بر این باشد فعلا به عهده وزارت ذکر شده است. شما که مدعی هستید محلات را زیر پوشش این رویداد قرار دادهاید و از داوران و خبرنگاران نوجوان بهره جستهاید آیا به سراغ کودکان کار هم رفتهاید که نزدیک به یکهزار و پانصد نفر از آنها تنها در کلانشهر اصفهان زیر سیطره مافیای زباله هستند؟
غلامعباس ترکی معاون دادستان کل کشور ضمن اعلام اجرای طرحی برای ساماندهی کودکان زباله گرد در کنفرانس بینالمللی حقوق کودک که در مشهد برگزار شد اینگونه گفته است: «در برخی از مناطق و حاشیه شهرها با پدیده افراد بدون شناسنامه مواجه هستیم. در راستای حل این معضل، تعیین تکلیف افراد بیهویت یا بدون شناسنامه در دستور کار دادستانی قرار دارد تا این افراد برای بهرهمندی از حقوق، زمینه شناسنامهدار شدنشان فراهم شود. آسیبشناسی وضع موجود و احصای نظام مسائل حقوق کودک امری بسیار ضروری و مهم است که در این زمینه به دنبال راهکار برای حل هرکدام از چالشهای موجود هستیم. شرط ضروری توفیق در این برنامه، تفکیک زباله در مبدأ توسط شهرداریهاست. این یک تکلیف قانونی است و در پیگیری آن جدی هستیم. تعقیب شهردارانی که به هر انگیزه یا بهانه از اجرای این تکلیف خودداری کنند در برنامه عملیاتی دادستانها قرار گرفته است.»
آیا این بهترین فرصت برای برگزار کننده جشنواره فیلم کودک و نوجوان نبود تا ضمن آن وظیفه خود را درباره این کودکان مضاعف نماید و مصمم باشند آنها را به سالنهای بالای شهر دعوت کنند نه اینکه در محل اقامتشان به نمایش باری به هر جهتها بپردازند!
مدیریت خدمات شهری منطقه ۱۴ اصفهان همین چند روز پیش در یک نشست ویژه با روزنامه اصفهان امروز گفته است: «در حوزه هویت، بزرگترین مسئله «محله حصه» گمنامی اجتماعی است که به واسطه مهاجرت وجود اقوام و ملیتهای مختلف و رفت و آمدهای دائمی آنها هیچکس علاقهای به این محله ندارد. در گذشته همه محلات خرده روایت و داستان داشتهاند، اما ثمره شهرهای جدید که دارای حاشیه شهری هستند این است که معمولا و اصطلاحاً ترانزیتی هستند. این باعث میشود افراد کمتر از قبل به فضای محلهاش علاقه و دلبستگی را داشته باشد. بر این اساس گمنامی اجتماعی در «حصه» به شدت زیاد است و باید زیر کلان مؤلفه هویت یک لباس تشخیص به تن این محله میپوشاندیم.» این کلام یکی از عوامل مطلع بر قسمتی از ناهنجاریها بخصوص در سنین کودک و نوجوان است که باید قسمتی از هزینه کلان جشنواره صرف اصلاح آن میشد تا اتوبوسهای شرکت واحد شهرداری ضمن برنامهریزی مدیران همهروزه تعدادی از این نسل را به سالنهای نمایش فیلم کودک و نوجوان اعزام میکرد تا ضمن آن بتوان فرهنگ شهروندی را به آنها توأم با احترام القاء نمود زیرا اکثر این کودکان و نوجوانان حاشیهنشین کلانشهرها به جای اینکه کودکی کنند، اجیر هستند و کار میکنند، آنهم نه از کارهای کوچک و سبک بلکه کاری به سنگینی تفکیک زباله از داخل سطلهای بد بو، سطلهایی که بوی تعفنش تا چندین متر آنطرفتر هم محسوس است. هیچکس هم پیدا نمیشود که اگر فرصتی چون فستیوال فیلم کودک و نوجوان به دست آمد به فکر این قشر و کودکان و نوجوانانی باشد که قرار است در آینده جایگزین آنها باشند؛ اما مشخص است باندهای زباله گردی تمام آینده آنها را براثر غفلت متولیان فرهنگ غارت کردهاند و از اینسو نیز مدیرانی که داعیه فرهنگ دارند اما تا نوک دماغشان را بیشتر نمیبینند و حقوق تربیتی آنها را به کسانی بخشیدهاند تا اوقات فراغتشان مضاعف باشد و پرواضح است تا زمانی که این بیفکریها ادامه داشته باشد، چرخه استثمار کودک و نوجوان برای جمعآوری زباله، پسماند و دیگر امور طاقتفرسا و کم هزینه ادامه خواهد داشت.
غلامعباس ترکی معاون دادستان کل کشور ضمن اعلام اجرای طرحی برای ساماندهی کودکان زباله گرد در کنفرانس بینالمللی حقوق کودک که در مشهد برگزار شد اینگونه گفته است: «در برخی از مناطق و حاشیه شهرها با پدیده افراد بدون شناسنامه مواجه هستیم. در راستای حل این معضل، تعیین تکلیف افراد بیهویت یا بدون شناسنامه در دستور کار دادستانی قرار دارد تا این افراد برای بهرهمندی از حقوق، زمینه شناسنامهدار شدنشان فراهم شود. آسیبشناسی وضع موجود و احصای نظام مسائل حقوق کودک امری بسیار ضروری و مهم است که در این زمینه به دنبال راهکار برای حل هرکدام از چالشهای موجود هستیم. شرط ضروری توفیق در این برنامه، تفکیک زباله در مبدأ توسط شهرداریهاست. این یک تکلیف قانونی است و در پیگیری آن جدی هستیم. تعقیب شهردارانی که به هر انگیزه یا بهانه از اجرای این تکلیف خودداری کنند در برنامه عملیاتی دادستانها قرار گرفته است.»
آیا این بهترین فرصت برای برگزار کننده جشنواره فیلم کودک و نوجوان نبود تا ضمن آن وظیفه خود را درباره این کودکان مضاعف نماید و مصمم باشند آنها را به سالنهای بالای شهر دعوت کنند نه اینکه در محل اقامتشان به نمایش باری به هر جهتها بپردازند!
مدیریت خدمات شهری منطقه ۱۴ اصفهان همین چند روز پیش در یک نشست ویژه با روزنامه اصفهان امروز گفته است: «در حوزه هویت، بزرگترین مسئله «محله حصه» گمنامی اجتماعی است که به واسطه مهاجرت وجود اقوام و ملیتهای مختلف و رفت و آمدهای دائمی آنها هیچکس علاقهای به این محله ندارد. در گذشته همه محلات خرده روایت و داستان داشتهاند، اما ثمره شهرهای جدید که دارای حاشیه شهری هستند این است که معمولا و اصطلاحاً ترانزیتی هستند. این باعث میشود افراد کمتر از قبل به فضای محلهاش علاقه و دلبستگی را داشته باشد. بر این اساس گمنامی اجتماعی در «حصه» به شدت زیاد است و باید زیر کلان مؤلفه هویت یک لباس تشخیص به تن این محله میپوشاندیم.» این کلام یکی از عوامل مطلع بر قسمتی از ناهنجاریها بخصوص در سنین کودک و نوجوان است که باید قسمتی از هزینه کلان جشنواره صرف اصلاح آن میشد تا اتوبوسهای شرکت واحد شهرداری ضمن برنامهریزی مدیران همهروزه تعدادی از این نسل را به سالنهای نمایش فیلم کودک و نوجوان اعزام میکرد تا ضمن آن بتوان فرهنگ شهروندی را به آنها توأم با احترام القاء نمود زیرا اکثر این کودکان و نوجوانان حاشیهنشین کلانشهرها به جای اینکه کودکی کنند، اجیر هستند و کار میکنند، آنهم نه از کارهای کوچک و سبک بلکه کاری به سنگینی تفکیک زباله از داخل سطلهای بد بو، سطلهایی که بوی تعفنش تا چندین متر آنطرفتر هم محسوس است. هیچکس هم پیدا نمیشود که اگر فرصتی چون فستیوال فیلم کودک و نوجوان به دست آمد به فکر این قشر و کودکان و نوجوانانی باشد که قرار است در آینده جایگزین آنها باشند؛ اما مشخص است باندهای زباله گردی تمام آینده آنها را براثر غفلت متولیان فرهنگ غارت کردهاند و از اینسو نیز مدیرانی که داعیه فرهنگ دارند اما تا نوک دماغشان را بیشتر نمیبینند و حقوق تربیتی آنها را به کسانی بخشیدهاند تا اوقات فراغتشان مضاعف باشد و پرواضح است تا زمانی که این بیفکریها ادامه داشته باشد، چرخه استثمار کودک و نوجوان برای جمعآوری زباله، پسماند و دیگر امور طاقتفرسا و کم هزینه ادامه خواهد داشت.
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت