سه شنبه ۲۵ مهر ۱۴۰۲ - ۲۱:۵۶
کد مطلب : 127335

نگاهی به ابعاد سفرآسمانی سینماگر نامدار؛ داریوش مهرجویی

هیچ موجودی نمی‌تواند به خواست و اراده خود به این جهان بیاید و به همین شکل هم از جهان خارج شود، حتی کسی که به ظاهر با مرگ خودخواسته و گناه آلود انتحار برای رهایی ظاهری خود از مشکلات و تنگناها و استیصال به این عمل نادرست و ناپسند دست می‌آزد، به گمان و تصورغلط، فکر می‌کند که خود را به قتل می‌رساند، در حالی که او و دیگران، اسباب کار زشتش را مهیا کرده‌اند، وگرنه این اقدام از گردونه قدرت الهی خارج نیست.
مرگ، شکل ها و شیوه ها دارد، از منظر کلی، هرگاه عمر و مهلتی که خداوند منان برای انسانها و موجودات برای زیستن در این دنیا معین فرموده به پایان برسد، آن ها باید لباس جسم را در همین دنیا از خود جدا کرده و همراه روح به دیار ارواح هجرت کنند.
البته نگاه به مقوله مرگ در دیدگاه علما وعرفا، تعابیری دیگرهم دارد که از  آن با عناوین مرگ موقت و مرگ در این جهان، یاد می‌شود، شبیه همین تلقی درباره خواب هم به مثابه مرگ موقت وجود دارد.در واقع ابزار و اسباب مرگ انسان ها در همین دنیا به وسیله خود آنها و دیگران، تهیه می‌گردد. از آنجا که اشرف مخلوقات از جسم و روح تشکیل شده، او با دو نوع مرگ سر و کار دارد؛ مرگ روحی و مرگ جسمی. گرچه آن ها که از نظر روحی می میرند، چنانچه نخواهند و نتوانند خود را از چنگ آزار روحی برهانند و از نظر ایمان وعلم و تلاش، ناتوانی به خرج دهند، ممکن است، جسم را هم شریک مرگ روح خود کنند، ولی اینکه، اگر رخدادها و دیگران، چنین مرگی را به آنها تحمیل کرده باشند، ماجرا متفاوت می‌شود.
مرگ زنده یاد پوراحمد از نوع به ظاهر خودخواسته و مرگ فجیع و تلخ داریوش مهرجویی و همسرش، از گونه دیگر خواسته‌اند. از همین رو، مرگ دو زنده یاد آخر ابعاد حقوقی و قانونی و کیفری هم می‌یابد، چرا که جانیان آن‌ها که دلایل جنایتشان، بعد از دستگیری و محاکمه، روشن خواهد شد، جنایت کرده و آنها را به قتل رسانده اند و کشتن بیگناهان، در قاموس الهی و قانون اجتماعی، جرم و گناهی نابخشودنی است. با این همه و با امید به دستگیری و محاکمه و مجازات عبرت آموز تبهکاران و قاتلان مهرجویی و همسرش، یک مساله مهم، همچنان لاینحل مانده و با روندهای غلط جاری ادامه دارد. مساله‌ای که در مرگ‌های هنرمندان و از جمله پوراحمدها، مهرجویی‌ها، کاویانی‌ها و پسیانی‌ها مشترک است، و اینکه، آن ها مانند اغلب هنرمندان، به علت بی‌توجهی‌ها و بی اعتنایی‌ها و ندانم کاری‌ها و کجروی‌ها، هوچی‌گری‌ها و تحقیرها و اهانت‌های برخی کسانی که به ناحق در گوشه و کنارعرصه فرهنگ و هنر و سینما جلوس کرده و از دانش و تخصص و ایمان و تعهد بی بهره‌اند و بسته شدن در فعالیت‌های هنری به رویشان و بیماری و ناداری و انزوا، دچار انواع فشارها و آزارهای فراوان روحی شده و به عبارتی از منظر روحی، روانی و زندگی، مرده‌اند.
درواقع عوامل و عناصر و افراد یاد شده مانند قاتلان مهرجویی و همسرش، روح آنها را کشته‌اند. اتفاق شرم آوری که در مورد بسیاری از هنرمندان و سینماگران و امثال مهرجویی به وقوع پیوسته است. واضح اینکه، هنرمندانی مانند مهرجویی، پیش از این از لحاظ روحی کشته شده بودند و این قبیل هنرمندان دو بار به کام مرگ رفته‌اند؛ یکبار روحی و بار دوم جسمی. به همین علل، با آنکه، قاضی و حاکم و دادرس اصلی خداوند است و عادلانه به نیات و عملکرد انسان ها رسیدگی خواهد کرد، اما لازم است که در همین دنیا هم به هر دو موضوع مرگ روحی و مرگ جسمی توجه لازم صورت گیرد و افزون بر قاتلان جسمی، قاتلان روحی هم گرفتار و
مجازات شوند.
در مرگ جسمی، مقتول و مقتولان، یکبار کشته می‌شوند، ولی در مرگ روحی، انسان‌ها هر روز و هزاران بار می‌میرند. متاسفانه هنرمندان در معرض مرگ روحی مدام قرار دارند و اکنون که قاتلان مرگ جسمی به این معَضل اضافه شده‌اند، ضروری است تا در چارچوب قانون در کنار و به موازات دستگیری،  معرفی و مجازات قاتلان جسم انسان‌ها، قاضیان عادلی هم  برای رسیدگی به امور هنرمندانی که از بیماری‌های تحمیلی دیگران، به مرگ روحی و روانی دچار شده‌اند، وارد میدان شوند و با شناسایی و معرفی و مجازات مقصران و عامران و عاملان مرگ‌های روحی، جلوی مرگ و میر روحی و زندگی هنرمندان را بگیرند!
 
جبار آذین - استاد دانشگاه و منتقد سینما و تلویزیون
https://siasatrooz.ir/vdcipyazwt1arp2.cbct.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی