مکرون رئیس جمهور فرانسه دیروز در حالی که پیشتر سفرش لغو شده بود به سرزمینهای اشغالی سفر کرد. او در حالی که از یک سو ادعاهای بشر دوستانه را مطرح میکرد از سوی دیگر طرح ائتلاف جهانی علیه مقاومت فلسطین را سر داده و رسما به حمایت از جنایات رژیم صهیونیستی پردخت. این سفر با چنین رویکردهای در حالی صورت گرفته است که در باب سفر مکرون چند نکته قابل توجه است.
نخست آنکه مکرون در عرصه داخلی با بحرانهای شدید اقتصادی و اجتماعی مواجه است که به اعتراضات شدید خیابانی مواجه شده بویژه اینکه جنگ افروزی وی در اوکراین نیز نتوانسته او را نجات دهد. مکرون با حاشیه سازی در حوزه سیاست خارجی نظیر آنچه در قبال فلسطین صورت میدهد به دنبال انحراف افکار عمومی از بحرانهای داخلی است.
دوم آنکه حزب مکرون در حالی به دنبال معرفی نامزدی برای انتخابات بعدی است که مانند سایر کشورهای اروپایی به دنبال بهره گیری از رویکردهای رادیکالی جهت کسب حمایت راست افراطی میباشد. تشدید حملات علیه مسلمانان و افزایش مموعیتها علیه پوشش زنان مسلمان که حتی به مدارس نیز رسیده است، اخراج گسترده پناه جویان و تاکید بر مقابله با اقلیتهای دینی و نژادی از جمله این رفتارهاست. با توجه به این سران فرانسه نیز مانند همتایانشان در برخی کشورهای اروپایی همچون آلمان و انگلیس در کنار آمریکا وابسته به لابی صهیونیستی هستند، مکرون بر این تصور است که میتواند با حمایت از جنایات تل آویو از حمایت لابی صهیونیستی برخوردار شود.
سوم آنکه رفتار مکرون را میتوان در قالب جمع رفتار آمریکا و اروپا ارزیابی نمود. کشورهایی که ایجاد بحران و جنگ را مولفهای برای برهم زدن نظم نوین جهانی و حفظ نظام سرمایه داری یک جانبه گرا میدانند و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نمیباشند. کشورهایی مانند فرانسه و انگلیس که خود سابقه استعماری بسیار با میلیونها قربانی دارند اکنون گذشته خود را در رخ سران صهیونیستها می بینند و رسما به حمایت از خوی جنایتکارانه آنه میپردازند. به عبارتی دیگر میتوان گفت که امروز فلسطین قربانی همان تصورات و رفتارهای نژادپرستانه و خودبرترپندارانه سران غرب است که با جنگ نیابتی صهیونیستها صورت می گیرد و در این راه نیز از هیچ جنایتی حتی نسل کشی در غزه که اکثرا کودکان میباشند ابایی ندارند.
نخست آنکه مکرون در عرصه داخلی با بحرانهای شدید اقتصادی و اجتماعی مواجه است که به اعتراضات شدید خیابانی مواجه شده بویژه اینکه جنگ افروزی وی در اوکراین نیز نتوانسته او را نجات دهد. مکرون با حاشیه سازی در حوزه سیاست خارجی نظیر آنچه در قبال فلسطین صورت میدهد به دنبال انحراف افکار عمومی از بحرانهای داخلی است.
دوم آنکه حزب مکرون در حالی به دنبال معرفی نامزدی برای انتخابات بعدی است که مانند سایر کشورهای اروپایی به دنبال بهره گیری از رویکردهای رادیکالی جهت کسب حمایت راست افراطی میباشد. تشدید حملات علیه مسلمانان و افزایش مموعیتها علیه پوشش زنان مسلمان که حتی به مدارس نیز رسیده است، اخراج گسترده پناه جویان و تاکید بر مقابله با اقلیتهای دینی و نژادی از جمله این رفتارهاست. با توجه به این سران فرانسه نیز مانند همتایانشان در برخی کشورهای اروپایی همچون آلمان و انگلیس در کنار آمریکا وابسته به لابی صهیونیستی هستند، مکرون بر این تصور است که میتواند با حمایت از جنایات تل آویو از حمایت لابی صهیونیستی برخوردار شود.
سوم آنکه رفتار مکرون را میتوان در قالب جمع رفتار آمریکا و اروپا ارزیابی نمود. کشورهایی که ایجاد بحران و جنگ را مولفهای برای برهم زدن نظم نوین جهانی و حفظ نظام سرمایه داری یک جانبه گرا میدانند و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نمیباشند. کشورهایی مانند فرانسه و انگلیس که خود سابقه استعماری بسیار با میلیونها قربانی دارند اکنون گذشته خود را در رخ سران صهیونیستها می بینند و رسما به حمایت از خوی جنایتکارانه آنه میپردازند. به عبارتی دیگر میتوان گفت که امروز فلسطین قربانی همان تصورات و رفتارهای نژادپرستانه و خودبرترپندارانه سران غرب است که با جنگ نیابتی صهیونیستها صورت می گیرد و در این راه نیز از هیچ جنایتی حتی نسل کشی در غزه که اکثرا کودکان میباشند ابایی ندارند.
فرامرز اصغری