آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا از جمعه سفری دورهای به منطقه داشته است. سفر به سرزمینهای اشغالی و دیدار با مقامات این رژیم و تشکیلات خودگردان، حضور در اردن و دیدار با برخی وزرای خارجه کشورهای عربی، سفر به عراق و ترکیه ابعاد این دورهگردی را تشکیل میدهد. آنچه به عنوان شاکله این سفرها و اهدافشان عنوان گردیده، بررسی پرونده جنگ غزه با ادعای آتش بس و نیز امدادرسانی به فلسطینیها و تحقق روند صلح بلند مدت میان رژیم صهیونیستی و فلسطینیهاست. بلینکن با این ادعاها در حالی سعی دارد تا ژست بشر دوستانه گرفته و آمریکا را ناجی صلح معرفی نماید و در همین راستا نیز به گفته وزیر امور خارجه ایران تاکنون سه پیام مبنی بر حمایت از آتش بس ارسال کردهاند که نگاهی به رفتار عملی آمریکایی ها نکاتی دیگر را آشکار می سازد.
نخست آنکه آمریکاییها از همان لحظه نخست طوفان الاقصی به حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی پرداخته و کمکهای تسلحاتی برای کشتار بیشتر در غزه در اختیار این رژیم قرار دادند. در همین حال کنگره نیز بودجه 3/14 میلیارد دلاری برای کمک به این رژیم اختصاص داد.
دوم آنکه آمریکاییها بدون اشاره به وضعیت بحرانی غزه و اشغالگری صهیونیستها، با ادعای دفاع صهیونیستها از خویش به حمایت از کشتار فلسطینیها پرداخته و صراحتا از حذف حماس سخن گفته است. این سخنان یعنی آنکه آمریکا هیچ مشکلی با نسل کشی فلسطینیها توسط صهیونیستها ندارد و چنانکه بلینکن در کنگره اعلام کرده آمریکا به دنبال تجزیه غزه به بخشهای شمالی و جنوبی و واگذاری شمال به تشکیلات خودگردان است تا این منطقه را وارد جنگ داخلی و ویرانی از درون نماید.
سوم آنکه رایزنیهای منطقهای و جهانی آمریکا بر اساس اصل محکوم سازی حماس و توجیه کشتار در غزه استوار است که وتو کردن قطعنامههای آتش بس در شورای امنیت نمودی از این رفتار است. با توجه به این مولفهها میتوان گفت که سفر بلینکن به منطقه نه در چارچوب حل بحران بلکه نوعی رفتار دیپلماتیک جهت خرید زمان برای صهیونیستهاست تا با خیالی آسوده به کشتار بیشتر و آواره سازی ساکنان غزه بپردازند در حالی که در ظاهر آمریکا ادعای تلاش برای رویکرد سیاسی را مطرح میسازد.
نخست آنکه آمریکاییها از همان لحظه نخست طوفان الاقصی به حمایت همه جانبه از رژیم صهیونیستی پرداخته و کمکهای تسلحاتی برای کشتار بیشتر در غزه در اختیار این رژیم قرار دادند. در همین حال کنگره نیز بودجه 3/14 میلیارد دلاری برای کمک به این رژیم اختصاص داد.
دوم آنکه آمریکاییها بدون اشاره به وضعیت بحرانی غزه و اشغالگری صهیونیستها، با ادعای دفاع صهیونیستها از خویش به حمایت از کشتار فلسطینیها پرداخته و صراحتا از حذف حماس سخن گفته است. این سخنان یعنی آنکه آمریکا هیچ مشکلی با نسل کشی فلسطینیها توسط صهیونیستها ندارد و چنانکه بلینکن در کنگره اعلام کرده آمریکا به دنبال تجزیه غزه به بخشهای شمالی و جنوبی و واگذاری شمال به تشکیلات خودگردان است تا این منطقه را وارد جنگ داخلی و ویرانی از درون نماید.
سوم آنکه رایزنیهای منطقهای و جهانی آمریکا بر اساس اصل محکوم سازی حماس و توجیه کشتار در غزه استوار است که وتو کردن قطعنامههای آتش بس در شورای امنیت نمودی از این رفتار است. با توجه به این مولفهها میتوان گفت که سفر بلینکن به منطقه نه در چارچوب حل بحران بلکه نوعی رفتار دیپلماتیک جهت خرید زمان برای صهیونیستهاست تا با خیالی آسوده به کشتار بیشتر و آواره سازی ساکنان غزه بپردازند در حالی که در ظاهر آمریکا ادعای تلاش برای رویکرد سیاسی را مطرح میسازد.
علی تتماج