چند وقت پیش بود یکی از فرهیختگان شهر که حالا دوران افسوس یعنی بازنشستگی را سپری میکند درد دلش باز شد و هر آنچه را که خودخوری کرده بود تا به یک سرطان تبدیل شود، بیرون ریخت تا شاید آرامش پیدا کند؛ اما همچنان کورهای فروزان میسوخت و من که میدانستم واقعیتها را افشا میکند و هیچ خدشه و غرضی در آن نیست ساکت بودم و مات و مبهوت به او نگاه میکردم؛ زیرا میدانستم آنزمان که ماهی 8 درصد از حقوق و مزایایش را بهمنظور بیمه بازنشستگی کسر میکردند تا پس از سی سال بهصورت ماهانه در قالب مستمری به او پرداخت کنند اگر همان مقدار مختصر را در خرید اقلامی چون زمین، ارز و طلا سرمایهگذاری کرده بود امروز نهتنها نیازمند حقوق بازنشستگی نبود که چند روزی از ماه بعد را کفاف دهد، بلکه سرمایهای برای بازماندگان خود که حالا پس از طی کردن تحصیلات عالیه و قناعت اولیاء بیکار هستند و دستمایهای بهمنظور ورود به بازار ندارند در اختیار داشت تا درس تجربهای باشد برای نسل جدید که خود و آیندهشان را اسیر شغل دولتی نکند زیرا معدودی میتوانند به مدارج عالیه آن برسند تا در دوران بازنشستگی نگران نان شب نباشند.
معلمانی که سی سال چون شمع برای روشنی آینده نوجوانان سوختهاند و امروز هم این سوخته به روایتی دیگر ادامه یابد. این تراژدی همچنان در بین جامعه فرهنگیان و معلمان فرهیخته در پوشش رسمی، پیمانی، قراردادی و نوع آخری که تابع شرکتها هستند و با پیمانی 5/8 ماهه در سال به تعلیم نسل آینده مشغولند، وجود دارد اگرچه هیچکدام نمیتوانند با دریافتیهای خود نیازهای اولیه خانواده را تأمین کنند که آخرین فداکاری این گروه پس از خردادماه ۱۴۰۱ شروع میشود تا پس از آرام و مهار شدن ویروس کووید ۱۹ وزارت آموزشوپرورش تصمیم به برگزاری کلاسهای جهشی جبرانی تحت عنوان «طرح تعمیق و تثبیت یادگیری و جبران افت تحصیلی دانش آموزان» گرفت تا تعدادی از معلمان، معاونان همچنین مدیران مدارس این شیوهنامه را اجرایی کنند که انجام نشد اما کمافیالسابق دراینبین تنها معلمان بودند تا همچنان به حقوحقوق خود نرسند درحالیکه این گروه میتوانستند تعطیلات تابستانه را در کنار خانواده به استراحت نپردازند؛ اما وقتی معیشت آنها را ناچار کرد اطمینان کنند و این فصل را هم وقف جبران عقبماندگی آنها نمایند. متاسفانه و شاید عمداً بعضی از مسئولان تصمیمگیرنده همه جوانب یک طرح را بررسی نکردند تا در اجرا با موانع مواجه نباشد زیرا در صفحه چهارم شیوهنامه طرح تعمیق و تثبیت اینگونه آمده که منابع مالی اجرای طرح، متناسب با تعداد دانش آموزان مدارس عادی دولتی مناطق کم برخورداری، محروم مرزی، روستایی، عشایری و شبانهروزی تخصیص یافته تا اعتبار آن بر اساس ضوابط و مقررات و متناسب با مفاد شیوهنامه هزینه شود و ادارات هنگام مراجعه معلمان و درخواست برای پرداخت حقالتدریس اجرای طرح یادگیری با نبود اعتبار در این خصوص مواجه نباشند که البته نهتنها خبری از خرید لوازم موردنیاز طرح ازجمله وسایل سرمایشی و گرمایشی پایگاههای مجری نبوده است بلکه حتی حقالزحمه قانونی فرهنگیان هم پس از گذشت یکسال از تشکیل این کلاسها پرداخت نشده است.
صادق ستاری فرد، معاون سابق برنامهریزی و توسعه منابع پیرامون پرداخت حقالزحمه معلمان حقالتدریسی طرح تثبیت یادگیری، اینگونه میگوید که «طرح تعمیق و تثبیت یادگیری مصوبه ستاد ملی کرونا بود که ردیفی در قانون بودجه برای آن پیشبینی نشد. تاکنون سازمان برنامه بودجه به دلیل پیشبینی نشدن در قانون، بودجهای برای آن تخصیص نداده است، بنابراین در حال پیگیری و راهحل قانونی برای حل این مسئله و پرداخت مطالبات فرهنگیان هستیم.»
البته امروز علی فرهادی، معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزشوپرورش هم از سلاح قدرتمند و مؤثر وعدهووعیدهای گذشته استفاده کرده و به کپیرایت آن میپردازد و میگوید: «ضمن تشکر از همه فرهنگیان بزرگواری که در این طرح همراه آموزشوپرورش بودند، کارهای پرداخت حقالزحمه برای طرح تعمیق و تثبیت یادگیری انجام شده است و منتظر تخصیص هستیم که انجام شود. اینطور نیست که حقالزحمه مدیران و معاونان مدرسه که در این طرح شرکت کرده بودند، پرداخت نشود، بلکه اولویت اول ما پرداخت حقالزحمه معلمان است و در مرحله بعدی حقالزحمه کادر اداری مدرسه؛ مدیر و معاونان انجام میشود.»
ما هم امیدواریم بالاخره کسی پیدا شود تا این تابوی وعدهووعیدهای مدیران فصلی را بشکند، زیرا آنزمان که انجام کار تعلیم و تربیت جبرانی داغ بود اقدامی صورت نگرفت که حالا با گذشت 15 ماه از برگزاری آن دوره و سرد شدن هیجان آن به نظر نمیرسد بتوان سازمان برنامهوبودجه و متولیان امر راضی کرد تا تن به این قضا بدهند که بازهم بشود جامعه معلمان را راضی نمود تا در مواقع بحران آموزش همچنان در صف اول ایثار باشند.
معلمانی که سی سال چون شمع برای روشنی آینده نوجوانان سوختهاند و امروز هم این سوخته به روایتی دیگر ادامه یابد. این تراژدی همچنان در بین جامعه فرهنگیان و معلمان فرهیخته در پوشش رسمی، پیمانی، قراردادی و نوع آخری که تابع شرکتها هستند و با پیمانی 5/8 ماهه در سال به تعلیم نسل آینده مشغولند، وجود دارد اگرچه هیچکدام نمیتوانند با دریافتیهای خود نیازهای اولیه خانواده را تأمین کنند که آخرین فداکاری این گروه پس از خردادماه ۱۴۰۱ شروع میشود تا پس از آرام و مهار شدن ویروس کووید ۱۹ وزارت آموزشوپرورش تصمیم به برگزاری کلاسهای جهشی جبرانی تحت عنوان «طرح تعمیق و تثبیت یادگیری و جبران افت تحصیلی دانش آموزان» گرفت تا تعدادی از معلمان، معاونان همچنین مدیران مدارس این شیوهنامه را اجرایی کنند که انجام نشد اما کمافیالسابق دراینبین تنها معلمان بودند تا همچنان به حقوحقوق خود نرسند درحالیکه این گروه میتوانستند تعطیلات تابستانه را در کنار خانواده به استراحت نپردازند؛ اما وقتی معیشت آنها را ناچار کرد اطمینان کنند و این فصل را هم وقف جبران عقبماندگی آنها نمایند. متاسفانه و شاید عمداً بعضی از مسئولان تصمیمگیرنده همه جوانب یک طرح را بررسی نکردند تا در اجرا با موانع مواجه نباشد زیرا در صفحه چهارم شیوهنامه طرح تعمیق و تثبیت اینگونه آمده که منابع مالی اجرای طرح، متناسب با تعداد دانش آموزان مدارس عادی دولتی مناطق کم برخورداری، محروم مرزی، روستایی، عشایری و شبانهروزی تخصیص یافته تا اعتبار آن بر اساس ضوابط و مقررات و متناسب با مفاد شیوهنامه هزینه شود و ادارات هنگام مراجعه معلمان و درخواست برای پرداخت حقالتدریس اجرای طرح یادگیری با نبود اعتبار در این خصوص مواجه نباشند که البته نهتنها خبری از خرید لوازم موردنیاز طرح ازجمله وسایل سرمایشی و گرمایشی پایگاههای مجری نبوده است بلکه حتی حقالزحمه قانونی فرهنگیان هم پس از گذشت یکسال از تشکیل این کلاسها پرداخت نشده است.
صادق ستاری فرد، معاون سابق برنامهریزی و توسعه منابع پیرامون پرداخت حقالزحمه معلمان حقالتدریسی طرح تثبیت یادگیری، اینگونه میگوید که «طرح تعمیق و تثبیت یادگیری مصوبه ستاد ملی کرونا بود که ردیفی در قانون بودجه برای آن پیشبینی نشد. تاکنون سازمان برنامه بودجه به دلیل پیشبینی نشدن در قانون، بودجهای برای آن تخصیص نداده است، بنابراین در حال پیگیری و راهحل قانونی برای حل این مسئله و پرداخت مطالبات فرهنگیان هستیم.»
البته امروز علی فرهادی، معاون برنامهریزی و توسعه منابع وزارت آموزشوپرورش هم از سلاح قدرتمند و مؤثر وعدهووعیدهای گذشته استفاده کرده و به کپیرایت آن میپردازد و میگوید: «ضمن تشکر از همه فرهنگیان بزرگواری که در این طرح همراه آموزشوپرورش بودند، کارهای پرداخت حقالزحمه برای طرح تعمیق و تثبیت یادگیری انجام شده است و منتظر تخصیص هستیم که انجام شود. اینطور نیست که حقالزحمه مدیران و معاونان مدرسه که در این طرح شرکت کرده بودند، پرداخت نشود، بلکه اولویت اول ما پرداخت حقالزحمه معلمان است و در مرحله بعدی حقالزحمه کادر اداری مدرسه؛ مدیر و معاونان انجام میشود.»
ما هم امیدواریم بالاخره کسی پیدا شود تا این تابوی وعدهووعیدهای مدیران فصلی را بشکند، زیرا آنزمان که انجام کار تعلیم و تربیت جبرانی داغ بود اقدامی صورت نگرفت که حالا با گذشت 15 ماه از برگزاری آن دوره و سرد شدن هیجان آن به نظر نمیرسد بتوان سازمان برنامهوبودجه و متولیان امر راضی کرد تا تن به این قضا بدهند که بازهم بشود جامعه معلمان را راضی نمود تا در مواقع بحران آموزش همچنان در صف اول ایثار باشند.
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت