هیچکس نمیداند آخرالزمان در چه فصلی از سال شمسی؛ هجری قمری یا میلادی اتفاق میافتد اما نشانههای موجود گواهی میدهند آن لحظه تاریخی زیاد هم دور نیست و ظهور انفسی امام عصر «عج» شروع شده و میتوان تخمین زد کره زمین هم آماده یک تحول باورنکردنی است که اکوسیستمها در حال تغییرند و همه این مصائب و پیامدهای آن توسط بشریت دامن زده شده و میرود تا نابودی این کره خاکی هرروز بیش از روند طبیعی خود اتفاق بیفتد زیرا وقتی آب نباشد، حیات هم نمیماند، درخت هم میخشکد و نفسها نیز به شماره خواهد افتاد که تنها فریادی در سکوت بهجا خواهد ماند.
تا همین نیمقرن پیش اگر به کسی میگفتی کوهرنگ طی پنجاه سال آینده خشک خواهد شد باور نمیکرد و شاید اهانت به نعمت آب را نوعی گناه نابخشودنی فرض مینمود زیرا ۱۱ درصد از آب شیرین کشور از همین منطقه تأمین میشود و تا قبل از ششم بهمن همین امسال مناطق مستعد آن که باید زیر بار سنگین برف کمر خم میکرد به صحرای خشک تبدیل شده بود و چشمها را نگران آینده چندین استان همجوار آن میکرد و الطاف خفیه الهی بازهم نمودار شده درحالیکه این مقدار کفایت تامین ۱۱ درصد گذشته را هم نمیکند. این ماجرای دردناک که از زخم کاری زدن به تن کوهرنگ شروع شد، شصت سال پیش اتفاق افتاد تا نخستین کلنگ انتقال که اگر بانیان این اقدام در آن روزها میدانستند نیمقرن بعد بزرگترین ذخیره آب و معدن رطوبتی کشور به بیابانی خشک تبدیل خواهد شد هرگز دست به کلنگ نمیشدند.
از سوی دیگر این سونامی عظیم و باورنکردنی گریبانگیر تمامی کشور شده است تا صدای سخنگوی صنعت آب کشور یعنی عیسی بزرگزاده را هم درآورد و بگوید «حدود ۲۸ استان کشور دچار کمبارشی هستند، البته ۱۶ استان و نزدیک به ۳۰ شهر ازجمله سیستان و بلوچستان، مشهد، تهران و گلستان شرایط حساستری دارند. متأسفانه حدود ۵۵ میلیمتر بارش صورت گرفته و این بدان معناست که در سال آبی جاری ازنظر حجم بارش، کشور ۴۴ درصد نسبت به بلندمدت ۵۵ ساله عقب است. استانهای فارس، هرمزگان، بوشهر، قم، خراسان رضوی، مرکزی، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، یزد، چهارمحال و بختیاری، زنجان، قزوین، کهگیلویه و بویراحمد، اصفهان، سمنان، تهران، لرستان، البرز، همدان و خوزستان جزو استانهایی هستند که بارشهای کمتری دریافت کردهاند و حدود ۳۶ تا ۷۶ درصد نسبت به بلندمدت عقب هستند.» از سویی مصطفی نادری، پژوهشگر محیطزیست، میگوید: «با دست خود تیشه به ریشه کوهرنگ زدیم. البته این خشکسالی فقط مربوط به کوهرنگ نیست و بسیاری از نقاط کشور تحت تأثیر سوء مدیریت سرزمین قرارگرفتهاند. بخشی از ماجرا، تغییر اقلیم است و برای آن تا جایی که میشود کنوانسیونها و مسائل بینالملل را که نافی و در تضاد منافع کشور نباشد، میتوانیم اجرایی کنیم، اما مابقی کار مربوط به اقدامات داخلی و عملکرد مسئولان است که باید آن را موردبازنگری قرار دهیم و ببینیم کجای مسیر را اشتباه رفتهایم.» امروز قسمتی از ارتفاعات سرچشمه کوهرنگ با لقب پایتخت برق کشور هنوز هم خالی از برف است و یا مختصری نزول کرده که میتواند خطر بیآبی را برای چند استان همجوار در تابستان آینده گوشزد کند. حالا باید پرسید چرا اینگونه شده تا اکوسیستم تغییر اساسی پیدا نماید؟
محمد درویش، کارشناس محیطزیست، دراینباره اینگونه نظر میدهد که «چشمه کوهرنگ سرشاخه سه رودخانه بسیار مهم و استراتژیک ایران یعنی کارون، دز و زایندهرود است. وقتی چشمه کوهرنگ وضعیت خوبی نداشته باشد، یعنی سه تا رودخانه مهم و راهبردیترین رودخانههای ما که حیات مرکزی ایران و همچنین خوزستان و استانهای بالادست خوزستان را تأمین میکند، به خطر خواهد افتاد. چند سال است که میزان برف چشمه کوهرنگ کاهش پیدا و یخچالهای آن عقبنشینی کرده است. اصولاً وضعیت زردکوه وضعیت خوبی نیست. این مسئله به دلیل پدیده تغییر اقلیم و جهان گرمایی است و البته عملیات تکنولوژنیکی که برای تغییر مسیر رودخانهها انجام شد و تونلهایی که زدند هم در این مسئله بیتأثیر نیست. کل نیاز آب شرب مردم ایران در یک سال، ۸ درصد آب قابل استحصال کشور است که با یک مدیریت نیمه مدبرانه هم قاعدتاً مردم ایران نباید دچار مشکل کمبود آب شرب شوند. اما در بخش کشاورزی که پرمصرفترین بخش مصرف آب در کشور است، حتماً باید تمهیدات ویژهای را از همینالان اختصاص دهیم. دولت، وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو موظفاند به کشاورزان هشدار دهند که کشت دوم را نباید انجام دهند. کشتهای آب بر مانند برنج و نیشکر باید متوقف شود و ما باید خودمان را برای شرایط دشوار آماده کنیم. کاری که باید کرد، این است که نیاز کشور را برای تولید پول و کار از آب کاهش دهیم؛ اگر ما یک مترمکعب آب را به کشاورزی اختصاص دهیم، حداکثر ۱۰ اشتغال پایدار ایجاد میکند. یک مترمکعب آب در بخش صنعت حداکثر ۳۰ تا ۴۰ شغل پایدار ایجاد میکند، اما اگر همین میزان آب را به صنعت گردشگری اختصاص دهیم تا ۱۸۰ اشتغال پایدار ایجاد میکند.
حالا که ما در مضیقه آب هستیم، خردمندی ایجاد میکند به سمت تقویت زیرساختهای کشور در حوزههای گردشگری طبیعی، تاریخی، فرهنگی کشاورزی و توریسم سلامت برویم» و این آخرین فرصتی است که میتواند کشور را از فرورفتن در سیاهچاله برهوت نجات دهد زیرا بحران بیآبی با هیچکس شوخی ندارد و بهراحتی میتواند ملتی را به ورطه نابودی مطلق و درنهایت آوارگی سوق دهد که ناچار شود فریاد را در سکوت مطلق بکشد!
تا همین نیمقرن پیش اگر به کسی میگفتی کوهرنگ طی پنجاه سال آینده خشک خواهد شد باور نمیکرد و شاید اهانت به نعمت آب را نوعی گناه نابخشودنی فرض مینمود زیرا ۱۱ درصد از آب شیرین کشور از همین منطقه تأمین میشود و تا قبل از ششم بهمن همین امسال مناطق مستعد آن که باید زیر بار سنگین برف کمر خم میکرد به صحرای خشک تبدیل شده بود و چشمها را نگران آینده چندین استان همجوار آن میکرد و الطاف خفیه الهی بازهم نمودار شده درحالیکه این مقدار کفایت تامین ۱۱ درصد گذشته را هم نمیکند. این ماجرای دردناک که از زخم کاری زدن به تن کوهرنگ شروع شد، شصت سال پیش اتفاق افتاد تا نخستین کلنگ انتقال که اگر بانیان این اقدام در آن روزها میدانستند نیمقرن بعد بزرگترین ذخیره آب و معدن رطوبتی کشور به بیابانی خشک تبدیل خواهد شد هرگز دست به کلنگ نمیشدند.
از سوی دیگر این سونامی عظیم و باورنکردنی گریبانگیر تمامی کشور شده است تا صدای سخنگوی صنعت آب کشور یعنی عیسی بزرگزاده را هم درآورد و بگوید «حدود ۲۸ استان کشور دچار کمبارشی هستند، البته ۱۶ استان و نزدیک به ۳۰ شهر ازجمله سیستان و بلوچستان، مشهد، تهران و گلستان شرایط حساستری دارند. متأسفانه حدود ۵۵ میلیمتر بارش صورت گرفته و این بدان معناست که در سال آبی جاری ازنظر حجم بارش، کشور ۴۴ درصد نسبت به بلندمدت ۵۵ ساله عقب است. استانهای فارس، هرمزگان، بوشهر، قم، خراسان رضوی، مرکزی، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی، یزد، چهارمحال و بختیاری، زنجان، قزوین، کهگیلویه و بویراحمد، اصفهان، سمنان، تهران، لرستان، البرز، همدان و خوزستان جزو استانهایی هستند که بارشهای کمتری دریافت کردهاند و حدود ۳۶ تا ۷۶ درصد نسبت به بلندمدت عقب هستند.» از سویی مصطفی نادری، پژوهشگر محیطزیست، میگوید: «با دست خود تیشه به ریشه کوهرنگ زدیم. البته این خشکسالی فقط مربوط به کوهرنگ نیست و بسیاری از نقاط کشور تحت تأثیر سوء مدیریت سرزمین قرارگرفتهاند. بخشی از ماجرا، تغییر اقلیم است و برای آن تا جایی که میشود کنوانسیونها و مسائل بینالملل را که نافی و در تضاد منافع کشور نباشد، میتوانیم اجرایی کنیم، اما مابقی کار مربوط به اقدامات داخلی و عملکرد مسئولان است که باید آن را موردبازنگری قرار دهیم و ببینیم کجای مسیر را اشتباه رفتهایم.» امروز قسمتی از ارتفاعات سرچشمه کوهرنگ با لقب پایتخت برق کشور هنوز هم خالی از برف است و یا مختصری نزول کرده که میتواند خطر بیآبی را برای چند استان همجوار در تابستان آینده گوشزد کند. حالا باید پرسید چرا اینگونه شده تا اکوسیستم تغییر اساسی پیدا نماید؟
محمد درویش، کارشناس محیطزیست، دراینباره اینگونه نظر میدهد که «چشمه کوهرنگ سرشاخه سه رودخانه بسیار مهم و استراتژیک ایران یعنی کارون، دز و زایندهرود است. وقتی چشمه کوهرنگ وضعیت خوبی نداشته باشد، یعنی سه تا رودخانه مهم و راهبردیترین رودخانههای ما که حیات مرکزی ایران و همچنین خوزستان و استانهای بالادست خوزستان را تأمین میکند، به خطر خواهد افتاد. چند سال است که میزان برف چشمه کوهرنگ کاهش پیدا و یخچالهای آن عقبنشینی کرده است. اصولاً وضعیت زردکوه وضعیت خوبی نیست. این مسئله به دلیل پدیده تغییر اقلیم و جهان گرمایی است و البته عملیات تکنولوژنیکی که برای تغییر مسیر رودخانهها انجام شد و تونلهایی که زدند هم در این مسئله بیتأثیر نیست. کل نیاز آب شرب مردم ایران در یک سال، ۸ درصد آب قابل استحصال کشور است که با یک مدیریت نیمه مدبرانه هم قاعدتاً مردم ایران نباید دچار مشکل کمبود آب شرب شوند. اما در بخش کشاورزی که پرمصرفترین بخش مصرف آب در کشور است، حتماً باید تمهیدات ویژهای را از همینالان اختصاص دهیم. دولت، وزارت جهاد کشاورزی و وزارت نیرو موظفاند به کشاورزان هشدار دهند که کشت دوم را نباید انجام دهند. کشتهای آب بر مانند برنج و نیشکر باید متوقف شود و ما باید خودمان را برای شرایط دشوار آماده کنیم. کاری که باید کرد، این است که نیاز کشور را برای تولید پول و کار از آب کاهش دهیم؛ اگر ما یک مترمکعب آب را به کشاورزی اختصاص دهیم، حداکثر ۱۰ اشتغال پایدار ایجاد میکند. یک مترمکعب آب در بخش صنعت حداکثر ۳۰ تا ۴۰ شغل پایدار ایجاد میکند، اما اگر همین میزان آب را به صنعت گردشگری اختصاص دهیم تا ۱۸۰ اشتغال پایدار ایجاد میکند.
حالا که ما در مضیقه آب هستیم، خردمندی ایجاد میکند به سمت تقویت زیرساختهای کشور در حوزههای گردشگری طبیعی، تاریخی، فرهنگی کشاورزی و توریسم سلامت برویم» و این آخرین فرصتی است که میتواند کشور را از فرورفتن در سیاهچاله برهوت نجات دهد زیرا بحران بیآبی با هیچکس شوخی ندارد و بهراحتی میتواند ملتی را به ورطه نابودی مطلق و درنهایت آوارگی سوق دهد که ناچار شود فریاد را در سکوت مطلق بکشد!
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت