سنگ اول گر نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوار کج
امروز سرگذشت نگرانکننده یک نهاد ارزشمند و زیرساختی جامعه است که با یک قرن پیشینه خوشنامی در دهه هشتاد تنها با یک تصمیم نسنجیده و بدون بررسیهای لازم و فقط به بهانه واهی برونرفت از یک بحران کمبود مکان که همان زمان هم با اتکا به روحیه ایثار و ازخودگذشتگی مردم بهراحتی میشد با یک فراخوان عمومی از جامعهای که هنوز هم در گرماگرم انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به سر میبردند و از ایثار جان و مال و اموال حرفی نداشتند و خون اشتیاق به خدمت در رگهایشان جاری بود بخواهند تا برای یک برهه از زمان ساختمانهای قدیمی و تخلیهشدهای را که مازاد بر نیازشان بود در اختیار این نهاد بگذارند که اسیر و گرفتار یک تصمیم غلط و تا حدودی خلاف یکی از اصول قانون اساسی نشوند و بهمرورزمان هویت فرهنگی خود را در امر پرورش و در ادامه آموزش زیر سوأل نبرند. امروز مدارسی که تحت عنوان غیرانتفاعی قد برافراشتهاند و طی سه دهه ریشه دواندهاند اکثر ارزشها را در وزارت آموزشوپرورش به چالش کشیده و زیر سوأل بردهاند زیرا نهادی که تا سه دهه قبل مرشد دولت بود و جامعه را در برابر خود به احترام وامیداشت، باعث شده تا طی این مدت چالشبرانگیزترین ارگان شود که علاوه بر هزینهبر بودن، محتوای معنوی لازم را هم ارائه ندهد.
میگویند چرا ریاست جمهوری طی این سالها از وجود فرهیختگان متخصص و متبحر برای پستهای وزارتی استفاده نمیکند و به مجلس پیشنهاد نمیدهد که باید گفت میخواهد اما آنها نمیپذیرند تا تمام محبوبیت به دست آورده را که حاصل سالها دود چراغ خوردن است به این راحتی از دست بدهند و بهناچار رئیس قوه اجرائیه را ناچار سازد برای انتخاب مدیران ارشد از روش مزایده بهره جوید! که نمیتوان برای نمونه ارگانی که متولی بیش از 90 درصد از آحاد جامعه شامل دانش آموزان، اولیاء آنها و معلمان است را به مدیرانی صفرکیلومتر سپرده تا یکچهارم بودجه سالانه کشور را اینگونه هدر دهند و روزبهروز در همه زمینههای تعلیم و تربیت نزول نمایند درحالیکه برخلاف یکی از اصول قانون اساسی که آموزشوپرورش را رایگان اعلام میکند بیشترین هزینههای مادی و معنوی را برای اولیاء دانش آموزان همراه با دغدغههای فراوان ایجاد کنند!
علی خضریان نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس یازدهم همین چند روز پیش بود که در پاسخ سوألی مبنی بر سرانجام استیضاح وزیر آموزشوپرورش اعلام کرد «موضوع استیضاح جناب آقای دکتر صحرایی همچنان در دستور مجلس شورای اسلامی است و به ایشان نیز در جلسهای که با نمایندگان استیضاحکنندگان در مجلس برگزار شد، عرض کردم که موضوع استیضاح یک امر شخصی نیست که بخواهد با توافقات شخصی کنار گذاشته شود. مسئله آموزشوپرورش در حقیقت آینده این کشور است و بنده از تمام ابزارهای نظارتی در اختیار برای بهبود شرایط وضع موجود استفاده خواهم کرد لذا از استیضاح منصرف نشدهام و به همراه جمعی از نمایندگان مجلس، عملکرد وزیر محترم را دقیق پیگیری میکنیم و محورهایی را که در استیضاح ثبت کردهایم با کمک کارشناسان حوزه آموزشوپرورش مورد رصد داریم و دائماً به نمایندگان مجلس گزارش میدهند.
گزارشهای عملکرد وزارت آموزشوپرورش عموماً کارهای روزمره و جاری است و یک برنامه کامل و جامع برای اجرای سند تحول بنیادین و زیر نظامهای آن و حل مشکلات متعدد آموزشوپرورش از نیروی انسانی تا برنامه درسی و کمبود مدرسه، دیده نمیشود. بهعنوانمثال در خصوص اجرای سند تحول بنیادین با وجود این که مجلس شورای اسلامی ۹۳۶ میلیارد تومان برای قرارگاه اجرایی سازی این سند بودجه تصویب کرد، اما متأسفانه عملکرد مناسبی را شاهد نیستیم و بیشتر قرارگاه به سمت کارهای گفتمانی رفته است؛ این بخشی از کار است و اجرای سند تنها با کارهای ترویجی، تبلیغی و گفتمانی ممکن نیست. مخالف این کارها نیستیم و اتفاقاً لازم هم هست اما حرفمان این است که اجرای سند تحول در آموزشوپرورش با برگزاری نمایشگاه و دوره اتفاق نمیافتد.
برداشت من این است که وزارت آموزشوپرورش به دلیل تمرکزگرایی شدید امور در ستاد، عملاً به مسائل تحولی نمیرسد و هر وزیری که میآید در دریای مشکلات مختلف روزمره که بخشی از آن الزاماً ریشه در وزارت آموزشوپرورش ندارد غرق میشود و عملاً فرصت و توان اندیشه به تحول را ندارد. معلمی که شش ماه است شیفت دوم برداشته اما اضافهکاری خود را دریافت نمیکند یا نیروی بازنشستهای که با عشق قبول زحمت کرده و به دلیل کمبود معلم سر کار آمده است اما حالا حقوقش را دریافت نمیکند یا نیروی خرید خدماتی که بیش از پنج ماه است که حقوق نگرفته، طبیعتاً سال تحصیلی آینده حاضر به کار نیست و درنتیجه بر بار مشکلات کمبود معلم افزوده میشود و بازهم وزیر باید مثل همه وزرای گذشته در اول مهر از این نهاد به آن نهاد دنبال کمبود معلم باشد.
البته این موارد نباید بهانهای برای حل نکردن مشکلات باشد، ما از آقای وزیر نمیپذیریم که چون مشکلات روزمره و کارهای جاری زیاد است، حل مشکلات زیربنایی و تحول در آموزشوپرورش به تعویق میافتد. اصلیترین بعد نظارتی مجلس در آموزشوپرورش باید اصلاح همین مسئله باشد و توقع میرود آقای وزیر و اجزای مختلف وزارت آموزشوپرورش هم مرتباً پیگیری کنند. لذا یکی از راهکارهای فوری باید تمرکززدایی از آموزشوپرورش و اعطای اختیارات تدریجی به استانها باشد که متأسفانه آموزشوپرورش پشت گوش میاندازد و محکم پیگیری نمیکند. بههرحال باید این تمرکززدایی رخ دهد و برنامه هفتم توسعه بسترهای قانونی مناسبی برای این مهم دیده است.» که اگر گوش شنوایی در این نهاد پیدا میشد برای نمونه بیش از گذشت چهل سال از انحلال سازمان پیشاهنگی در مجلس دوم هنوز هم چهار اردوگاه دانشآموزی در شهرهای اصفهان، نیشابور، رامسر و محله نیاوران تهران را که همچنان حیاطخلوت حوزه ستادی است و هرکدام برای خود به یک وزارتخانه پرهزینه تبدیل شده و علیرغم همه تلاشهای انجامگرفته و پیگیریهای شدید یکی از نمایندگان مجلس از اصفهان هنوز موفق نشدهاند اختیارات این مکانها را بر اساس اصل تمرکززدایی به آموزشوپرورش استان مربوطه بسپارند تا ضمن صرفهجویی در هزینههای مازاد از حرفوحدیثهای بسیار دراینباره کاسته شود.
امروز سرگذشت نگرانکننده یک نهاد ارزشمند و زیرساختی جامعه است که با یک قرن پیشینه خوشنامی در دهه هشتاد تنها با یک تصمیم نسنجیده و بدون بررسیهای لازم و فقط به بهانه واهی برونرفت از یک بحران کمبود مکان که همان زمان هم با اتکا به روحیه ایثار و ازخودگذشتگی مردم بهراحتی میشد با یک فراخوان عمومی از جامعهای که هنوز هم در گرماگرم انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به سر میبردند و از ایثار جان و مال و اموال حرفی نداشتند و خون اشتیاق به خدمت در رگهایشان جاری بود بخواهند تا برای یک برهه از زمان ساختمانهای قدیمی و تخلیهشدهای را که مازاد بر نیازشان بود در اختیار این نهاد بگذارند که اسیر و گرفتار یک تصمیم غلط و تا حدودی خلاف یکی از اصول قانون اساسی نشوند و بهمرورزمان هویت فرهنگی خود را در امر پرورش و در ادامه آموزش زیر سوأل نبرند. امروز مدارسی که تحت عنوان غیرانتفاعی قد برافراشتهاند و طی سه دهه ریشه دواندهاند اکثر ارزشها را در وزارت آموزشوپرورش به چالش کشیده و زیر سوأل بردهاند زیرا نهادی که تا سه دهه قبل مرشد دولت بود و جامعه را در برابر خود به احترام وامیداشت، باعث شده تا طی این مدت چالشبرانگیزترین ارگان شود که علاوه بر هزینهبر بودن، محتوای معنوی لازم را هم ارائه ندهد.
میگویند چرا ریاست جمهوری طی این سالها از وجود فرهیختگان متخصص و متبحر برای پستهای وزارتی استفاده نمیکند و به مجلس پیشنهاد نمیدهد که باید گفت میخواهد اما آنها نمیپذیرند تا تمام محبوبیت به دست آورده را که حاصل سالها دود چراغ خوردن است به این راحتی از دست بدهند و بهناچار رئیس قوه اجرائیه را ناچار سازد برای انتخاب مدیران ارشد از روش مزایده بهره جوید! که نمیتوان برای نمونه ارگانی که متولی بیش از 90 درصد از آحاد جامعه شامل دانش آموزان، اولیاء آنها و معلمان است را به مدیرانی صفرکیلومتر سپرده تا یکچهارم بودجه سالانه کشور را اینگونه هدر دهند و روزبهروز در همه زمینههای تعلیم و تربیت نزول نمایند درحالیکه برخلاف یکی از اصول قانون اساسی که آموزشوپرورش را رایگان اعلام میکند بیشترین هزینههای مادی و معنوی را برای اولیاء دانش آموزان همراه با دغدغههای فراوان ایجاد کنند!
علی خضریان نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس یازدهم همین چند روز پیش بود که در پاسخ سوألی مبنی بر سرانجام استیضاح وزیر آموزشوپرورش اعلام کرد «موضوع استیضاح جناب آقای دکتر صحرایی همچنان در دستور مجلس شورای اسلامی است و به ایشان نیز در جلسهای که با نمایندگان استیضاحکنندگان در مجلس برگزار شد، عرض کردم که موضوع استیضاح یک امر شخصی نیست که بخواهد با توافقات شخصی کنار گذاشته شود. مسئله آموزشوپرورش در حقیقت آینده این کشور است و بنده از تمام ابزارهای نظارتی در اختیار برای بهبود شرایط وضع موجود استفاده خواهم کرد لذا از استیضاح منصرف نشدهام و به همراه جمعی از نمایندگان مجلس، عملکرد وزیر محترم را دقیق پیگیری میکنیم و محورهایی را که در استیضاح ثبت کردهایم با کمک کارشناسان حوزه آموزشوپرورش مورد رصد داریم و دائماً به نمایندگان مجلس گزارش میدهند.
گزارشهای عملکرد وزارت آموزشوپرورش عموماً کارهای روزمره و جاری است و یک برنامه کامل و جامع برای اجرای سند تحول بنیادین و زیر نظامهای آن و حل مشکلات متعدد آموزشوپرورش از نیروی انسانی تا برنامه درسی و کمبود مدرسه، دیده نمیشود. بهعنوانمثال در خصوص اجرای سند تحول بنیادین با وجود این که مجلس شورای اسلامی ۹۳۶ میلیارد تومان برای قرارگاه اجرایی سازی این سند بودجه تصویب کرد، اما متأسفانه عملکرد مناسبی را شاهد نیستیم و بیشتر قرارگاه به سمت کارهای گفتمانی رفته است؛ این بخشی از کار است و اجرای سند تنها با کارهای ترویجی، تبلیغی و گفتمانی ممکن نیست. مخالف این کارها نیستیم و اتفاقاً لازم هم هست اما حرفمان این است که اجرای سند تحول در آموزشوپرورش با برگزاری نمایشگاه و دوره اتفاق نمیافتد.
برداشت من این است که وزارت آموزشوپرورش به دلیل تمرکزگرایی شدید امور در ستاد، عملاً به مسائل تحولی نمیرسد و هر وزیری که میآید در دریای مشکلات مختلف روزمره که بخشی از آن الزاماً ریشه در وزارت آموزشوپرورش ندارد غرق میشود و عملاً فرصت و توان اندیشه به تحول را ندارد. معلمی که شش ماه است شیفت دوم برداشته اما اضافهکاری خود را دریافت نمیکند یا نیروی بازنشستهای که با عشق قبول زحمت کرده و به دلیل کمبود معلم سر کار آمده است اما حالا حقوقش را دریافت نمیکند یا نیروی خرید خدماتی که بیش از پنج ماه است که حقوق نگرفته، طبیعتاً سال تحصیلی آینده حاضر به کار نیست و درنتیجه بر بار مشکلات کمبود معلم افزوده میشود و بازهم وزیر باید مثل همه وزرای گذشته در اول مهر از این نهاد به آن نهاد دنبال کمبود معلم باشد.
البته این موارد نباید بهانهای برای حل نکردن مشکلات باشد، ما از آقای وزیر نمیپذیریم که چون مشکلات روزمره و کارهای جاری زیاد است، حل مشکلات زیربنایی و تحول در آموزشوپرورش به تعویق میافتد. اصلیترین بعد نظارتی مجلس در آموزشوپرورش باید اصلاح همین مسئله باشد و توقع میرود آقای وزیر و اجزای مختلف وزارت آموزشوپرورش هم مرتباً پیگیری کنند. لذا یکی از راهکارهای فوری باید تمرکززدایی از آموزشوپرورش و اعطای اختیارات تدریجی به استانها باشد که متأسفانه آموزشوپرورش پشت گوش میاندازد و محکم پیگیری نمیکند. بههرحال باید این تمرکززدایی رخ دهد و برنامه هفتم توسعه بسترهای قانونی مناسبی برای این مهم دیده است.» که اگر گوش شنوایی در این نهاد پیدا میشد برای نمونه بیش از گذشت چهل سال از انحلال سازمان پیشاهنگی در مجلس دوم هنوز هم چهار اردوگاه دانشآموزی در شهرهای اصفهان، نیشابور، رامسر و محله نیاوران تهران را که همچنان حیاطخلوت حوزه ستادی است و هرکدام برای خود به یک وزارتخانه پرهزینه تبدیل شده و علیرغم همه تلاشهای انجامگرفته و پیگیریهای شدید یکی از نمایندگان مجلس از اصفهان هنوز موفق نشدهاند اختیارات این مکانها را بر اساس اصل تمرکززدایی به آموزشوپرورش استان مربوطه بسپارند تا ضمن صرفهجویی در هزینههای مازاد از حرفوحدیثهای بسیار دراینباره کاسته شود.
حسن روانشید - روزنامهنگار پیشکسوت