يكي از طرفداران پروپا قرص پرسپوليس ميگويد"بايد خدا را شكر كنيم اول اينكه در ليگ سقوط نكرديم و دوم اينكه بالاخره بازي هاي پرسپوليس تمام شد وگرنه بايد قيد كار و كاسبي را ميزديم و دربست به دليل حفظ آبرويمان در خانه زنداني ميشديم!"
پرسپوليس در ليگ يازدهم در جايگاه سوم قرار گرفت؛ در جام حذفي ،حذف شد و در ليگ قهرمانان آسيا هم با سه گلي كه برابر الاتحاد دريافت كرد از گردونه رقابتها اوت شد. اين رزومهايست كه پرطرفدارترين باشگاه آسيا با تمام توان پس از يك فصل به هوادارانش هديه داد!
از ديرباز دليل ناكامي در ورزش ايران را به بيپولي نسبت ميدهند حال مگر امروز پرسپوليس مشكل مالي دارد پس چرا بازهم ناموفق است؟ چرا همه هواداران و بازيكنانش دوست داشتند كه ليگ تمام شود؟ درد سرخ هاي پايتخت براي تيم شدن و تيم ماندن چيست؟
آيا، اگر بازيكناني در اين تيم جذب شوند كه پيراهن پرسپوليس به تنشان گشاد نباشد اين تيم قهرمان ايران ميشود؟ آيا هوادارن اين تيم ، تيمي كه دايي آن را قهرمان جام حذفي كرد به عنوان يك تيم قبول دارند؟ با جذب مورينيو و نشستن او روي نيمكت سرخها ، واقعا پرسپوليس ،باز هم پرسپوليس زلزله ميشود و اعتباري كه با شكستهاي ۳ گل و ۴ گله به انتها رسيده است باز ميگردد؟ واقعا اين چه مرضي است كه ستارههايي مثل نوري، رضايي، نوروزي، پولادي و حتي علي كريمي در آن به مشتي فوتباليست درجه ۲ تبديل ميشوند؟
امروز در به در دنبال قرباني هستيم تا سرش را بيخ تا بيخ ببريم و نفس راحتي بكشيم. ميتوانيم عوامل مختلف از روز اول تا امروز را روي دايره ريخته و محاكمه كنيم. اما ميتوانيم مدعي باشيم كه پرسپوليس در ليگ دوازدهم فوتبال واقعي را ارائه ميدهد؟
در يك نگاه عوامل ناكامي پرسپوليس را به اين شرح ميتوانيم ليست كنيم. ۱-ناكارآمدي توام با سوء مديريت كاشاني ،۲- اشتباه در انتخاب دايي و استيلي به عنوان سرمربي اين تيم، ۳- جنجالهاي دايي قبل و بعد از رفتن از تيم، ۴- چينش بازيكنان،۵ – مديرعاملي رويانيان، ۶- جذب علي پروين به عنوان بزرگتر ، ۷ - اشتباهات دنيزلي در تركيب و تاكتيك ، ۸- بيغيرتي بازيكنان،۹ – جنجال سازيهاي كريمي، ۱۰- پيشكسوتان هميشه طلبكار و بدون برنامه و... .
شناسايي مقصر را به عهده مردم و مسئولان ميگذاريم؛ مسئولاني كه وارثان تصميمات گذشتگان هستند و ما اميدواريم دنباله رو آنها نباشند.
پرسپوليس فصل خود را با باختهاي ۳ گله و ۴ گله تمام كرد؛ بدون اينكه بازيكن جديدي به فوتبال ايران معرفي كرده باشد و صد البته كه استعدادهاي بيشماري در اين تيم فنا شدند.
در اين وانفسا علي پروين همان شعاري را ميدهد كه چندين سال است متناوب ميشنويم"همه ما الان ناراحت هستيم اما منتظريم كه فصل بعد با آمدن بازيكنان خوب و بسته شدن يك تيم قدرتمند پرسپوليس رويايي را ببينيم!"
و سخن آخر اينكه براي رشد فوتبال ملي بايد پرسپوليسي نو بسازيم. براي شادي نيمي از مردم ايران بايد پرسپوليسي در حد نام آن بسازيم. پرسپوليس زلزله را بايد از پي بسازيم وگرنه ديوار همچنان تا ثريا كج است.