جناب آقاي محمدرضا عارف، انصراف شما از كانديداتوري رياست جمهوري يازدهم به سود اصلاحات (و نه به نفع يك شخص خاص طبق آنچه در بيانيهتان آوردهايد) ما را هم خوشحال كرد.
نه؛ اشتباه نكنيد. نگارنده اين يادداشت اصلاح طلب نيست و تنها راي به اصلاحطلبي را هم در دوم خرداد ۱۳۷۶ به صندوق انداخته است و البته از آن پشيمان است. پشيماني به خاطر آنكه برخي از اصلاحطلبان (شما بخوانيد اغلب) آبروي اصلاحات را بردند و بسياري از پرچمدارانش اكنون در شبكههاي آنسوي آبي و مخالف نظام بر طبل دشمني با ايران عزيز ميكوبند.
اما شما از آن جنس نيستيد و دليل خوشحالي ما از انصراف شما هم همين است. اينكه شما به عنوان يكي از ذخاير نظام همچنان حفظ ميشويد و آبروي چندينسالهتان را به چند برگ راي نميفروشيد. انصراف شما دو حسن دارد.
اول آنكه متاسفانه در طول برنامههاي تبليغي شما (نظير مناظرهها و به خصوص مناظره اول) آن چهره آرام و منطقي دكتر عارف در نزد ما تخريب شد و شباهتي به مردي كه مدعي سعه صدر و قانونمداري بود نداشت. ما آرامش شما را همواره طي اين سالها ستوده بوديم و هميشه شما را يك فرد معتدل و دور از افراطگرايي ميشمارديم كه يقين داريم همين هم هست. اما جو نه چندان مطلوب انتخابات ممكن بود شخصيت شما را خراب كند. چه آنكه در سال ۸۸ هم چنين اتفاق نامباركي را شاهد بوديم. ترس ما از آن بود كه شما نيز خداي ناكرده شبيه به «مهندس موسوي» شويد.
دوم آنكه اين انصراف از سر اجبار را كه اصلاحطلبان بر گُرده شما نهادند را بايد به فال نيك گرفت، چه آنكه اگر شما اين امكان را پيدا ميكرديد كه سكان هدايت اجرايي كشور را در اختيار بگيريد، قطعا اصلاحطلبان تندرو كه اتفاقا خيليهايشان مخالف حضور شما بودند و محمدرضا عارف را اصلاحطلب نميدانستند، تمام تلاش خود را براي سهمخواهي از دولت شما انجام ميدادند و آنوقت باز هم شخصيت معتدل و آرام شما دچار تزلزل ميشد.
شايد خداحافظي شما از عرصه انتخابات، بسياري از معادلات را به هم بزند، اما ما خوشحاليم كه شخصيت شما همچنان براي مردم ايران قابل احترام خواهد ماند.
ما هم مثل شما آرزو ميكنيم كه همه اصولگرايان و اصلاحطلبان «با حضور پر شور در انتخابات ۲۴ خردادماه، عزت و بقای جمهوری اسلامی و عظمت ایران و خلق حماسه سیاسی را تداوم بخشند.»