مذاکرات هستهاي ميان جمهوري اسلامي ايران و گروه ۱+۵ در حالي ادامه دارد که يک کليد واژه مشاهده ميشود و آن مسئله تحريمهاي ضد ايراني است. در باب تحريمها يک نکته برجسته مطرح است و آن مسائل مربوط به لغو تحريمها توسط کنگره آمريکا است. باراک اوباما رئيسجمهور آمريکا در حالي سخنراني ساليانه خود در کنگره را انجام ميدهد که از محورهاي سخنان وي را وتو کردن تحريمهاي جديد کنگره عنوان ميکند. وي و البته برخي ديگر از اعضاء کاخ سفيد بر اين ادعايند که در برابر اعمال تحريمهاي جديد ايستادگي ميکنند و حتي تحريمهاي جديد را نقض توافق ژنو عنوان ميکنند.
رسانههاي غربي نيز پس از آن اعلام کردند که سران انگليس، آلمان، فرانسه و موگريني مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا طي مقالهاي مشترک در نشريه آمريکايي و واشنگتن پست خواستار عدم اقدام کنگره آمريکا در اعمال تحريمهاي جديد تا پايان دور جديد مذاکرات (تيرماه) گرديدند. رسانههاي انگليس نيز ادعا کردهاند که کامرون نخستوزير انگليس در سفر اخير خود به آمريکا با سناتورهاي آمريکايي براي عدم اعمال تحريمهاي جديد رايزني کرده است.
رسانه هاي غربي نيز در گزارشها و تحليلهاي متعددي بر پيامدهاي منفي اعمال تحريمهاي کنگره عليه ايران تاکيد کردهاند. مجموع اين تحولات يک اصل را در ذهن ايجاد ميکند و آن اينکه تنها تصميمگيرنده در موضوع هستهاي ايران کنگره آمريکا است و هر تصميمي که اتخاذ نمايد، فصلالخطاب خواهد بود.
اين فضاسازي در حالي صورت ميگيرد که کنگره آمريکا برگرفته از مجموع نمايندگاني است که براساس تقسيمات ايالتي انتخاب شدهاند در اصل کنگره آمريکا همان پارلمان و مجلس در ساير کشورها است که حوزه فعاليت آن صرفا در چارچوب قانونگذاري و برخي اظهارنظرها و تصميمگيريها در باب سياست خارجي کشور مربوطه است. پارلمان براساس عرف بينالملل حق تصميمگيري در باب معادلات جهاني و نظام حاکم بر صحنه بينالملل را ندارد. با توجه به اين حقيقت کنگره آمريکا صرفا در چارچوب ايالات متحده آمريکا حق اظهارنظر و تصميمگيري در قبال ايران دارد ولا غير.
آنچه اکنون غرب در حال القاء آن است، نقش کنگره بر تمام روند مسائل مربوط به مذاکرات هستهاي ايران و ۱+۵ است که فراتر از ظرفيتهاي پارلمان در نظام بينالملل است.
با توجه به اين شرايط اين سئوال پيش ميآيد که ريشه اين اقدام چيست و بانيان اين فضاسازي چه اهدافي را پيگيري ميکند؟ نکته نخستي که در اين رفتارها به ذهن ميآيد آن است که غرب با برجستهسازي افزايش تحريمها به دنبال تغيير توافق ژنو از لغو تحريم به عدم افزايش است چنانکه اوباما و کري بارها گفتهاند بدون آنکه ساختار تحريمها شکسته شود ايران را پاي ميز مذاکره آوردهايم و به اين روند ادمه ميدهيم.
دومين نکته بسيار مهم آن است که غرب در حال ايجاد تغييرات در ساختار بينالملل است. براساس مقررات و قوانين جهاني سازمان ملل رکن اصلي تصميمگيريهاي کلان حوزه اقتصادي، سياسي، امنيتي و قضايي است. آنچه اکنون غرب اجرا ميکند معرفي نهادهاي جديد تصميمگير در جهان است که عملا حذف سازمان ملل را در پي دارد. غرب در حال متزلزلسازي نظام بينالملل براي جلوگيري از طغيان کشورها، عليه غرب در اين نهادها است.
غرب با اقداماتي نظير برجستهسازي نام کنگره در قبال ايران به دنبال ايجاد نهادهاي جايگزيني براي سازمان ملل است تا از نقشآفريني ساير کشور در تصميمهاي جهاني جلوگيري کرده و به يكجانبهگرايي در قابي جديد ادامه دهد.
سومين نکته بسيار مهم آنکه بخشي مهمي از تحريمهاي ايران که بهانه اروپا و آمريکا براي اعمال تحريمها عليه ايران است تحريمهاي شوراي امنيت است.
اعضاء ۱+۵ همان اعضا دائم شوراي امنيت ميباشند. آنها با يک نشست ميتوانند لغو تحريمهاي شوراي امنيت عليه ايران را اعلام و پرونده را به آژانس بازگردانند.
برجستهسازي نام کنگره براي انحراف افکار عمومي از شوراي امنيت و نقش آن در لغو تحريمها است. غرب در حال فريب جهانيان در باب ماهيت و راهبرد لغو تحريمها است. غرب با ادعاي آنکه کنگره آمريکا داراي حاکميت و استقلال دروني است به دنبال حفظ تحريمها هستند در حالي که همزمان اصل شوراي امنيت براي لغو تحريمها را پنهان ميسازند.
محمد رضا آذين