یمن، کشوری است واقع در جنوب شبهجزیره عربستان که به لحاظ ژئوپلتیک، موقعیتی«بسیار» مهم و حساس دارد؛ این کشور نیز همچون سایر کشورهای منطقه چند سالی است دچار تحولات بنیادین شده و مردم مسلمان آن اقدام به سرنگونی دیکتاتور دستنشانده کشورشان کردهاند. اما غرب همان طور که برای مهار یا انحراف انقلاب سایر کشورها خیز برداشت و همه توان خود را در این راه به کار گرفت، در این تحول نیز بیکار ننشست اما، نه فقط نتوانست انقلاب این کشور را متوقف یا منحرف کند بلکه انقلاب یمن با وجود تمام توطئهها و فراز و نشیبها، همچنان در حرکت است و با سرعت باورنکردنی، به پیش میرود.
جامعه یمن را میتوان آمیزهای از هویتهای قبیلهای و اسلامی توصیف کردکه تحولات منطقهای و بینالمللی نیز بر شرایط سیاسی و امنیتی آن تأثیر فراوان داشته است. در نتیجه چنین شرایطی، بیداری اسلامی و خیزش مردمی در یمن، با قدرتیابی، رقابت و تنش گروههای اسلامگرا در یمن همراه بوده است.
مردم یمن به خصوص قشرهایی که در حکومت گذشته بیعدالتی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی زیادی را تحمل کردند، با خیزش عمومی، رژیم دیکتاتوری علی عبدالله صالح را سرنگون کردند. به این امید که حکومتی مردمی و تضمینکننده حقوق مساوی برای همه اقشار و اقوام تشکیل شود، اما از همان ابتدای سرنگونی حکومت علی عبدالله صالح، تعدادی از دولتهای خارجی و مشخصاً کشورهای حوزه خلیجفارس به سرکردگی عربستان تلاش کردند با اعمال نفوذ در روند سیاسی یمن، از پیروزی کامل انقلاب، تسلط مردم بر سرنوشت خود و تشکیل یک حکومت فراگیر جلوگیری کنند. هدف نهایی مداخلهگران آن بود که از فروپاشی ساختار رژیم گذشته جلوگیری کنند و با تغییر مهرهها، مردم را از پیگیری اهداف قیام خود منصرف سازند.
در جهت تحقق این هدف، «عبدربه منصور هادی» معاون علی عبدالله صالح، به ریاست جمهوری تعیین شد و در اکثر مناصب حکومتی، عناصر رژیم گذشته باقی ماندند. مردم یمن که برای انقلاب هزینههای سنگین مالی و جانی را متحمل شده بودند با درک توطئهای که در جریان بود، صحنه را ترک نکردند و اینبار پشت سر گروه انصارالله وابسته به حوثیها قرار گرفتند که رهبری آن، بر شعارهای مبارزاتی تاکید داشته و خواستار تحقق کامل خواستههای مردم در انقلاب خود شده است.
براي كشور فقير و عقب نگه داشته شدهاي همچون يمن كه طي يك قرن گذشته كمتر سالي را بدون بحران و جنگ سپري كرده، ۲۱ سپتامبر۲۰۱۴ (۳۰ شهريور ۱۳۹۳) نقطه تحولي بود كه توانست بار ديگر خواست مردم را بر برنامههاي استعمارگران خارجي و منطقهاي پيروز ساخته و قدرت بستر جامعه را نه تنها به رخ حاكمان اين كشور بلكه رهبران مادامالعمر تمامي كشورهاي همسايه تا حوزه جنوبي خليجفارس بكشد.
به اعتقاد كارشناسان يمني واقعه سقوط صنعاء كه روز ۲۱ سپتامبر (۳۰ شهريور۱۳۹۳) به وقوع پيوست تا ساليان متمادي نه تنها در ذهن آنها بلكه درياد و خاطره مردم اين كشور نيز باقي خواهد ماند، واقعهاي كه در آن يك گروه كوچك موفق شد در چارچوب اعلام خواستههاي مردم و در سايه حقطلبي وارد پايتخت شده و نقشه سياسي جديدي را براي ساختار سياسي آينده اين كشور تحميل كند.
روند تحولات یمن
كارشناسان معتقدند؛ روند تحولات یمن این روزها با شتاب بیشتری دنبال میشود. در واقع اگر نگاهی به تحولات یمن انداخته شود، ریشه مشکلات این کشور از دو بعد داخلی و خارجی قابل بررسی است. آنچه در بخش داخلي شايان ذكر است به سالها زمامداری علی عبدالله صالح باز ميگردد كه سبب شد این کشور یکی از عقبماندهترین کشورهای عربی لقب بگیرد. آثار عقبماندگی را حتی در پایتخت این کشور میتوان به خوبی مشاهده کرد. بیکاری و تورم، شکاف طبقاتی، بافت قبیلهای و وجود رژیمی دیکتاتور همگی در عقبماندگی یمن نقش داشته اند.
در بخش خارجی بايد اذعان نمود كه سعودیها و آمریکاییها با دخالت خود در تنشهاي این کشور نقش بسزایی داشتهاند. آنها علاوه بر حمایت از قبایل سلفی همواره در امور داخلی یمن دخالت کردهاند. علاوه بر اختلافات ایدئولوژیک مهمترین دغدغه عربستان درخصوص یمن ناشی از مولفههاي ژئوپلیتیک است.
یمن به لحاظ موقعیت ژئوپلیتیک دریای سرخ و تنگه بابالمندب اهمیت ویژه و خاصی برای سعودیها دارد.آمریکاییها نیز در افزایش مصائب یمن نقش داشتهاند. آنها علاوه بر دخالت در امور سیاسی و حمایت از دولتمردانی که مردم در نگاه آنها جایی نداشتهاند به بهانه مبارزه با القاعده حملاتی به مناطق مختلف به ویژه در جنوب این کشور انجام میدهند و غیرنظامیان را قربانی میکنند.
شرایط یمن اکنون وارد مرحله حساسی شده است و برخی از بازیگران بحران داخلی یمن در تلاش برای برهم زدن اوضاع امنیتی این کشور هستند. عربستان سعودی با چیدن مهرههاي نظامی وابسته به خود تلاش میکند که در برابر حوثیها صفآرایی جدیدی ایجاد کند.
و از ديگرسو آمریکاییها به شدت از روند تحولات یمن هر اسناک هستند. تعطیلی سفارت آمریکا و مهمتراز آن سوزاندن اسناد این سفارتخانه و حتی منهدم کردن سلاحهایی که در سفارتخانه داشتند، از شدت هراس آنان حکایت میکند.
جالب این است که مقامات آمریکایی گمان میکردند در روز ۲۲ بهمن ۱۳۹۳-۱۱ فوریه ۲۰۱۵- به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی ایران، سفارت آمریکا در صنعا مورد حمله قرار گرفته و ماجرای اشغال سفارت آمریکا در تهران در ۱۳ آبان ۵۸ ۱۳
-۴ نوامبر۱۹۷۹- تکرار میگردد! از اینرو به انهدام هرآنچه که حساس بود، مبادرت ورزیدند! آمریکاییها به این بسنده نکردند و مهمترین مرکز اطلاعاتی و جاسوسی و ضد جاسوسی خود در شبهجزیره که در صنعا پایتخت یمن مستقر بود را به مسقط پایتخت عمان منتقل کردند. بعضی از تحلیلگران این رخداد را «نگرانکننده» ارزیابی کرده و آن را نشانه سختتر شدن شرایط یمن و آغاز مداخله مستقیم نظامی آمریکا علیه انقلاب یمن ارزیابی نموده و البته برای آن یک سلسله شواهد تاریخی را نیز ذکر کردهاند.
عبور یمن از مرحله دشوار کنونی
تحليلگران اظهار داشتهاند؛ اکنون زمان آن فرا رسیده است که جریان وابسته به ارتجاع عرب در یمن و حامیان خارجی آنها این واقعیت را درک کنند که این کشور وارد مرحله جدیدی شده و بازگشت به گذشته امکانپذیر نمیباشد. دولتهای مداخلهگر باید متوجه این نکته باشند که خواب آنها برای حفظ ساختار گذشته تعبیر نخواهد شد و اصرار آنها بر ادامه توطئههایشان به جز ریخته شدن خون مردم یمن و رسوایی برای عاملان آن، حاصلی نخواهد داشت.
گروههای سیاسی یمن نیز باید متوجه توطئههای خارجی باشند و این واقعیت را درک کنند که تنها راهحل برای بحران یمن، تشکیل یک دولت با درنظر گرفتن منافع ملی و بکار گرفتن همه گروهها و لحاظ کردن خواسته مردم است که چهار سال قبل برای آن قیام کردند و صدها نفر در این راه جان خود را ازدست دادند، همان نکاتی که جنبش انصارالله نیز بر آن تاکید کرده است. در چنین شرایطی است که میتوان به عبور یمن از مرحله دشوار کنونی امید داشت.