اگر ایشان "باهنر" است ما هم خیلی "بیهنر" نیستیم. تا حالا دویست نفر را بردهایم لب چشمه و تشنه برگرداندهایم که حالا چند نفری از تشنگی مردهاند و آنها هم که زنده ماندهاند دارند خودشان را برای انتخابات آینده آماده ميکنند. خواستم بگویم ما هم مثل "جنابخان" یه همچین چیزهايی توی خودمان داریم. جان؟! باهنر؟!
دو تا يك سال مانده به انتخابات تلاش ميكنيم وحدت داشته باشيم.
ننجون: به خصوص در آن دو هفته آخر که احساس تکلیف بدجور به نامزدها فشار ميآورد و چنان وحدتی ميکنند که صدایش تا سر کوچه ميرود.
طبيعي هم هست. هر كدام از کاندیداها كه يك برجك شوند عدهاي هم آن را ميزنند.
ننجون: حالا "برجک" نشوند و مثلا "دکل" هم بشوند باز هم آنها را "میدزدیدند."
آنهايي كه بيرون هستند فكر ميكنند همه كارهاي مجلس سياسي است.
ننجون: اتفاقا فقط آنهایی که در مجلس هستند درباره آدمهاي بیرون مجلس چنین فکری ميکنند وگرنه آنهایی که بیرون هستند خیلی خوب ميدانند داخل مجلس چه خبرها که نیست.
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك همه با هم جمع شدند تا آقاي روحاني رئيسجمهور شد.
ننجون: البته بعضی از "باد"ها هم به هر جانکندنی سعی کردند که ایشان رئیسجمهور نشود ولی جای دلواپسی نیست چون این بادها هم الان باد موافق شدهاند.
يكي از همكلاسيهاي پسرم رتبه كنكورش ٩٩٩ بود. دوستانش به او ميگفتند فاصلهات با چهار رقمي شدن يك عطسه بود.
ننجون: اتفاقا ما هم چند تا نماینده مجلس را ميشناسیم که فاصلهشان با رد صلاحیت اندازه یک "سرفه" بود.
اگر ما مديريت مجلس را مدبرانه انجام نداده بوديم در مجلس نيز تعدادي فتنهگر بيرون ميآمد.
ننجون: فتنهگر که چیزی نیست. اگر مدیریت مدبرانه شما نبود چه بسا ایادی استکبار جهانی و شرق و غرب و در راس آن آمریکای جهانخوار هم بیرون ميآمدند.
برخي عزيزان فكر ميكنند اگر با كسي رقابت داريم همديگر را كه ميبينيم فحش ناموسي به هم ميدهيم.
ننجون: ولی خبر ندارند همه اینقدر با هم نسبت فامیلی داریم که فحش ناموسی ميرود و دوباره به خودمان بر میگردد.
من كارگردان هستم. هنرپیشه نیستم. من ديگران را بر سر دوراهي ميبرم اما خودم بر سر دو راهي نميرسم.
ننجون: ولی خلاصه خیاط است و یک روز توی کوزه ميافتد. ما هم که ننجونی بیش نیستم روزی چهار تا باهنر و چند تا بیهنر را ميبریم لب چشمه و تشنه بر میگردانیم.