ساختار سياست خارجي آمريكا در طي هفتههاي اخير با تحولات قابل توجهي همراه شده كه بعضا با ادعاها و شعارهاي رئيس جمهوري اوباما همخواني ندارد. در حوزه نظامي رفتار امريكا مجموعهاي از تغييرات در حال رخ دادن است كه محور آن نيز اعزام نيروهاي نظامي به مناطق حساس جهان است. امريكا در عراق رسما نيروهاي نظامي را افزايش داده و خواستار گسترش حضور نظامياش شده است چنانكه براي توجيه اين امر در عمليات فلوجه نيز مشاركتهايي دارد.
در سوريه آمريكا رسما از اعزام ۲۵۰ نيروي ويژه به رقه با ادعاي حمايت از كردها خبر داده و فرمانده ارشد نظامي آمريكا در اين منطقه حضور مييابد.
در يمن نيز آمريكاييها اقدام به اعزام نيروي نظامي از منطقه حضرالموت كردهاند و گزارشها از ايجاد تاسيسات گسترده نظامي در اين منطقه حكايت دارد. در افغانستان نيز آمريكاييها در كنار اعلام افزايش نيروي نظامي خبر كشته شدن ملا اختر منصور سركرده طالبان افغانستان در حملات پهپادي آمريكا را مطرح كردند. در ليبي نيز آمريكاييها از همكاري با ناتو براي حضور نظامي در اين كشور خبر داده و منابع اطلاعاتي اعلام كردند از ماهها قبل نيروهاي آمريكاييها در اين كشور حضور يافتهاند.
مجموع اين تحركات در حالي صورت ميگيرد كه اوباما در دكترين ادعايي خود از گزينه نظامي به عنوان گزينه آخر سخن گفته و در طول ۸ سال گذشته ژست عدم رويكرد به اين گزينه را مطرح كرده بود. حال اين سوال پيش ميآيد كه چرا آمريكا به سمت اين گزينه پيش رفته و چه اهدافي را پيگيري ميكند؟ آنچه آمريكاييها ادعا دارند مبارزه با تروريسم و جلوگيري از قدرت يابي آنان است. اين ادعا در حالي مطرح ميشود كه يك نكته كليدي در اين ميان وجود دارد و آن اينكه آمريكاييها در طول سالهاي اخير از دو مولفه تروريسم و شركاي منطقهاي براي رسيدن به اهداف خود بهره گرفته است. با توجه به دو كليد واژه مقامات كاخ سفيد يعني آمريكا براي منافع خود صرفا وارد ميدان ميشود و ديگر آنكه گزينه نظامي، آخرين گزينه اوباما براي تامين اين منافع است. ميتوان گفت رويكرد آمريكا به نظامي گري سراسري برگرفته از تهديد شدن منافع آمريكا و در عين حال ناتواني مهرههايي همچون تروريسم و شركاي منطقهاي آمريكا در تحقق منافعش است. به عبارتي ورود آمريكا به عرصه نظامي مستقيم را بايد ناشي از نااميدي آمريكا از شركايي همچون ارتجاع عربي، تركيه و صهيونيستها در اجراي اهدافش دانست كه ورود اجباري آمريكا را به همراه داشته است. اين امر زماني نمود بيشتري مييابد كه سران كاخ سفيد بارها اعلام كردهاند پليس جهان نيستند و هر جا منافع آمريكا لازم بداند وارد ميدان ميشود.