آمریکا این روزها حال و هوای انتخابات گرفته است. با پایان ۸ سال ریاست جمهوری اوباما، اکنون دو حزب دموکرات و جمهوریخواه تمام ظرفیتهای خود را برای انتخابات آبان ماه و رسیدن به کاخ سفید به کار گرفتهاند. جالب توجه آنکه محور تبلیغات آنها نیز جلب حمایت لابیها و سرمایهداران است چنانکه نزدیک به نیمی از مردم آمریکا از بیاعتمادی به روند انتخابات و غیر مردمی بودن آن هشدار دادهاند. سیاستمداران کهنه کاری همچون کارتر رئیس جمهور سابق آمریکا نیز از حاکمیت الیگارشی یا همان سرمایه داران بر کشورش سخن گفته و آن را نشانه پایان دموکراسی ادعایی آمریکا میداند.
در ادامه روند مبارزات انتخابات اولین مناظره میان هیلاری کلینتون نامزد دموکراتها و ترامپ نامزد جمهوریخواهان برگزار شد. یکی از مباحث قابل توجه در این مناظره نوع مواضع آنان در قبال جمهوری اسلامی ایران بود. آنچه در طول ماههای اخیر که مبارزات انتخاباتی شدت گرفته از سوی برخی محافل رسانهای و بعضا سیاسی مطرح میشود آن است که پیروزی کلینتون میتواند برای ایران مفیدتر باشد بویژه اینکه ترامپ دارای روحیه جنگ طلبانه است.
هر چند که کلینتون تلاش دارد تا چهرهای دموکراتیک و بعضا مثبت در قبال جمهوری اسلامی و ملت ایران به نمایش گذارد و چنان وانمود سازد که به دنبال تعامل است اما سخنان وی در مناظره دوشنبه شب با ترامپ نکات قابل تاملی را آشکار میسازد. کلینتون ادعا کرده وقتی که او وزیر خارجه آمریکا شده ایران تنها چند هفته با سلاحهای اتمی فاصله داشته است. او گفت که با تشکیل ائتلافی متشکل از روسیه و چین، توانسته سختترین تحریمها را علیه ایران اعمال کند. در همین حال کلینتون به متحدان آمریکا اطمینان خاطر داد که این کشور به تعهدات بینالمللی و معاهدههای دفاعی دو جانبهاش پایبند خواهد ماند. وی همچنین بار دیگر از توافق هستهای ایران دفاع کرد و گفت که در زمان حضور به عنوان نماینده در مجلس سنا به تک تک طرحهای تحریمی علیه ایران رأی مثبت داده است. کلینتون در همین حال گفت برنامه اتمی ایران را بدون شلیک یک گلوله محدود کردیم؛ این یعنی دیپلماسی.
مجموعا در باب سخنان مطرح شده از سوی کلینتون چند نکته قابل توجه است. نخست آنکه کلینتون ادعای واهی رویکرد ایران به سلاح هستهای را مطرح میسازد و چنان القا میسازد که ایران چند هفته با بمب هستهای فاصله داشته و آمریکا مانع آن شده است. این ادعا برابر با همان اصل ایران هراسی که هدف پنهان آن ترساندن جهان از ایران و در نتیجه عدم رویکرد کشورها و شرکتهای جهانی برای تعامل با ایران است. دوم آنکه وی تاکید میکند که به تعهدات امنیتی خود در برابر شرکای آمریکا پایبند است و برای دفاع از آنها از هیچ اقدامی فروگذار نخواهد بود. این جملات با توجه به روند تحولات منطقه یعنی تحرکات ضد ایرانی صهیونیستی و سعودی یعنی اینکه در دوران وی نیز آمریکا برای خوشایند متحدانش علیه ایران اقدام خواهد کرد.
راهی که اوباما نیز در طول ۸ سال ریاست جمهوری با آن همه ادعای دموکراتیک و پیرو دیپلماسی بودن صورت داده که توافق برای کمک ۳۸ میلیارد دلاری نظامی به رژیم صهیونیستی نمودی از آن است. سوم آنکه کلینتون در سخنان خود بر یک جمله مهم تاکید دارد و آن اینکه اولا در دوران سناتور بودن به تمام طرحهای ضدایرانی رای مثبت داده و از سوی دیگر در دوران ریاستش بر وزارت خارجه آمریکا برای تحریمهای فلج کننده علیه ایران هر اقدامی صورت داده و به این راه ادامه میدهد. این سخنان یعنی اینکه دلبستگی شدید کلینتون به سیاست تحریم. نکته نهایی در سخنان کلینتون آن است که وی تاکید دارد که هدف آمریکا از دیپلماسی حذف برنامه هستهای ایران بوده و هست و وی در صورت پیروزی در انتخابات به روند دیپلماسی برای تحقق سایر اهداف آمریکا در قبال ایران ادامه خواهد داد.
گفته کلینتون در باب محدود سازی و یا حذف برنامه هستهای ایران بیانگر این امر است که سیاست وی در صورت پیروزی در انتخابات یعنی محدود سازی ایران در منطقه و صحنه جهانی و دیپلماسی راهبردی برای این امر است. آنچه در ساختار آمریکا در قبال ایران مطرح میشود آن است که باید از نفوذ ایران در منطقه و جهان کاست و آن را به کشوری منزوی مبدل ساخت.
دیپلماسی ادعایی کلینتون نشان میدهد که وی به دنبال تعامل نخواهد بود و در نهایت به دنبال حذف ایران از معادلات منطقه خواهد بود چنانکه وی تاکید کرد به خواست متحدان آمریکا متعهد است خواستهای که از محورهای آن حذف نفوذ ایران در منطقه است. جملات کلینتون یادآور جملههایی است که همتای دموکرات وی یعنی اوباما همواره مورد تاکید داشته، چنانکه دیروز رئیس جمهور آمریکا در سال نو یهودی در میان خاخامها در اظهاراتی گفت: «من متعهد شدم مانع از دستیابی ایران به سلاح هستهای شوم، و به لطف دیپلماسی اصولی ما، (اکنون) همه راهها به سمت سلاح هستهای بسته است.
واژگان اوباما مشابه همان ادعاهای کلینتون است که نشان میدهد سیاست آمریکا در هر شرایطی چه اوباما باشد چه کلینتون و چه ترامپ، دشمنی با ایران است فقط ترامپ ادعاهای تندی همچون گزینه نظامی احتمالی را مطرح میسازد وافرادی مانند اوباما و کلینتون از دیپلماسی فلج کننده میگویند. با این تفاسیر میتوان گفت مناظره دوشنبه کلینتون و ترامپ این حقیقت را آشکارتر ساخت که تفاوتی میان هیچ کدام از مقامات آمریکایی وجود ندارد و هدف و استرانژی واحدی به نام دشمنی با ایران را پیگیری میکنند و صرفا تاکتیک آنها متفاوت است.
نکته مهم آنکه شاید سخنان ترامپ بوی جنگ دهد اما باید در نظر داشت که با داشتن توان نظامی بالا میتوان با آن مقابله کرد چنانکه جهانیان اذعان دارند گزینه نظامی علیه ایران دیوانگی کامل است اما دیپلماسی یا همان جنگ نرم که بخش عمدهای از آن نیز برگرفته از گزینه نظامی و ایجاد اشتباه محاسباتی در میان مسئولان و ایجاد غفلت از دشمنی دشمن است بسیار خطرناکتر از گزینه نظامی خواهد بود. لذا نباید دچار اشتباه محاسباتی شد و تفکیکی میان ترامپ و کلینتون قائل شد و باید دانست که دشمن دشمن است و به قولی همه سر و ته یک کرباس هستند و نباید از ادعاهای جنگ طلبانه آنها ترسید و یا فریب لبخندهای دیپلماتیک آنها را خورد.