نشست گروه ۲۰ درحالی در هامبورگ برگزار شد که ازمهمترین تحولات این نشست دیدار میان پوتین و ترامپ روسای جمهور روسیه و امریکا بود. در کنار مباحث مطرح شده در باب اختلافات دوکشور در عرصه جهانی یک نکته مهم مطرح شده و آن ادعای توافقات طرفین درباب آتشبس و منطقه امن در سوریه است.
این توافق در حالی صورت گرفته که به اذعان بسیاری از ناظران سیاسی ریشه این توافق در نشستهای آستانه رقم خورده است به عبارتی دیگراینکه امریکاییها پذیرنده آتشبس شدهاند نه از بروز انعطاف و یا صلحطلبی آنهاست بلکه برگرفته از ناتوانی آنها در تغییر معادلات سیاسی و نظامی در قبال سوریه حال این سوال مطرح میشود که آیا توافقات صورت گرفته میان پوتین و ترامپ نتیجه بخش خواهد بود و میتواند در تحقق ثبات در سوریه تاثیرگذار باشد؟
ارزیابی کارشناسی از روند تحولات سوریه نشان میدهد که امریکاییها در رسیدن به اهداف نظامی خود ناتوان بودهاند چنانچه به رغم سیاست ادعایی عدم اعزام نظامیان منطقه امریکا رسما حضور نظامی در سوریه را اجرایی کرده و در مناطقی چون رقه نیروهای امریکایی حضور یافتند. با توجه به جمیع شرایط و عنایت به اینکه امریکاییها به کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی تعهد ادامه بحران در سوریه را دادهاند میتوان گفت که امریکاییها در کنار آنکه اجبارا باید پذیرنده روند آتشبس در سوریه باشند تلاش خواهند داشت تا از این مساله برای احیای گروههای تروریستی بهرهبرداری کنند.
نمود عینی این رفتار را در عملکرد امریکاییها در عراق میتوان مشاهده کرد، هر زمان ارتش عراق پیشرویهای گستردهای داشته امریکا به بهانه آتشبس مانع اجرای عملیات علیه تروریستها شده است.
البته باید به این مساله توجه داشت که امریکاییها به دلیل برملاشدن ماهیت تروریستیشان برای جهانیان و عدم اقبال جهانی به سیاستهای منطقهای امریکا که نمود آن را در نشست گروه ۲۰ شاهد بودیم اجبارا باید گزینه رویکرد معادله سیاسی را در پیش گیرند تا حداقل در عرصه جهانی ادعای پرستیژ هژمونیک خود را حفظ کنند.
در جمعبندی کلی میتوان گفت آنچه میان ترامپ و پوتین گذشته است شاید تاثیرچندانی بر معادلات سیاسی و نظامی سوریه نداشته باشد اما نوع واکنش امریکا به این توافقات بازی دو سر باخت برای امریکاییها خواهد بود. اگر آمریکا به تعهدات خود عمل کند معنایش این است که تسلیم سوریه و متحدانش شده و اگر هم همچون گذشته از اجرای آنها خودداری کند با رسوایی حمایت از تروریسم مواجه میشود. آنچه در این میان مسلم است آنکه آمریکا دیگر تعیین کننده معادلات در منطقه نیست هر چند که با بحرانسازی و هوچیگری سعی دارد تا خود را از مولفههای منطقه معرفی و در ازای آن به باجگیری جهانی و البته سرکیسه کردن برخی کشورهای عربی منطقه بپردازد.