کنسرت «آواز پارسی» شهرام ناظری و حافظ ناظری که قرار بود جمعهشب در سالن ورزشی کارگران شهر قوچان برگزار شود، اما درست در دقیقه ۹۰ مسئولان استانی تصمیم میگیرند به دلیل ایمنی، امنیتی، چینش نامناسب خانوادهها یا هر دلیل موجه و ناموجه دیگری این برنامه را لغو کنند و سالن برگزاری را هم پلمب کنند.
مردمی که بلیت خریدهاند نمیخواهند برنامههایشان به هم بخورد. استاد تلاش میکند تا با رایزنی موضوع را حل کند، اما دست آخر نه تنها مشکل حل نمیشود که استاد به دلیل فشار های وارده به بیمارستان منتقل شده و تحت مراقبتهای تیم پزشکی قرار میگیرد.
این خلاصه ماجرا یا به قول سینماییها «سیناپس» اتفاقاتی است که جمعه شب در شهرستان قوچان رخ داده است.
متاسفانه برخی رفتارها و تصمیمات از دایره کجسلیقگی و تصمیمات نابخردانه فاصله گرفته است و ناخودآگاه تماشاگر این رخدادها را دچار یک نوع بدبینی میکند که «نکند، این رفتارها عامدانه و در جهت خیانت باشد»
اینکه جلوی یک اتفاق هنری درست در لحظهای که مخاطبی که هزینه کرده و بلیت تهیه کرده تا به یک موسیقی کاملا ایرانی گوش بدهد، یعنی یک جای کار میلنگد.
مدیرانی که در استانها پشت میز مدیریت خود لم دادهاند، ظاهرا تصوری از «توفان سنجاقکی» که به راه میاندازند، ندارند. نمیدانند بر اساس یک رفتار سلیقهای یا برای خوشآمد فلانکس، آبروی مملکت را دارند میشویند و میبرند. نمیدانند چنین اتفاقات به ظاهر استانی میتواند کل کشور را فرا بگیرد و بازخوردهای منفی نه علیه یک مسئول استانی که علیه کل حاکمیت ایجاد کند و گزک به دست دشمنان این نظام و رسانههای بلهقربانگویشان بدهد که با حمله به کلیت کشور، از آبی که یک مدیر گلآلود کرده، ماهیهای درشتی بگیرند.
اگر مدیران تصمیمگیر در استانها از این درجه تجربه برخوردار نیستند، اساسا توانایی نشستن بر صندلی مدیریت در جمهوری اسلامی را ندارند. آنها نبودنشان نفع بیشتری به مردم، کشور و جمهوری اسلامی میرساند.
برخوردهای سلیقهای در فرهنگ و هنر در شرایطی که حوزه فرهنگ یکی از دغدغههای اصلی و همیشگی رهبر انقلاب بوده و هنر درست و ارزشمند را ستودهاند، چه معنایی پیدا میکند؟ نمیتوان چنین خطاهای بزرگی را جور دیگری تفسیر کرد؟ نمیشود انگی که همینها به برخی از منتقدین میزنند را به خود آنها برگرداند و آنها را «ضد ولایت فقیه» لقب داد؟
چگونه میشود که یکی مثل استاد ناظری باید در یک شهرستان مورد بیاحترامی قرار بگیرد؟ این بیاحترامی به یک استاد آواز نیست. این توهین به فرهنگ و هنر ایرانی و جسارت به ساحت شعور مردم است.
در کنسرتهای ناظریها موسیقی زیرزمینی اجرا میشد یا بزن و بکوبهای طربناک؟ با شاهنامهخوانی به زبان موسیقی اصیل ایرانی قرار بود کسی دچار احساسات شده و حرکات موزون اجرا کند؟
شهرام ناظری هم باید توبه کند تا از فیلتر برخیها عبور کند؟!
آقای مسئولِ در خوشبینانهترین حالتِ ممکن «بیخاصیت»؛ شهرام ناظری استاد بزرگ آواز ایرانی و پیشکسوت عرصه موسیقی است و در بین مردم حتی آنها که علاقهای به موسیقی اصیل ندارد از جایگاه ویژه و والا برخوردار است. او همچون استاد شجریان، محمدرضا لطفی، مشکاتیان، علیزاده، کلهر و... بخشی از شناسنامه فرهنگ و هنر این مملکت هستند. خواه من و شما خوشمان بیاید یا نه. اما با واقعیات باید زندگی کرد نه توهمات منجمد در ذهن شما!
دادستان قوچان علت لغو کنسرت شهرام ناظری و حافظ ناظری را نامناسب بودن سالن ورزشی کارگران این شهر بیان میکند. بعد گویی یک دلیل دیگر هم پیدا کرده است «چینش نامناسب خانوادهها»
به چنین تفکری چه باید گفت؟ جز دستمریزاد! تقریبا هیچ واژه تشکرآمیزی از زبان قاصر ما بیرون نمیزند.
سرپرست اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی قوچان هم اعلام کرده که «لغو کنسرت شهرام ناظری بدون ابلاغ کتبی صورت گرفته است.»
معاون هنری و سینمایی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی هم در گفتوگو با یکی از رسانهها گفته بود: «تمامی مجوزهای لازم برای اجرای این برنامه صادر شده و تاکنون هیچ ابلاغیه رسمی در خصوص لغو و یا به تعویق افتادن این برنامه به ما نرسیده است».
گزارشهای خبرگزاری تسنیم هم میگوید «مردمی که بلیتهای این کنسرت را خریده بودند تا نیمههای شب جلوی سالن حضور داشتند و حاضر نبودند آنجا را ترک کنند. شهرام ناظری و گروهش هم تا نیمههای شب در حال رایزنی برای برگزاری کنسرت بودند اما هیچ مقام مسئولی به آنان پاسخی روشن و قانعکننده نمیداد. در نهایت هم شهرام ناظری بهدلیل خستگی و فشار عصبی راهی بیمارستان شد»
مسئول این شاهکار بزرگ ضد فرهنگی کیست؟ آیا این رفتار را هم نمیتوان در چارچوب «ولنگاری» دانست؟ اینکه یک مسئول با ماشین بیترمزش به راحتی «قانون» و «مجوز» را زیر میگیرد و کل ساختار فرهنگی کشور را هم زیر چرخهای این تصمیم لِه میکند.
آن آقای مسئول که نگران ایمنی و امنیت و چیدمان شده، نمیتوانست چند روز زودتر دست بجنباند و کاری کند؟ نمیشد یا موضوع را حل کرد یا بلیتفروشی را متوقف کنند؟ نمیشد طبق نظر آقای مسئول، برنامه را به صورت زوج و فرد برای خانمها برگزار کرد یا بین زنانه و مردانه پرده کشید؟ (این آخری فقط یک شوخی بود. جدی نگیرید)
آقای دادستان که نگران بودند، کاش یکی از فیلمهای هزاران برنامه استاد شهرام ناظری را میدید و متوجه میشد، در چنین برنامهای نه از حرکات موزون و از خود بیخود شدن خبری هست، نه از جیغ و دست و هورا!
چنین تصمیماتی که میتوان آنرا توهین به موسیقی اصیل ایرانی دانست، جز ناراحتی هنرمندان، سرخوردگی مردم و فاصله گرفتن نسل جوان از موسیقی ملی و اشعار فاخر و البته سوء استفاده بدخواهان عایدی دیگری نخواهد داشت.
لغو کنسرت شهرام ناظری بیشک گره زدن یک موضوع کاملا عادی با حاشیهها علیه جمهوری اسلامی است. «گزک» دادن به دست دشمنان و تخریب چهره کشورمان در مجامع بینالمللی اوج شاهکار مسئولی است که مسئولیت خود را به درستی انجام نداده است.
کاش هر مسئول منطقهای یا استانی پیش از آنکه تصمیمی بگیرد، به عواقب آن هم فکر کند.
کاش مسئولان قوه قضائیه با برخوردی جدی با چنین مسئولانی فرصت تخریب و تضعیف چهره نظام جمهوری اسلامی و البته دستگاه قضا را از بدخواهان بگیرند و به نمایندگان خود در سراسر کشور هم بیاموزند که «مملکت قانون دارد»
نویسنده: مهدی رجبی