دونالد ترامپ رئيس جمهور ايالات متحده آمريكا، از زمان کارزار انتخاباتی خود تا كنون، بارها توافق هستهای با جمهوری اسلامیایران را بدترین معامله کل تاریخ آمریکا خوانده و پايبندي ايران به آن را زير سوال برده است؛ وي در سخنراني اخير خود در سازمان ملل متحد، ضمن تكرار اين ادعاها، اعلام كرد كه در مورد ادامه حضور و يا خروج از برجام تصميمش را گرفته است اما فعلاً آن را اعلام نميكند.
در ۶ ماه نخست دولت ترامپ حمله به برجام از حد کلام فراتر نرفت، اما همزمان با گزارش دوم دولت آمریکا در مورد تائید پایبندی عملی ایران به برجام، اقدامات تحریمی کنگره نیز تشدید و مشخص شد آمریکا قصد دارد در راستاي راهبرد قديمي به اصطلاح مهار ايران، رويكرد جدیدی را بیازماید. در حال حاضر هیچ یک از اعضای آمريكايي حاضر در مذاکرات اتمی در مسند قدرت نیستند و ترامپ رويكردي خصمانه و تهديدآميز مبني بر برهم زدن توافق اتمی را درپيش گرفته است.
وي قصد دارد ثابت کند که اوباما، برای رسیدن به این توافق امتيازاتي به ایران داده که شایستهاش نبوده و ایران برنده این توافق شده بدون اینکه انتظارات مورد نظر غرب را برآورده كند و ایران حتی به این توافق به زعم وي بد نيز پایبند نبوده و در مواردی از تعهدات خود پا فراتر نهاده و توافقنامه را نقض کرده است؛ بنابراين برجام برای آمریکا منفعتي نداشته و ندارد و بايد از آن خارج شد.
از آنجا كه توافق هستهای یک معاهده نیست که نیازمند پذیرش کنگره باشد و حتی یک توافقنامه اجرایی يعني توافقي بینالمللی که توسط رییسجمهور آمريكا بدون اجازه كنگره امضا شده باشد نیز نيست؛ ترامپ میتواند تعهد سیاسی اوباما را نادیده بگیرد و با بیاعتنایی به برجام نگاه کند و يا به صراحت خروج آمريكا از آن را اعلام نمايد. ظاهراً هدف ترامپ از اتخاذ اين رويكرد خصمانه عليه برجام، تحقق راهبرد به اصطلاح مهار ايران از طريق كشيدن مجدد ايران پاي ميز مذاكره و تحميل خواستههاي ايالاتمتحده در قالب تغيير مفاد برجام و يا تحمیل برجامهاي جديد (موشکی، منطقهای و...) به ايران است.
استمرار سياست خصمانه ترامپ در ماههای آینده عليه برجام، جداي از تاثيراتي كه در وضعيت تهران و خاورمیانهی بهشدت بیثبات كنوني خواهد داشت، میتواند تاثيرات وسیعي بر بحران شبهجزیره کره داشته باشد؛ تاثيراتي كه دولت ترامپ باید هماکنون با كنار هم گذاشتن دادهها شروع به تحليل و درك درست آن نمايد.
ایالاتمتحده برای مقابله با چالش هستهای کره شمالی چند گزینه مشخص دارد كه البته هیچکدام براي اين كشور ایدهآل نیست.
انجام یک حمله نظامي پیشگیرانه، خطر بروز یک فاجعه غیرقابل وصف را در پي دارد. تحریمها نيز تاكنون کاري از پيش نبردهاند و بهویژه بعد از تحريمهاي اخير شوراي امنيت سازمان ملل و سپس صدور فرمان اجرايي اخير ترامپ و افزايش معتنابه اختيارات وزارت خزانهداري در تحريم افراد و شركتهاي مرتبط با كره شمالي، ديگر امكان افزايش چنداني ندارند. مذاکرات دیپلماتیک نيز برای ایالاتمتحده دشوار خواهد بود، چراكه یک توافقنامه احتمالاً شامل مصالحهای است که به کره شمالی رسماً اجازه میدهد سلاحهای هستهای خود را حفظ کند. بااینوجود، اگر هدف آمريكا متوقف كردن كره شمالي در توسعه موشکهاي دقيق بالستيك با كلاهك هستهای است، پس مذاکره با اين كشور ممکن است تنها راه نجات آمريكا از اين بحران فزاينده باشد.
حتی در شرایط کنونی، چنین مذاکراتی براي ایالاتمتحده مملو از فرصتها و البته تهديدات بسيار خواهد بود؛ بويژه اگر آمريكا در خصوص توافق هستهای با ایران موسوم به برجام، با استناد به شواهد قانونی، در هفتهها يا ماههاي آينده ايران را تحتفشار قرار دهد، درواقع به وضوح اين پیام به کره شمالی و دیگران داده خواهد شد که تعهدات آمریکاییها یکبارمصرف بوده، آنها به تعهدات خودشان احترام نميگذارند و نمیتوان به ايشان اعتماد کرد. پيامي كه ضربهاي مرگبار به تلاشهاي دیپلماتیک آمريكا در راستاي كاهش سرعت برنامههای موشکی هستهای و بالستيك کره شمالی خواهد زد و هر فرصتی در اين زمينه را اگر به تهديد تبديل نكند، متوقف كرده، از بين خواهد برد.
درواقع، فاصله گرفتن آمريكا از برجام و یا ايجاد وضعيتي که ایران را وادار به اقدام مشابه كند، نهتنها بحران هستهای در حال حاضر خاموش با تهران را مجدداً بيدار میکند، بلکه ممکن است تنها گزینه ممکن براي مديريت بحران بسیار خطرناک کره شمالی را نيز از بين ببرد.
کره شمالی در حال حاضر به انگیزههاي واشنگتن كاملاً بیاعتماد بوده، معتقد است هدف واقعی آمریکا براندازي رژیم کیم و متحد كردن شبهجزیره کره تحت رهبری کره جنوبی است. پشت پا زدن ایالاتمتحده به معامله با ایران آنهم بدون هیچ دلیل محکمهپسندی، بياعتمادي كره شمالي را تقویت خواهد کرد و براي پیونگیانگ اين درس را در پي خواهد داشت که از منظر واشنگتن، دیپلماسی تنها مقدمهای بود برای اعمال فشار و تلاش مجدد براي به انزوا كشيدن و استمرار سياست تغيير رژیم ایران.
بديهي است در اينصورت کیمجونگاون نيز كاملاً متقاعد ميشود كه واشنگتن پس از توافق احتمالي با كره نيز به دنبال دلائلي برای از هم گسستن آن خواهد بود و در چنين شرايطي كره شمالي هرگز وارد مذاکره با آمريكا هم نخواهد شد.
البته اين پیام واشنگتن، تنها درپیونگیانگ شنیده نخواهد شد. قطعنامه اخير شورای امنیت سازمان ملل متحد كه با رأی اكثريت اعضاء، تحریمهای شدیدی را علیه کره شمالی تصويب كرد نشاندهنده دو موضوع است: اول اینکه تحقق یک رویکرد یکجانبه آنهم صرفاً از طرف ایالاتمتحده غیرممکن است؛ و دوم اینکه چین و روسیه میتوانند در اعمال فشار و محدود كردن برنامههای موشکی بالستيك و هستهای پیونگیانگ همكاران مفيدي براي آمريكا باشند.
بنابراين آمريكا در اين خصوص قادر به تصميمگيري و يا حل یکجانبه بحران نيست و چنانچه استراتژی بهظاهر هوشمندانه و البته آزاردهنده دولت آمريكا تاکنون در برخورد با توافق هستهای ایران مبني بر اعمال فشار و يا وسوسه ايران به فاصله گرفتن يا خروج از برجام، به اعلام رسمي خروج ترامپ از برجام منتهي شود، مطمئناً اعتبار دولت آمريكا نزد کشورهایی که آمريكا بهشدت نيازمند همکاری ايشان براي معامله و نيل به توافق در خصوص چالش هستهای کره شمالی است، تضعیف میشود.
این نکته شايان توجه است كه سياست چين در قبال ایالاتمتحده آمریکا، احتمالاً اين كشور را به سمت خروج از برجام هدايت ميکند.
پكن با توجه به منافع خود در خرید نفت ایران و سرمایهگذاری در زیرساختهای آن، از توافق برجام رضايت چنداني ندارد؛ اما در مورد بحران کره شمالی آنهم در همسايگي چين، شرايط كاملاً متفاوت است. چینيها مدتها است که دیپلماسی با پیونگیانگ را تنها پاسخ قابلقبول براي مسئله بحران هستهای کره شمالی ميدانند.
در خصوص برجام، كشورهاي ۵+۱ كه هم شامل چین و هم ایالاتمتحده بود در مذاكره با ایران شركت داشتند، يعني مذاكرات ۷ جانبه بود؛ درحالیکه چين در خصوص بحران كره شمالي به مذاكرات ششجانبه معتقد است يعني كره شمالي در برابر كشورهاي گروه ۵+۱ منهاي ایالاتمتحده آمريكا؛ چراکه سابقه ایالاتمتحده بهطور جدّي دستيابي به توافقنامهاي که حاصل مذاکره تیمي از کشورها باشد و به تصويب شورای امنیت سازمان ملل متحد برسد را تقريباً غيرممكن نشان ميدهد.
بنابراين سابقه بد آمريكاييها، چین را از همراهي با آنها در اين مذاكرات بازداشته و اين سؤال جدي را در ذهن پكن به وجود ميآورد كه آيا آمريكا با كره شمالي هم مشابه ايران رفتار خواهد كرد كه اين امر بهنوبه خود براي چينيها تضمين وفاداري واشنگتن نسبت به پیونگیانگ بعد از توافق احتمالي را غیرممکن میسازد.
چنانچه ترامپ خروج رسمي آمريكا از برجام را رسماً اعلام نمايد، ساير همپيمانان آمريكا نظير انگليس، فرانسه و آلمان كه بر ماندن آمريكا در برجام اصرار و پافشاري بسيار كردهاند و يا ژاپن و كره جنوبي، اعتماد خود به اين كشور را از دست خواهند داد؛ اتفاقي كه ميتوان گفت گامي جدي در سياست خارجي نو انزواگرايي دولت ترامپ خواهد بود.
در طي بحران طولانی هستهای کره شمالی، دولتهای بوش و اوباما در حفظ همبستگی با کره جنوبی و ژاپن موفق عمل كردند. با ادامه اين بحران، هر راهحل پایدار برای آن، نیازمند اجرای یک استراتژی مشترک بین آمریکا و کره جنوبی است که توسط ژاپن پشتیبانی شود. مونجائهاين، رئیسجمهور تازه انتخابشده کره جنوبی، بهشدت طرفدار تعامل و توافق با كره شماليها است و شرايط بهگونهای است كه هم سئول و هم توکیو ناگزير از پذيرش توانمندي فعلي هستهای و موشکهاي بالستيك پیونگیانگ هستند.
اگر ایالاتمتحده با فسخ توافق هستهای با ایران، مسیر راهحلهای دیپلماتیک شبهجزیره را مسدود يا قطع نمايد، سئول و توكيو بهشدت از اين اقدام آمريكا عصباني خواهند شد.
اخيراً ركس تيلرسون در دومين نشست وزيران خارجه ايران و ۱+۵ در نيويورك گفت: «آمريكا پايبندي ايران به توافق هستهاي را پذيرفته و نيازي به مذاكرات مجدد در مورد برجام نميبيند ولي با توجه به اينكه ايران انتظارات جهاني براي دستيابي به يك منطقه امن و باثباتتر را برآورده نكرده و بهویژه با انجام آزمايشهاي موشكي بالستيك، امنيت آمريكا و منطقه را با خطر روبرو كرده است، بنابراين آمريكا با بودن در برجام مشكلات بسيار جدي دارد».
همچنين موگريني در پايان همين نشست و در مصاحبه با شبكه خبري سيبياس گفت: «توافق هستهاي با ايران در قطعنامه شوراي امنيت سازمان ملل گنجانده شده است و نميتوان در اين خصوص مجدداً مذاكره كرد». بنابراين ميتوان گفت تمامي طرفين اين نشست بهصراحت بر غيرقابل تغيير بودن برجام تأکید كردند.
متاسفانه آمريكاييها موفق شدهاند در متن قطعنامه ۲۲۳۱ محدودیتهای موشکی و تسلیحاتی ايران را به نحوی مبهم و نامشخص بگنجانند، بهنحویکه امروز نمیتوان بهسادگی در مورد آن رأی و نظر داد و سوء استفاده آمريكا از آن به منظور اثبات نقض برجام توسط ايران كاملاً محتمل است. اقدامي كه ميتواند بازگشت تحريمهاي تعليق شده در برجام و همچنين اجراي تحريمهاي بيشتر را در پي داشته باشد.
تحريمهايي كه بهزعم دولت آمريكا، ميتواند منجر به تسليم ايران در برابر خواستههاي آمريكا و يا تغییر رژیم از داخل شود. در حال حاضر طرح تحریم ایران در کنار روسیه و کره شمالی كه به امضای ترامپ رسیده، تبدیل به قانوني شده كه تفاوت اصلي آن با تحریمهای گذشته در تداوم و استمرار آن است.
سه ماه بعد از امضاي اين قانون، لیست افراد و مؤسسات تحت تحريم تکمیل شد و قرار است هرسال بهتناسب عملکرد ایران در سه زمینه تسلیحات (بخصوص موشکی)، حقوق بشر و بیثباتسازی منطقهای - البته به زعم آمريكاييها - مورد ارزيابي و اصلاح قرار گيرد. نكته شايان توجه ديگر در اين خصوص اين است كه چندي پيش بهعنوان مکمل این قانون آمریکا، بریتانیا، فرانسه و آلمان در نامهای از شورای امنیت خواهان رسیدگی به پرتاب موشک ماهوارهبر ایران شدند و آن را ناقض قطعنامه ۲۲۳۱ تلقی کردند. نتیجه این کار هرچه که باشد نشان داد استراتژی ایران برای ایجاد تفرقه در اعضاي ۵+۱ و استفاده از اتحادیه اروپا بهعنوان اهرم فشار بر آمریکا، راهبرد موفقي نبوده است.
در خصوص كره شمالي اساساً شانس رسيدن به يك توافقِ حاصل از مذاکرات خيلي زياد نيست، اما با توجه به عواقب و ابعاد بسيار خطرناك اين بحران، آزمايش نكردن امکان رسيدن به چنين توافقي نيز يك بیمسئولیتی بسيار جدّي بينالمللي است. اخیراً رکس تیلرسون وزیر امور خارجه آمريكا اعلام كرد كه آمريكا برای دیپلماسی و اطمینانبخشي به پیونگیانگ آماده است و تأکید كرد كه ایالاتمتحده قصد تغییر آن رژیم را ندارد. بنابراين با وجود رجرخوانيهاي بعضاً بسيار تند ترامپ و مقامات كره شمالي عليه يكديگر، شايد بتوان امیدوار بود که دولت ترامپ مهرههاي اين دومينو را بهدرستي ببيند، چراکه با استمرار عدم درك درست ابعاد و جنبههاي مختلف ادامه يا خروج آمريكا از برجام، ترامپ نمايي از يك بحران هستهای دوجانبه بسيار جدّي با كره شمالي ایجاد میکند كه ميتواند دامنگیر ایالاتمتحده آمریکا و بلكه كل كشورهاي جهان شود.
دکتر حسین متفکر و مهندس هومن کلالی