شنبه ۲۷ خرداد ۱۴۰۲ - ۲۳:۰۶
کد مطلب : 126112
به بهانه پخش قسمت پایانی

«رهایم کن» در قسمت هجدهم رها شد!

«رهایم کن» در قسمت هجدهم رها شد!
این روزها و در میان سریال‌هایی که از شبکه نمایش خانگی پخش می‌شد سریال «رهایم کن» به کارگردانی «شهرام شاه ‌حسینی» به‌ واسطه درخشش محسن تنابنده و همچنین انتشار موزیک‌هایی با صدای محسن چاووشی، در میان عموم مردم بیشتر مورد بحث قرار می‌گرفت و آمار بیننده‌های این سریال به نسبت دیگر تولیدات اختصاصی پلتفرم‌ها بالاتر بود.
جمعه ۲۵ خرداد ماه و از ساعت هشت صبح، آخرین قسمت سریال رهایم کن بدون اعلام قبلی بر روی پلتفرم فیلیمو به نمایش گذاشته شد و دوستداران این سریال از همان ساعات ابتدایی برای تماشای قسمت پایانی که نوعی سورپرایز هم محسوب می‌شد، به «پلتفرم فیلیمو» هجوم بردند.
شهرام شاه‌حسینی که در شماره‌های قبلی روزنامه نیز درباره او و کارهای قبلی‌اش و همچنین سریال رهایم کن، نقد کرده بودیم، اساسا کارگردان خوبی است و با نگاهی به رزومه وی می‌توان پی برد که تبحر خاصی در سریال‌سازی آن هم در بازه زمانی قبل و اوایل انقلاب دارد.
سریال رهایم کن که از همان ابتدای پخش می‌رفت به یکی از محبوب‌ترین‌ها تبدیل شود با ورود به داستان مثلث عشقی از چشم برخی از خاص بین‌های سینما افتاد و به اثری عام پسند تبدیل شد و خیلی از منتقدین و همچنین دوست داران سریال‌های داخلی، رهایم کن را هم ردیف فیلم فارسی‌های قبل از انقلاب قرار دادند.
رهایم کن که در مقایسه با سریال قبلی شاه حسینی یعنی می‌خواهم زنده بمانم از کیفیت تولید و محتوایی پایینی برخوردار بود و نتوانست ادامه راه آن سریال موفق باشد و برخلاف «می‌خواهم زنده بمانم» که به فصل دوم رسید، در پایان قسمت هجدهم سوت پایانِ آن به صدا درآمد.
بیش از یک قرن است که از تولد سینما می‌گذرد و همانطور که اکثر سینما دوستان می‌دانند یکی از برجسته‌ترین بخش‌ها در داستان نویسی و همچنین نگارش فیلمنامه، پایان بندی است.
در طول تاریخ سینما نویسندگان مختلف از روش‌های متفاوتی برای پاین آثار خود استفاده کردند و نمی‌توانیم منکر شویم همانطور که شروعِ درست و پرکشش می‌تواند نقطه مثبت یک فیلم یا سریال باشد، پایان بندیِ حساب شده و معقول می‌تواند یک فیلم یا سریال را برای سال‌های متمادی در اذهان ماندگار کند. شاید کسانی که از ابتدا پیگیر سریال رهایم کن بودند در پایان این سریال از خود سوال پرسیدند: کاراکترها را دوست داشتم، موقعیت‌ها به خوبی ایجاد شد، فیلمنامه برایم لذت بخش بود، پس چرا سریال اینگونه ادامه داشت و تمام شد؟
چه بخواهیم چه نخواهیم همیشه پایان یک فیلم یا یک سریال است که در ذهن مخاطب باقی می‌ماند و برای معرفی آن اثر معمولاً از روابط بین کاراکترها و پایان بندی صحبت می‌کند. اثر شاه حسینی یعنی رهایم کن این قابلیت را نداشت که بتواند تا مدت‌ها در ذهن مخاطب بماند. شاید یک یا دو ماه پس از پخش سریال دیگر کسی جزئیات سریال در خاطرش باقی نمانده باشد؛ ولی سریال‌هایی همچون «میوه ممنوعه»، «شهرزاد»، «مدار صفر درجه»، «شب دهم» و از این دست سریال‌ها به دلیل پایان بندی درست و گره گشایی‌های به موقع، همچنان پس از گذشت چیزی بیشتر از یک دهه در ذهن مخاطبان سینما و تلویزیون باقی مانده و همچنان در محافل سینمایی از این آثار به نیکی یاد می‌کنند.
قسمت آخر رهایم کن حس تعجیل داشت. یعنی اگر بخواهیم با دقت بیشتری به سکانس‌ها نگاه کنیم و روابط کاراکترها و روند فیلمنامه را از نظر بگذرانیم، انگار یک نفر به شاه حسینی دیکته کرده بود که این آخرین قسمت است و همه ماجرا باید در همین یک قسمت خلاصه شود.
تعجیل در به سرانجام رساندن سریال بسیار مشهود بود و کاراکترهایی که برای به نتیجه رسیدن حداقل ۵ قسمت دیگر نیاز داشتند ناچار بودند سرنوشت خود را در یک قسمت رقم بزنند و والسلام.
یک نظریه سینمایی وجود دارد که اکثریت سینماگران به شدت به آن اعتقاد دارند: «یک فیلم هرچقدر هم که آغاز و تداومی درخشان داشته باشد، با یک پایان بندی ناشیانه، کلیت اش نابود می‌شود.»
بر اساس ساختار و سبک و ژانر یک فیلم یا سریال، قطعاً پایان بندی آن هم متفاوت است. یکی از مهم‌ترین و متدوال ترین پایان بندی‌ها، تعیین تکلیف ابعاد دراماتیک متن است که حاصل آن تبدیل می‌شود به سه نوع پایان بندی «مطلق، باز، معلق»، در سینما معمولاً پایان باز و معلق را هم معنا به کار می‌برند.
پایان مطلق متداول‌ترین نوع پایان بندی است که از سینمای قبل انقلاب تا همین دهه هشتاد و نود جزو لاینفک سینمای ایران بود؛ ولی با ظهور و بروز برخی کارگردان‌های صاحب سبک مثل اصغر فرهادی و هومن سیدی پایِ پایان باز بیش از پیش به آثار سینمایی گشوده شد. رهایم کنِ شاه حسینی شامل هیچکدام از این پایان بندی‌های سینمایی نبود. پایانی اجباری با چاشنی دراماتیک که سعی کرده بود با اضافه کردن سکانس‌هایی عاطفی، ضعف پایان بندی و بی جواب گذاشتنِ عاقبت کاراکترها را مخفی کند و ذهن مخاطب را به سمت دراماتیزه کردن سریال ببرد.
حال نمی‌توان صرفاً پایان بندی ضعیف سریال رهایم کن را به حساب ضعف در کارگردانی شاه حسینی دانست؛ چون این کارگردان با آثار قبلی ثابت کرده که می‌تواند ذهن مخاطب را مدت‌ها به خود مشغول کند و سریال‌های فاخر بسازد. شاید بتوان فرضیه تعجیل را از سوی برخی سازمان‌ها برای پایان دادن به سریال برای پایان رهایم کن متصور شد؛ چون از هر زاویه ای که به پایان این سریال نگاه کنیم نمی‌توانیم دلیل و برهان درست و حسابی برای این حجم از تعجیل و معلق نگه داشتن کاراکترها بیاوریم.
البته شاید پایان زودهنگام سریال به دلایلی که وجود داشت، برای کارگردان و تهیه کننده آن هم مناسب‌تر بود چرا که ضعف آن باعث دلزدگی مخاطب شده بود.
شهرام شاه حسینی کارش را خوب بلد است و نمی‌توان منکر هنر آن در فیلم و سریال سازی شد؛ ولی در کل رهایم کن اثری قابل تامل و قابل دفع نبود و صرفاً توانسته بود با ترکیب بازیگری جذاب و همچنین خبرسازی و استفاده از صدای محسن چاووشی مخاطب را تا انتها با خود همراه کند.

علی کلانتری
https://siasatrooz.ir/vdca6in6u49nu61.k5k4.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی

محمد
بهترین فیلم عاشقانه ای بود که اشک همه رو با عشق در آورد
لیلا یگانه
واقعا زیباترین سریال ایرانی بعد از سلطان صاحبقران بود که در عمرم دیدم