با وجود ابهام در تعداد کودکان کار و خیابان آمار دقیقی در این زمینه ارائه نمیشود و سازمانهای مردم نهاد نیز توانایی و اجازه دریافت این آمار را ندارند اما براساس اطلاعات موجود در سایت ثبتاحوال اگر تعداد موالیدی را که امسال به سن مدرسه رسیدهاند جمع بزنید ۱۷ میلیون نفر میشود. این تعداد در مقایسه با تعداد دانشآموزان براساس اعلام آموزش و پرورش ۴ میلیون نفر از کودکانی که در مدرسه هستند بیشتر است، با توجه به مسائلی مانند مرگ و میر و مهاجرت میتوانیم بگوییم که حدود سه میلیون کودک بازمانده از تحصیل داریم که معمولا این کودکان وارد چرخه کار میشوند.
آنچه در بالا آمد آمار تقريبي كودكان كار موجود در كشورمان ايران است. آماري كه نشاندهنده آن است كه بايستي عزم خود را براي مبارزه با اين پديده بيش از پيش جمع كرده تا بتوان از قدرتنمايي مافياهاي مستتر در پشت اين قصه مبارزه كنيم. آنچه در ادامه ميآيد اظهارنظر «محمد لطفی» عضو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان، «حمیدرضا واشقانی فراهانی» فعال حقوق کودک و «روزبه کردونی» مدیر کل دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت کار، در مورد علتهای ریشهای پدیده کودکان کار و خیابان و راهکارهای مقابله با این آسیب اجتماعی است.
اشتباه ماهیتی در بحث كودكان كار
محمد لطفی، عضو جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان درخصوص پديده كودكان كار معتقد است: «تعداد کودک کار در هر کشور بسیار بستگی به این دارد که آن کشور از نظر اقتصادی و اجتماعی در چه دوره زمانی قرار دارد و چه ضرورتهایی برای آن کشورها وجود دارد. معمولا در کشورهایی که وارد الگوی توسعه شدهاند این آمار زیاد است.»
لطفی گفت: «سازمان بهزیستی به عنوان یکی از اصلیترین متولیان پاسخگویی به این مسأله، تاکنون اقدام جدی انجام نداده است.
در رابطه با آموزش و پرورش نیز وزیر جدید به مسالهای اشاره کرده که ما نیز به آن معتقدیم، ساختار عمود محور آموزش و پرورش به شدت در ریزش دانشآموزان تاثیر دارد. شاهدیم که سالهایی که کودک درس خوانده، فقط هزینه است نه مهارت اجتماعی کسب کرده و نه کار یاد گرفته است که در آینده به دردش بخورد. با توجه به اینکه یکی از راههای تغییر جایگاه اجتماعی افراد در خانوادههای فقیر درس خواندن است عملاً این ویژگیها سبب سلب این امکان از آنها میشود. بنا بر این تمایل خانوادههای کم در آمد نیز به تحصیل کودکشان کم میشود.
تغییر در ساختار آموزش و پرورش تغییر در سالهای راهنمایی و دبیرستان نیست، بلکه شیوه عمود محور، معلم محور و محتوا باید تغییر کند.»
لطفی نیز در جمعبندی خود از این میز گرد اظهار کرد: «خوشبختانه وزیر کار نیز به مسائلی که همیشه ما بر آن تاکید کردهایم مانند بهداشت رایگان، بیمه تأمین اجتماعی برای کودکان و... در صحبتهای خود اشاره کردهاند و این دولت تنها دولتی است که روی این مسأله دست گذاشته است.
نقطه افتراق ما نیز در تحلیل است، برای نمونه اگر تحلیل براساس نظام باز توزیع باشد نه باز تولید راهکاری ارائه میشود که نمیتواند حل مشکل کند. شورای ساماندهی کودک کار نیز مانند نامش شورایی است که برای ساماندهی است نه حل واین یک اشتباه ماهیتی است. از اینکه NGOها بتوانند در سیاستگذاری حضور داشته باشند، استقبال میکنیم. اگر بشود از نیروی آنها در سیستم سیاستگذاری استفاده کرد و این استفاده تشریفاتی نباشدتحول بزرگی رخ میدهد.»
مشکل بخشنامهای كه حل نمیشود
حمیدرضا واشقانی فراهانی، فعال حقوق کودک در اینباره گفت: «در مورد سازمان بهزیستی باید گفت که گاهی از طرف مسئولان بهزیستی آمار و اطلاعاتی مانند اینکه ۷۰ در صد کودکان کار به خانوادههای مرفه تعلق دارند منتشر میشودکه این آمارهای عجیب و غریب نشاندهنده آن است که هیچ درک درستی از این مسأله وجود ندارد.
آقای هاشمی رئیس این سازمان در مورد مشکل نگهداری از این کودکان گفته است که خانوادهها اقدام قضایی میکنند و کودکان را از ما پس میگیرند. در بسیاری موارد این اتفاق نمیافتد و خانوادهها به بهزیستی مراجعه میکنند و تعهد میدهند و کودکانشان را تحویل میگیرند و لزوماً همه موارد به قوه قضاییه ارتباطی ندارد.
همچنین به دلیل موارد کودکآزاری حادی که در گذشته رخ داده است دادستانی شمارهای را اعلام کرده که هر شهروندی میتواند زنگ بزند و مسائل حاد مربوط به کودک را گزارش دهد بنابراین بهزیستی نمیتواند با این حرف که دستگاه قضایی دست آنها را بسته از زیر بار وظایف خود شانه خالی کنند.
حتی اگر این طور باشد بهزیستی موظف است که در این مورد ورود کند و پیگیریهای رسمی را انجام دهد تا برای این کاراجازه بگیرد و کار سختی نیست که برای برای موارد کودک آزاری دستگاه قضایی قاضی کشیک و مددکار استخدام کند.»
فرهانی ادامه داد: «مساله دیگر این است که در مشهد چند وقت پیش بهزیستی به تن کودکان کار که روزنامه میفروختند لباس فرم کرده بود. آیا بهزیستی حق دارد به کار کودک رسمیت ببخشد؟
در مورد آموزش و پرورش نیز باید گفت که خصوصی کردن آموزش و تنزل کیفیت آموزش در مدارس دولتی رو به افزایش است. آموزش و پرورش باید رایگان باشد اما شاهد هستیم که مدارس به بهانههای مختلفی در خواست کمکهای اجباری از والدین میکنند، زیرا مدیر مدرسه نمیتواند بدون این کمکها مدرسه را بگرداند. آموزش و پرورش چیزی بیش از حقوق معلمین به آنها نمیدهد و مدرسه مجبور به تامین هزینه داخلی از محل کمکهای مردمی است. مساله مهم دیگر و حمایتهای روانی و مشاورهای است. برخی مشاوران در مدرسه کار خاصی انجام نمیدهند و در خیلی موارد با امور تربیتی یکی هستند و از علم مشاوره نیز برخوردار نیستند، بر عکس آنچه وجود دارد این خدمات باید در مدارس دولتی بیشتر باشد، زیرا بچههای طبقات محروم در معرض آسیب، به این مدارس میروند.
فراهانی در خاتمه این میزگرد گفت: در قانون اساسی ما نکات بسیار خوبی مانند آموزش و پرورش رایگان تأمین اجتماعی و... وجود دارد اما جاهایی به بن بستهای عجیبی میرسد که اینها دستمایه سیستمی شده که مواجه و تغییر آن بسیار سخت به دست میآید. امیدوارم بشود این مسائل را عملی کرد. جمله خوبی نیز گفته شد که این مشکل بخشنامهای حل نمیشود.»
همه باید در کنار هم باشیم
مدیر کل دفتر آسیبهای اجتماعی وزارت کار، روزبه کردونی نیز در اینباره گفت: «یکی از مسائل مهم در حوزه آسیبهای اجتماعی، دارا بودن اطلاعات قابل اتکا برای ارائه تحلیل واقعبینانه است که در این زمینه ما دچار مشکل هستیم.
البته باید تاکید کنم کودکان کار و خیابان هر تعدادی باشند باید برای آنها سیاستگذاری و برنامهریزی داشت. هدف ما این است که باید به سمت کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی حرکت کنیم و نمیخواهیم هیچ حاشیهای مانع حرکت ما به سمت این هدف شود.» کردونی در خاتمه این میزگرد گفت: «با توجه به اینکه شورای ساماندهی کودکان خیابان که مرجع هماهنگی و ارزیابی عملکرد دستگاههای مسئول در حوزه کودکان خیابانی است، ۸ سال تعطیل بوده است، نمیتوان در مورد ارزیابی عملکرد دستگاههای عضو این شورا اظهار نظر کرد.
در شورای ساماندهی ۱۱ دستگاه از جمله بهزیستی و آموزش و پرورش عضو هستند، باید این شورا فعال شود تا بتوان نسبت به چگونگی انجام تکالیف قانونی این دستگاهها، نظر داد. دکتر ربیعی تاکید بر فعال شدن این شورا دارد و در سال ۹۳ نیز این شورا فعال ترخواهد میشود.
البته باید به این نکته اشاره کنم که سازمان بهزیستی پرسنل بسیار زحمتکش و دلسوزی دارد به ویژه در شهرستانها که بسیار تلاش میکنند، بنابراین نباید خدشهای به زحمات آنها وارد کنیم. و در مورد آموزش و پرورش هم همینگونه است و نمیشود حکم کلی صادر کرد. در بحث کودکان کار شهرداریها، بهزیستی، وزارت کار، آموزش و پرورش، دادگستری و NGOها به تنهایی نمیتواند کاری کنند، اگر بخواهیم موفق شویم همه باید در کنار هم باشیم.»