چندي پيش آماری نگرانکننده از سوی دولت تدبیر و امید درباره بحران بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی و انباشت بیش از حد جستوجوی کار در این بخش اعلام شده است. وزیر تعاون، کار و رفاه در گفتوگو با شبكه خبر گفت: ۴۳ درصد کل متقاضیان بازار کار را فارغ التحصیلان دانشگاهی تشکیل میدهند و این گروه مشتری پر و پا قرص جستوجوی شغل در کشور محسوب میشوند.
طبق جدیدترین آمار ارائه شده از سوی مرکز آمار ایران نیز هماکنون تعداد بیکاران کل کشور به ۲ میلیون و ۵۶۳ هزار و ۶۲۴ نفر رسیده که از این تعداد حدود ۶۸ درصد معادل ۱ میلیون و ۷۳۰ هزار و ۱۵۴ نفر در سن ۱۵ تا ۲۹ سال قرار دارند.
طبق اظهارات مقامات دولتی، در شرایط نابسامان فعلی بازار کار افراد فاقد مدارک دانشگاهی و نیروی کار ساده، به مراتب شرایط آسانتر و بهتری برای ورود به بازار کار را در اختیار دارند و از آن سو کارجویان فارغالتحصیل دانشگاهی با انبوهی از مشکلات دست و پنجه نرم میکنند.
با این حال، روند هجوم به دانشگاهها و تلاش برای طی مدارج گوناگون دانشگاهی همچنان در کشور وجود دارد و هر ساله تعداد بسیار زیادی از افراد به میزان چند برابر ظرفیت پذیرش دانشگاهها؛ متقاضی ورود به تحصیلات عالیه میشوند.
کارخانههای تولید مدرک کشور تا آنجا این کار را ادامه دادهاند که امروز تولیدات آنها خریدار چندانی ندارد و این موضوع به یک بحران در کشور تبدیل شده است. اساسا دانشگاهها میگویند وظیفهای در پایش نیازهای بازار کار ندارند و وظیفه آنها تنها پرداختن به امور تحصیلي دانشجویان است. عباس ميرزايي جامعهشناس در اينباره ميگويد: آنچه که در گذشته براي جويندگان كار اهميت داشت طی تحصیلات دانشگاهی برای ورود بهتر به بازار کار و جستوجوی شغلی بهتر بود؛ اما امروز برعکس شده و اتفاقا تحصیلات دانشگاهی باعث افزایش مشکلات بسیاری از افراد برای ورود به بازار کار شده است.
ميرزايي اضافه ميكند: یکی از دلایل افزایش تعداد کارجویان دانشگاهی و بروز بحران در اشتغال فارغالتحصیلان این است که دولتها در دهههای گذشته به وظایف خود چندان در این بخش عمل نکردهاند به گونهای که هر ساله دانشگاههای کشور بدون توجه به نیاز بازار کار، اقدام به پذیرش هزاران دانشجو در رشتههای مختلف کردهاند.
اين جامعهشناس تاكيد ميكند: جزیرهای عمل کردن دانشگاهها و از سویی بازار کار، شفاف نبودن نیازهای واقعی بازار کار کشور، نبود ارتباط واقعی بین بازار کار و دانشگاهها و همچنین اصرار دانشگاهها به ارائه مباحث تئوریک تا ۷۰ درصد از کل رشتهها باعث شده تا جوانان فارغالتحصیل بسیار زیادی امروز از دانشگاهها خارج شوند که مهارت ورود به بازار واقعی کار را نداشته و تنها یک مدرک دانشگاهی را یدک میکشند. وي معتقد است: باید از مهارتآموزی برای رقابتپذیری صنعت کشور بهره بگیریم و برای این هدف در جامعه به تغییر فرهنگ ایرانی از مدرکگرایی به مهارتآموزی نیازمندیم.
سجاد ميري استاد دانشگاه در اين ارتباط به مهام نيوز ميگويد: مهارتآموزی باید به یک گفتمان تبدیل شود و نخبگان مهارتی میتوانند در این جهت موثر عمل کنند. طبق آمار، نرخ بیکاری جوانان ۲۶ درصد است که دو برابر نرخ بیکاری کل است این در حالی است که میانگین رشد بهرهوری نیروی کار حدود ۱.۳ درصد است. این به آن معنا است که بیکاران زیادی داریم و نیروی کار ما نیز خوب کار نمیکنند. وي اضافه ميكند: در حالی نیروی کار ما بهرهوری پایینی دارد که نیروی انسانی ماهر به کلید توسعه تبدیل شده است و در خوشبینانهترین برآوردها حداقل ۵۰ درصد نیروی جویای کار دارای مهارت است و این یک تناقض بزرگ است. از یکسو تعداد بیکاران ما زیاد است و از طرفی جمعیت جویای کار مهارتهای کارکردن را ندارد بنابراین بالندگی و سوددهی رخ نمیدهد.
اين استاد دانشگاه تاكيد ميكند: هیچ کشوری بدون توانمندی نیروی انسانی پیشرفت نمیکند و اصلیترین علت پیشرفت تکیه بر منابع انسانی است. بنابراین علاوه بر سازمان آموزش فنی و حرفهای که با شناخت بازار کار آموزش میدهد باید نظام آموزش اقتصادی و اجتماعی و وضعیت و شغل و... از سوی دیگر موجب شده که مدرک، عاملی مهم و حیاتی در زندگی اجتماعی ما باشد.
مدرك ارزش يا ضد ارزش؟
وقتی کسب مدرک در یک جامعه ارزش میشود، مدارج ترقی مدیریتی و شغلی و میزان حقوق کارکنان در دستگاههای دولتی تابعی مدرک است، مردم خواسته و ناخواسته برای به دست آوردن امتیازات اجتماعی ناشی از داشتن مدرک به سمت آن میروند. مدرکی که نسبتی بین آن و خدمات و ارزش افزوده ناشی از آن مشاهده نمیشود. مدرکگرایی جایگزین مهارتگرایی شده است و از اینرو، کسب مدرک نه تنها نسبتی با تولید برقرار نکرده بلکه نسبت مستقیمی با مصرفگرایی پیدا کرده است.
نسترن همتي كارشناس روابط اجتماعي در اينباره به خبرنگار ما ميگويد: بايد بپذيريم مدرکگرایی مصیبتهای فراوانی بر سر کشور آورده است. به رغم آمارهای بالای کسب مدارک تحصیلی در ایران بویژه در دو دهه گذشته مشاهده میشود که نسبتی بین تولید مدرک و تولید ثروت وجود ندارد و با وجود تمام پیشرفتهای ادعایی در حوزه دانش یا بهتر بگوییم مدرک، بودجه کشور بیش از پیش به درآمدهای حاصل از صادرات نفت و منابع معدنی وابسته شده و جامعه ایران هر چه بیشتر از جامعه تولیدی به جامعهای مصرفگرای وارداتی تبدیل شده است.
وي اضافه ميكند: راهبرد اصلی در این بحث عبور از مدرکگرایی، ترویج فرهنگ مهارتمحوری، برخورداری از دانش، تخصص و مهارتهای فنی و حرفهای متناسب با بازار کار، فراهم نمودن بسترهای قانونی بمنظور جایگزین نمودن ارزش مهارت و خدمات به جای مدرک و برقراری نسبتی بین کار و مزد در ساختار نظام اداری - اجتماعی کشور است و این فرایندی است که تلاش همه کارشناسان، صاحبنظران، مسئولین و عامه مردم را را میطلبد.
ابلاغ سیاست کلی اشتغال توسط مقام معظم رهبری مبین ضرورت ترویج و تقویت فرهنگ کار، تولید، کارآفرینی و همچنین آموزش نیروی انسانی متخصص و ارتقاي فرهنگ تولید است. مهارتآموزی یکی از نیازهای اصلی و اساسی توسعه جامعه است. مهارتمحوری باید بهعنوان یک راهبرد مدنظر قرار گیرد و به تمامی شئون زندگی اجتماعی تسری یابد.
امید است جامعه ایران بتواند با اتخاذ یک سیاست و خطمشی منسجم در حوزه آموزش عالی از یکسو و با سرمایهگذاری در بخشهای مختلف اقتصادی و اجتماعی جامعه، مدرکگرایی کاذب را در جامعه تعدیل کند. این امر زمانی میسر خواهد شد که برنامهریزان و دستاندرکاران ملاکهای کیفی را جایگزین معیارهای کمی کنونی کنند و پیوندی بین آموزش و مهارت مورد نیاز برقرار سازند. عالی و نظام آموزش و پرورش نیز با شناخت بازار کار عمل کنند.