یکی از نکات بسیار مهمیکه در درون اسناد سعودیها که اخیرا از سوی ارتش سایبری یمن منتشر شده نمایان مي كند تلاش پیگیر دربار سعودی برای ترور شخصیت رهبران مقاومت و اعتبارزدایی از رهبران کشورهای حوزه مقاومت است.
بی تردید بخش مهمیاز بحران امروز منطقه خاورمیانه مرهون پیدایش جریانهای تکفیری است. جریانی که آبشخور فکری و حامیمالی آن عربستان سعودی است. باید بپذیریم که داعش بخشی از یک جریان وهابی است که با انگیزه اساسی از بین بردن مقاومت اسلامی در منطقه و به حاشیه بردن رهبران مقاومت شکل گرفت. البته سازمانهای اطلاعاتی غرب نیز، این مسیر را هموار کردند تا این اقلیت بتواند در شرایط پس از انقلابهای عربی، فرصتی برای بروز و تداوم بیابد.
عربستان سعودی، پدرخوانده داعش ، از فرصت انقلابهای عربی و ایجاد بی ثباتی در مرحله گذر و انتقالی انقلابها ، بیشترین بهره را برد . ایجاد الگوی سخیف و غیرواقعی از اسلام ، از بین بردن توان داخلی ( سیاسی و نظامیو اقتصادی ) ملتهای مسلمان و تغییر الگوی دشمن هراسی از اسرائیل به مذهب ، امتیازگیری سیاسی از رژیم صهیونیستی و امریکا با استفاده از ظرفیتهای مدیریت داعش و جریانهای تکفیری بخش مهمیاز برنامه کاری سعودیها است که در دستور کار ریاض در سطح رسانه ای و سیاسی قرار گرفت. رسانههای وابسته سعودی نیز نقش مهمیدر توجیه اقدامات داعش و جریانهای تکفیری برعهده گرفتند و یکباره به اتاق فکر این گروهها تبدیل شدند.
خاندان فرسوده سعودی که نگران گسترش انقلابهای عربی هستند و از سویی توان سیاسی و اقتصادی گذشته برای تغییر قواعد بازی در منطقه را ندارند ، تلاش کردند تا با برگه گروههای تکفیری ، اهمیت و جایگاه سیاسی خود را در تحولات منطقه به اثبات برسانند تا پایداری سیاسی آنان تضمین شود. بویژه اینکه پادشاهی سعودی از مولفههای اقتدار ملی و نظامینیز برخوردار نیست و تمامیقدرت آن از عوامل بیرونی و در دادن امتیازهای اقتصادی به طرفهای غربی خلاصه میشود.
از سویی دیگر مانع شدن از قدرت گرفتن گروه های مقاومت در منطقه، تاثیرپذیری از ایران، جلوگیری از همگرایی تهران با ملتهای اسلامی و نیز ایجاد محوری جایگزین در برابر محور مقاومت، بخش دیگری از اهداف آنان است. از اینرو اقدامات سیاسی ریاض را در عراق ، سوریه ، لبنان و حتی ایران که اسناد آن به تازگی منتشر شد ، میتوان در این راستا تفسیر کرد. سعودیها درباره عراق تلاش بیشتری کردند که میتوان در کنار حمایت مالی و تسلیحاتی از داعش و باقی ماندههای نظام صدام، به حمایت از برخی جریانهای سیاسی مخالف دولت نوری مالکی (نخست وزیر وقت عراق ) اشاره کرد. و از اینرو بود که برکناری نوری مالکی به عنوان هدف مشترک برخی گروههای سیاسی وابسته به عربستان در داخل عراق، آمریکا و سعودیها مطرح شد.
این برنامه در دستور کار قرار گرفت و ریاض از هیچ تلاشی فروگذار نکرد و همزمان با فشارهای سیاسی ، تلاش کرد تا تحولات میدانی نیز به سود گروه های تکفیری باشد . البته باید گفت که پیش از این فشارها، شجاعت و دوراندیشی نخست وزیر وقت عراق در پذیرش کناره گیری باید لحاظ شود. موضوع تنها شخص مالکی نبود که دلایل فشارها به وی در رویکرد به مقاومت اسلامی تعریف میشود. در سوریه و لبنان و یمن نیز سناریوهای پیچیده و دشواری اجرایی شد تا زمینه سیطره داعش و گروههای همفکر سعودی براین مناطق فراهم شود و اینجا بود که سناریوی حذف رهبران مقاومت یا اعتبار زدایی از آنان پیاده شد.
فشارها به حزب الله لبنان و شخص دبیرکل این جنبش مردمی، تلاش برای برکناری نوری مالکی در عراق ، فشار به دمشق و ترور شخصیتی بشار اسد و حمله نظامیدر یمن همزمان با حمایت مالی از داعش، اجرا شد . بنابراین انگیزه اساسی پیدایش داعش را باید در از بین بردن محور مقاومت و به حاشیه بردن رهبران آن توصیف کرد که البته تحولات سیاسی اخیر منطقه خلاف اهداف طراحان این سناریو را نشان میدهد.