کار در حوزه زنان واضح و مشخص است، هم شرع به زنان احترام میگذارد و هم بر خلاف تصور برخیها قانون مترقی جمهوری اسلامی ایران زنان را تکریم میکند اما انگار عدهای خوششان میآید خواسته یا ناخواسته آب بر آسیاب دشمنان بریزند و اینطور به نهادهای به اصطلاح حقوق بشری و رسانههای معاند خط بدهند که زنان در ایران نادیده گرفته میشوند، نمیگوییم همه چیز کامل است اما اگر آنطوری است که به زن بها نمیدهند باید از معاونان رئیسجمهور و زنانی که در پستهای مختلف هستند پرسید با این دیدگاه چرا شما در آن جایگاه نشستهاید؟!
اینها را گفتیم تا برسیم به جدیدترین مصاحبه و توئیت جنجالی معاون امور زنان ریاست جمهوری که در آن نوشته شده «در بحث قوانین، به طور قطع و یقین بدون این تعامل و این اقناع، نمیتوانیم قدم از قدم برداریم و اولین حرکتی که انجام شود، در نطفه خفه میشود.»
این توئیت را نمیتوانی هضم کنی وقتی میفهمی مهمترین دغدغه زنان کشورت نداشتن بیمه، نرسیدن به تحقق کامل مرخصی زایمان، از هم پاشیدن بنیان خانواده و مسایلی است که برایشان پیش میآید تا نهایتا آنها را به سمت بزه و یا آسیبهای اجتماعی بکشاند، دلت به درد میآید از اینکه ندانسته آنقدر بیانصافی میشود و با بیان حرفی کلی همه قصور را به گردن افرادی میاندازند که کارشان چیز دیگری است. از خانم مولاوردی باید پرسید شما چه زمانی خواستید صحبت از همگانی شدن بیمه زنان خانواده کنید و مانعتان شدند، چه زمانی خواستید صنایعدستی گوناگون زنان این سرزمین را بیمه کنید و بافندگان را ارج نهید و نگذاشتند؟! کی خواستید طرحی برای ترویج سبک زندگی ایلامی ایرانی و راه حلی برای کاهش طلاق و تبعات پس از آن ارائه کنید و منعتان کردند؟!
دوچرخه سواری و استادیوم رفتن را اگر میگویید که اینها مطالبات اصلی و دارای اولویت زنان کشور نیست. اگر قبول ندارید نگاهی به آمارها بیندازید، جامعه به سمت میانسالی میرود و بیش از اینکه زنان نیازمند استادیوم رفتن باشند میخواهند دوران پیری هراسی نداشته باشند، اصلا چند درصد زنان جامعه در صورت اجازه حضور به استادیوم با توجه به قیمت بلیت و اوضاع نابسامان آن حاضر میشوند در این جو حضور یابند. چند درصد از زنان استادیومی در شهر یا شهرستانشان هستند که بخواهند بروند فوتبال ببینند؟! به نظر میرسد خانم مولاوردی بعد از سه سال و نیم فعالیت در حوزه زنان هنوز نمیتواند یا نمیخواهد اولویتهای اصلی و نیازهای واجب زنان کشور را درک کند.
مصاحبهای که معاون روحانی اخیرا با یکی از رسانهها درباره بسط دادن توئیت اخیرش داشته گویای همه چیز است. مولاوردی در این گفتوگو عنوان کرده که «در بحث قوانین، به طور قطع و یقین بدون این تعامل و این اقناع، نمیتوانیم قدم از قدم برداریم و اولین حرکتی که انجام شود، در نطفه خفه میشود. او که یکی از برنامههای اصلیاش را دیدارهای ماهانه و ارسال منظم گزارشها و مستندات آماده به بیوت مراجع و علما میداند، اذعان میکند که فرصت آن در این دوره فراهم نشد.
نمونهاش اظهارنظری است که در مورد اصلاح و نه تغییر قانون گذرنامه، ماده ۱۸ شد که اصلاً این فرصت را پیدا نکردیم که موضوع را باز کنیم. هر چند که پس از آن توضیحاتی داده شد که ضرورتها ایجاب میکند در این شرایط استثنائاتی بر این اصل کلی وارد شود چراکه در زمان تصویب این قانون، ما خانمی نداشتیم که عضو هیأت علمی باشد، خانمی نداشتیم که ورزشکار باشد و در میادین بینالمللی حضور پیدا کند یا پزشک باشد و در کنفرانسهای جهانی شرکت کند. امروز همه این افراد، نیاز به خروج از کشور دارند و در شرایطی قرار میگیرند که باید استثنایی برای آنها قائل شد؛ مانند شرایطی که برای خانمی که میخواهد به حج برود و اگر موافقت و رضایت همسر را نداشته باشد، دادستان وارد عمل میشود. ما میخواستیم چنین کاری انجام شود، اما متأسفانه دیدید که چه کردند و نگذاشتند بحث را تا جایی پیش ببریم که حداقل به مجلس برسد، حال اینکه تصویب بشود یا نشود بماند.»
این در حالی است که اولویت حوزه زنان در جامعه ما مشکل سفر بدون رضایت همسر نیست و تقریبا براساس آمار میتوان ادعا کرد در شرایط عادی به ندرت شاهد این عدم اجازهها بودیم. دوست داریم خانم مولاوردی اول بگوید چند درصد زنان ایران پاسپورت دارند و چند درصدشان ممکن است برای اجازه خروج دچار مشکل شوند و این درصدها را در آمار درصد اعتیاد زنان، مشکلات زنان بیسرپرست و بدسرپرست بگذارد و بعد ببیند کدام اولیتر است. اصلا بگذاریم طرحهایتان را که در چند وقت اخیر پیشنهاد دادید مرور کنیم.
عقیمسازی در کجای دنیا پذیرفته است؟!
یکی از طرحهایی که معاون روحانی اخیرا ارائه کرد و از هم طیفیهای خود با استقبال روبهرو شد طرح عقیم کردن زنان و مردان کارتنخواب و گورخواب بود، شهیندخت مولاوردی، معاون امور زنان ریاست جمهوری چندی پیش اعلام کرد که باید زنان کارتنخواب «عقیم» شوند تا از میزان هزینهها و خطرات آنها کاسته شود! جالب است که همین به اصطلاح روشنفکران، وقتی قرار است برای عقیمسازی گربههای شهر، از سوی دیگران اظهارنظری شود فریاد واأسفا و وامصیبتا سر میدهند اما به راحتی برای طرح عقیمسازی انسانهایی که حق زندگی دارند و باید برای زندگی سالم آنها برنامهریزی و تلاش کنند، کف میزنند و هورا میکشند!!
اگر شرع و قانون را هم کنار بگذاریم سلب داشتن فرزند از فردی که هر لحظه ممکن است تغییر کند و به زندگی عادی برگردد در کدام مرام پذیرفته شده است؟! آیا به صرف وجود مشکل و بیماری میتوان حق طبیعی افراد را نادیده گرفت؟!
دوچرخهسواری با چاشنی دود
وقتی اوضاع شهرهای پرجمعیت به قدری اسفناک است که باید با ذرهبین روزی پاک و بدور از آلودگی بیابی و در شهرستانها هم اغلب ریزگردها با حیات مردم در ستیز است، طرح دوچرخهسواری بانوان در این هوا چقدر منطقی است. جدای از نظر علما و دین و مراجع و اینکه این موضوع در اولویت چندم زنان ایرانی است باید گفت شهرهایی که دوچرخه خریدن در آن سهلالوصول است مشکل آلودگی داشته و بیرون از شهر هم که یا قدرت خرید نیست و یا از حیوانات سواری میگیرند. به سختی میتوان باور کرد که این پیشنهاد جز جنجالسازی و پوشاندن ضعفهای معاونت زنان در ارائه خدمات به این قشر رسالت دیگری داشته باشد و در بدبینانهترین حالت میتوان فکر کرد که دارد به کسی یا جاهایی خط میدهد! ضمن اینکه مراکز بانوان برای این کار وجود دارد و چه نیازی است حتما در ملاء عام وسط شهر این اتفاق ثبت شود؟!
به نظر میرسد اگر این معاونت به دنبال برطرف کردن مشکلات اصلی و نیازهای واقعی زنان باشد هم پرونده کاری خود را نزد مردم قبول شده میبیند و هم با مراجع و قانون در تعارض قرار نمیگیرد.
اگر مولاوردی میخواهد زنان ایرانی با او احساس راحتی کرده و به این باور برسند که واقعا قصد حل کردن مشکلاتشان را دارد به نظر میرسد باید در اولویتهای نیازهای جامعه زنان تغییر دیدگاه داده و به زنان بدسرپرست، بیسرپرست توجه ویژه داشته و در عین حال ضمن آموزش مهارتهای زندگی و کاهش طلاق با پایین آوردن تبعات طلاق برای زنان جامعه به پیگیری بیمه همگانی، مرخصی زایمان و کمک به طرح همگانی سلامت زنان خانهدار دست زده و مواردی از این دست را در دستور کار خود قرار دهد، اما اگر قرار است که با جنجالآفرینی و حاشیه تراشی قصورها را بپوشاند میتوان گفت رویه مناسبی را اتخاذ کرده و میتواند این رویه را ادامه دهد.
لطفا آدرس درست بدهید
هر چند یک هفته از سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ میگذرد اما زمان برای برشمردن دستاوردهای انقلاب اسلامی ملت ایران سپری نشده چراکه این دستاوردها چنان بیشمار است که برای پردازش آنها جای کار بسیار وجود دارد. آنچه در میان این دستاوردها میتوان در نقش و جایگاه زنان در انقلاب اسلامی و نیز جایگاهی که نظام اسلامی برای زن ایجاد کرده مشاهده کرد.
امری بس مهم و گسترده که شاید به دلیل غفلتها و شاید فضاسازیهای مغرضانه دشمنان این مرز و بوم که همواره بر آن بودهاند تا زنان ایرانی کوچک و حقیر و قوانین اسلامی را مغایر با حقوق زن معرفی و آنچه ولنگاری فرهنگی در غرب و سرنوشت نامعلوم زنان در این جوامع است را به عنوان حقوق زن و ترقی و پیشرفت زنان القا سازند، به چشم نیامده است.
آنچه از حقوق و آزادی زن و حضور فعال در سیاست و اجتماع از منظر غربی به عینه میتوان دید وضعیت اسفناک هزاران زن در گروهکی چون منافقین است که با پشتوانه و حمایت غرب ادعای حقوق برتر زن را سر میداد حال آنکه حقیقت امر نابودسازی تمام موجودیت و زنیت زنان بوده است. در مقابل این حقوق غربی، نگاه انقلاب اسلامی به زنان و جایگاه آنان را داریم زنانی که در آن نام افرادی همچون مرحوم مرضیه دباغ به چشم میخورد که در عین حفظ جایگاه زنیت و مادریاش، در ردههای شایستهای همچون محافظ امام خمینی(ره) بودن را کسب میکند.
شیر زنانی که در طول ۸ سال دفاعمقدس فرزندان و شوهران خود را راهی جبههها کردند و خود نیز پا به پای آنها وارد میدان شدند. امروز زنان بسیاری داریم که در مقام پرستار از جانبازان و ایثارگران در راه وطن پرستاری میکنند و بسیار زنانی که خود در خیل جانبازان هستند اما لب به شکایت نمیگشایند. زنان ایران زمین از افرادی همچون خانم شهیندخت مولاوردی معاون رئیسجمهوری در امور زنان و خانواده که خود را مسئول توجه و ارتقای حقوق و جایگاه زنان میدانند انتظار دارند که حقوقشان را در حد دوچرخهسواری و ورود به ورزشگاه و درس خواندن در دانشگاه تقلیل ندهند و به جای آن برای انتشار و آگاهسازی نسل جوان و جهانیان از رشادتها و ایثارهای زنان این سرزمین تلاش نمایند تا جهان بدانند زنان ایران زمین الگویی برای جهان هستند و نه نیازمند قوانین سادهانگارانه که در دنیای امروز به عنوان حقوق زن مطرح میشوند که زمینهساز تقلیل جایگاه حقوق زن در حد دوچرخهسواری و... میشود. زنان ایران از افرادی مانند خانم مولاوردی میخواهند آدرس درست بدهند نه آدرس غلط.
مائده شیرپور