در میان کارهایی که سردار سلیمانی انجام داد، یکی از آنها بزرگتر و تأثیر گذارتر است. کاری که او و همرزمانش کردند، نه تنها ایران، بلکه منطقه و جهان را از شر وجود آنها نجات داد.
داعش پدیده ای که برای نابودی اسلام و جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده شده بود، سوریه را به اشغال خود در آورد و میرفت تا عراق را نیز به طور کامل اشغال کند.
داعش یک سازماندهی قوی، با پشتوانه محکم داشت و هنوز هم دارد. این گروه خلق الساعه شکل نگرفت بلکه با بهره گیری از تفکرات وهابیت ضد شیعیان تأسیس شد و هر کشور و مردمی که با ایران روابط راهبردی و عمیق داشت، هدف آنها بود.
برای داعشی های وهابی، خون شیعه مباح است، برای ریختن خون شیعیان، داعشی ها از هم سبقت می گرفتند و هر روز که یک پیروزی به دست می آوردند خود را به مرزهای ایران نزدیکتر می دیدند. ورود ایران به بحران سوریه، اقدامی بود که هر چند با انتقاد و مخالفت های غیر منطقی برخی در داخل همراه بود، اما نشان از ناآگاهی آنهایی داشت که نسبت به تحولات منطقه و جهان بی اطلاع بودنده و هستند یا خود را به نفهمی زدندهاند.
حضور نیروهای ایران با فرماندهی سردار حاج قاسم سلیمانی در سوریه و عراق، هدف اصلی داعش را که دست پرورده مثلث عربی غربی عبری است، ناکام گذاشت. هدف نهایی ایران بود.
فهم آنچه از وجود داعش و برنامه ای که برای این گروه تروریستی تنظیم شده بود، بسیار ساده بود.
سقوط سوریه و اشغال آن و آنگاه اشغال عراق و رسیدن به مرزهای ایران هدفی بود که برای جنگ نیابتی با جمهوری اسلامی تدارک دیده شده بود. اما حضور به هنگام ایران برای مهار و سرکوب گروه تروریستی وهابی داعش، از این اتفاق جلوگیری کرد.
اگر داعش در منطقه قدرت گرفته بود، این خطر برای همه کشورهای منطقه غرب آسیا وجود داشت که با اقدامات تروریستی آنها روبرو شوند، حتی اروپا نیز از گزند ترورهای داعش در امان نمی ماند، همانگونه که داعشی ها بارها در برخی کشورهای اروپایی اقدامات تروریستی انجام دادند.
ایران توانست به حکومت خودخوانده و کثیف داعش در سوریه و عراق پایان دهد در حالی که این گروه از سوی آمریکا، سعودیها و صهیونیستها حمایت میشد. ورود ایران و جلب رضایت روسیه که از سوی سردار سلیمانی انجام شد و دیدارهایی که با پوتین داشت، موازنه قدرت در منطقه را تغییر داد.
بدون تردید اگر داعش گسترش پیدا میکرد، آسیای میانه و قفقاز نیز آلوده این گروه میشد و قطعاً معضل بزرگی برای روسیه ایجاد میکرد.
با نفوذی که تفکر وهابیت در کشورهای مسلمان منطقه آسیای میانه و قفقاز دارد، وهابیت تبلیغ و ترویج شده و بسیاری از نیروهای داعش از همین کشورها راهی سوریه و عراق شدند.
قدر مسلم، تصمیمی که ایران با درایت و هوشیاری سردار سلیمانی برای ورود به ماجرای سوریه و عراق گرفت، بسیاری از توطئههای بعدی را خنثی کرد. اگر اکنون دشمن تمام قد پشت فتنه اخیر قرار گرفته، به دلیل ضربههایی است که در چندین جبهه از ایران خورده است.
خشمی که در فتنه کنونی دیده شده، عصبانیت، آمریکا و غرب، سعودیها و صهیونیستها است، آنها برای رسیدن به اهداف خود میلیاردها دلار هزینه کردهاند و تئوریسینها و برنامه ریزان اندیشکدههای آمریکایی بر روی آنها متمرکز شده و طراحی کردهاند، اما مقاومت ایران همراه با هوشمندی که در مقامات ارشد به ویژه رهبری نظام وجود داشت، هر آنچه که دشمن رشته کرده بود پنبه شد، یکی از دلایلی که این روزها شعارهای ضد انقلاب و آشوبگران رهبر معظم انقلاب را هدف قرار داده، مدیریت ایشان است که باعث شکست برنامههای آمریکا، اسرائیل و عربستان شده است.
منطقه و جهان مدیون ایران و سردار ایرانی است. اگر ایران و سردار سلیمانی نبودند، آینده منطقه و اروپا نامعلوم و بسیار پیچیده تر و بحران زده تر از اکنون بود که اکنون هست.
نویسنده: محمد صفری
داعش پدیده ای که برای نابودی اسلام و جمهوری اسلامی ایران تدارک دیده شده بود، سوریه را به اشغال خود در آورد و میرفت تا عراق را نیز به طور کامل اشغال کند.
داعش یک سازماندهی قوی، با پشتوانه محکم داشت و هنوز هم دارد. این گروه خلق الساعه شکل نگرفت بلکه با بهره گیری از تفکرات وهابیت ضد شیعیان تأسیس شد و هر کشور و مردمی که با ایران روابط راهبردی و عمیق داشت، هدف آنها بود.
برای داعشی های وهابی، خون شیعه مباح است، برای ریختن خون شیعیان، داعشی ها از هم سبقت می گرفتند و هر روز که یک پیروزی به دست می آوردند خود را به مرزهای ایران نزدیکتر می دیدند. ورود ایران به بحران سوریه، اقدامی بود که هر چند با انتقاد و مخالفت های غیر منطقی برخی در داخل همراه بود، اما نشان از ناآگاهی آنهایی داشت که نسبت به تحولات منطقه و جهان بی اطلاع بودنده و هستند یا خود را به نفهمی زدندهاند.
حضور نیروهای ایران با فرماندهی سردار حاج قاسم سلیمانی در سوریه و عراق، هدف اصلی داعش را که دست پرورده مثلث عربی غربی عبری است، ناکام گذاشت. هدف نهایی ایران بود.
فهم آنچه از وجود داعش و برنامه ای که برای این گروه تروریستی تنظیم شده بود، بسیار ساده بود.
سقوط سوریه و اشغال آن و آنگاه اشغال عراق و رسیدن به مرزهای ایران هدفی بود که برای جنگ نیابتی با جمهوری اسلامی تدارک دیده شده بود. اما حضور به هنگام ایران برای مهار و سرکوب گروه تروریستی وهابی داعش، از این اتفاق جلوگیری کرد.
اگر داعش در منطقه قدرت گرفته بود، این خطر برای همه کشورهای منطقه غرب آسیا وجود داشت که با اقدامات تروریستی آنها روبرو شوند، حتی اروپا نیز از گزند ترورهای داعش در امان نمی ماند، همانگونه که داعشی ها بارها در برخی کشورهای اروپایی اقدامات تروریستی انجام دادند.
ایران توانست به حکومت خودخوانده و کثیف داعش در سوریه و عراق پایان دهد در حالی که این گروه از سوی آمریکا، سعودیها و صهیونیستها حمایت میشد. ورود ایران و جلب رضایت روسیه که از سوی سردار سلیمانی انجام شد و دیدارهایی که با پوتین داشت، موازنه قدرت در منطقه را تغییر داد.
بدون تردید اگر داعش گسترش پیدا میکرد، آسیای میانه و قفقاز نیز آلوده این گروه میشد و قطعاً معضل بزرگی برای روسیه ایجاد میکرد.
با نفوذی که تفکر وهابیت در کشورهای مسلمان منطقه آسیای میانه و قفقاز دارد، وهابیت تبلیغ و ترویج شده و بسیاری از نیروهای داعش از همین کشورها راهی سوریه و عراق شدند.
قدر مسلم، تصمیمی که ایران با درایت و هوشیاری سردار سلیمانی برای ورود به ماجرای سوریه و عراق گرفت، بسیاری از توطئههای بعدی را خنثی کرد. اگر اکنون دشمن تمام قد پشت فتنه اخیر قرار گرفته، به دلیل ضربههایی است که در چندین جبهه از ایران خورده است.
خشمی که در فتنه کنونی دیده شده، عصبانیت، آمریکا و غرب، سعودیها و صهیونیستها است، آنها برای رسیدن به اهداف خود میلیاردها دلار هزینه کردهاند و تئوریسینها و برنامه ریزان اندیشکدههای آمریکایی بر روی آنها متمرکز شده و طراحی کردهاند، اما مقاومت ایران همراه با هوشمندی که در مقامات ارشد به ویژه رهبری نظام وجود داشت، هر آنچه که دشمن رشته کرده بود پنبه شد، یکی از دلایلی که این روزها شعارهای ضد انقلاب و آشوبگران رهبر معظم انقلاب را هدف قرار داده، مدیریت ایشان است که باعث شکست برنامههای آمریکا، اسرائیل و عربستان شده است.
منطقه و جهان مدیون ایران و سردار ایرانی است. اگر ایران و سردار سلیمانی نبودند، آینده منطقه و اروپا نامعلوم و بسیار پیچیده تر و بحران زده تر از اکنون بود که اکنون هست.
نویسنده: محمد صفری