دوشنبه ۳ مهر ۱۴۰۲ - ۲۰:۵۲
کد مطلب : 127113

چرا ایران مخالف احداث کریدور جعلی زنگزور است؟

باکو پس از پیشبرد طرح خود در قراباغ، اینک با بسیج نیروهای ذخیره، خرید عمده مهمات، ساخت استحکامات و جاده‌های منتهی به خط مقدم جبهه، تجمع و پیشروی نیروها، لفاظی های جنگ طلبانه و تبلیغات گسترده در حال آماده سازی  خود است.
با توجه به اهمیت موضوع، ضرورت دارد که هوشیاری و رصد دائم نسبت به تحولات منطقه وجود داشته باشد. به خصوص که باکو از حیث نظامی در موقعیت برتری نسبت به ارمنستان قرار دارد و همچنین از حمایت بازیگران مختلف در منطقه و غرب نظیر ترکیه، اسرائیل، انگلیس، ناتو و لابی‌های یهود برخوردار است. به هیمن دلیل اگر واکنش جدی از سوی ایران صورت نگیرد، به احتمال زیاد طرح اشغال جنوب ارمنستان برای احداث کریدور زنگزور به اجرا در خواهد آمد. البته این گزینه نیز با احتمال قوی مواجه است که پاشینیان به بهانه جلوگیری از وقوع جنگ، امتیازات خواسته شده باکو را در میز مذاکره اعطا کند.
از سوی دیگر ممکن است ارتش ترکیه با ارسال نیرو به نخجوان به عملیات آینده باکو کمک کند. همچنین این احتمال وجود دارد که برای جلوگیری از دسترسی سریع زمینی ایران جهت جلوگیری از اشغال استان سیونیک، باکو و آنکارا استان شمالی آن یعنی استان وایوتس‌جور را برای عملیات نظامی انتخاب کنند تا با دوری از مرزهای ایران، حساسیت تهران را برنیانگیزند.
این رویدادها در شرایطی ممکن است به وقوع بپیوندند که تمام طرف‌های درگیر در معادلات قفقاز از موضع مخالف ایران در خصوص احداث کریدور جعلی زنگزور مطلع هستند. چنانکه پیش از این، موضع محکم و خطوط قرمز ایران توسط مقامات ارشد جمهوری اسلامی به رهبران و مقامات ارشد سیاسی همه این کشورها گوشزده شده است. به همین دلیل نیز اردوغان چندی پیش به صراحت اعلام کرد که مهم‌ترین مانع احداث کریدور زنگزور ایران است و نه ارمنستان. شاید در نگاه نخست، احداث کریدور زنگزور یک مسئله دو جانبه میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان باشد اما واقعیت آن است که احداث چنین راهگذری می‌تواند تبعات و پیامدهای منطقه‌ای زیادی در بر داشته باشد. از این رو ایران به چند دلیل کاملاً منطقی با احداث کریدور زنگزور مخالفت می‌ورزد:
نخست آنکه، کریدور زنگزور به معنای تحقق ایده «ترکستان بزرگ» است که از طریق اتصال سرزمینی ترکیه به کشورهای ترک‌زبان میسر می‌شود. نباید ز یاد برد که این ایده دارای پیشینه‌ای طولانی است و آنکارا دهه‌ها مترصد فرصتی برای تحقق آن بوده است. ایجاد کریدور زنگزور می‌تواند به مثابه اهرم فشار علیه ایران محسوب شود. زیرا جریان‌های قومگرا تمایل زیادی به برقراری ارتباط با آذری‌های ایران دارند.
دوم آنکه، کریدور زنگزور به مثابه راهگذری برای اتصال زمینی ناتو به دریای کاسپین است. گسترش یا تقویت حضور ناتو در این منطقه برای ایران بسیار خطرناک خواهد بود. زیرا ناتو می‌تواند حضور نظامی خود را در منطقه قفقاز قدرتمند کند و حتی یک پل دریایی ـ زمینی تا آسیای مرکزی ایجاد کند. قطعاً چنین امری برای ایران غیرقابل تحمل خواهد بود.
سوم آنکه، کریدور زنگزور می‌تواند به قطع مرز ایران و ارمنستان و مسدود شدن مسیر دسترسی هزار ساله به اروپا منتهی شود و ایران را دچار «خفگی ژئوپلیتیکی» کند. این یک واقعیت است که ارمنستان یکی از مسیرهای مهم دسترسی ایران به دریای سیاه و اروپا به شمار می‌آید. به همین دلیل هر گونه قطع ارتباط مرزی ارمنستان با ایران می‌تواند یکی از مسیرهای دسترسی زمینی تهران به اروپا را مسدود کند.
چهارم آنکه، کریدور زنگزور موجب تغییر توازن قوا در منطقه قفقاز به نفع جمهوری آذربایجان خواهد شد. چنین امری برای ایران که همواره خواهان توازن قوا و اجتناب کشورهای قفقاز از تنش و درگیری بوده، به هیچ وجه مطلوب نیست. به خصوص که باکو در سه سال اخیر نشان داده که از ظرفیت لازم برای خویشتن داری و مدیریت شرایط پیچیده برخوردار نیست و دائما در پی تنش زایی است.
پنجم آنکه، کریدور زنگزور باعث تقویت حضور اسرائیل در منطقه قفقاز خواهد شد. هم اکنون اسرائیل بیش از ۴۰ درصد از نفت مصرفی خود را از جمهوری آذربایجان تهیه می‌کند و حدود ۸۰ درصد از تسلیحات خریداری شده توسط باکو را تأمین می‌کند. آنجه در این بین برای ایران اهمیت دارد، اقدامات خرابکارانه و تروریستی اسرائیل علیه ایران از جغرافیای جمهوری آذربایجان است. در سال‌ها گذشته، تیم‌های ترور اسرائیل از طریق خاک جمهوری آذربایجان وارد ایران شده‌اند و برخی از دانشمندان هسته‌ای را ترور کرده‌اند. همچنین در چند مقطع، پهپادهای جاسوسی و تخریبی اسرائیل از منشاء خاک جمهوری اذربایجان وارد خاک ایرن شده‌اند و تا تأسیسات هسته‌ای در شهرهای مختلف رفته‌اند که البته در همه موارد ناکام مانده‌اند. بر این اساس در نگاه تهران، کریدور زنگزور یک فرصت ویژه برای اسرائیل ایجاد می‌کند که دسترسی زمینی و سهل‌تری نسبت به گذشته در جوار مرزهای ایران داشته باشد.
ششم آنکه، کریدور زنگزور می‌تواند در برخی از مزیت‌های ژئوپلیتیکی ایران برای اتصال شرق به غرب تأثیر منفی بگذارد. به عنوان مثال، پیش از مطرح شدن کریدور زنگزور برای احداث طرح ابتکاری کمربند ـ جاده چین، دو مسیر شمالی از روسیه و مسیر جنوبی از ایران وجود داشت. این در حالیست که اینک مسیر میانی نیز مطرح شده که همان کریدور زنگزور است. در نتیجه ایجاد این کریدور می‌تواند بر مزیت‌های جغرافیایی ایران تأثیر منفی بگذارد و سیاست غرب در مورد حذف تهران از مسیرهای ترانزیتی را به پیش ببرد.
کریدور زنگزور در حالی تمام این مضرات را برای ایران دارد که عملاً هیچ مزیت یا منفعتی برای تهران حاصل نمی‌کند. به همین دلیل از نظر تهران، احداث چنین کریدوری به معنای تخلیه ظرفیت‌های ژئوپلیتیکی منطقه به نفع ناتو، اسرائیل و ترکیه است که در نهایت ایران از آن متضرر خواهند شد. در واقع تهران احداث کریدور زنگزور را حائز آثار منفی برای خود تلقی می‌کند. به خصوص که از نظر تهران، نام «زنگزور» نیز عنوانی جعلی است که توسط باکو و آنکارا برای پیشبرد مقاصد خود مطرح شده است.
در مجموع به رغم آنکه ایران از تلاش‌های دو کشور جمهوری آذربایجان و ارمنستان برای برقراری صلح و ثبات حمایت می‌کند اما با تغییر مرزهای جغرافیایی و ژئوپلتیک منطقه و مسدودسازی مسیرهای تاریخی و ترانزیتی در قفقاز کاملاً مخالفت می‌ورزد. خطوط قرمز ایران در قفقاز توسط مقام معظم رهبری ترسیم شده‌اند و تخطی از آن غیرممکن است. ایران برای جلوگیری از تغییرات ژئوپلیتیکی در قفقاز منتظر کسب اجازه یا جلب رضایت هیچ کس نخواهد بود. به همین دلیل باید پیامی جدی‌تر در عرصه نظامی به باکو، آنکارا و تل آویو ارسال شود. به خصوص که در پشت پرده، همچنان رد پای پنهان ناتو با هدایتگری انگلیس کاملاً مشهود است.
 
شعیب بهمن
https://siasatrooz.ir/vdccsmqs12bqis8.ala2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی