بالاخره سال تحصیلی 1402-1403 هم شروع شد. اگرچه برخلاف دهههای پیشین بود که دانش آموزان و پدر و مادر و دیگر اعضاء خانواده آنها حداقل سه ماه تابستان را با خاطری آسوده و دغدغهای کمتر سپری میکردند اما هر چه سال آید دریغ از پارسال آید که پس از سپری شدن بحران دوساله کرونا اما بعدازآن هرسال به چالشهای قبل افزوده شده و بیشتر دامن زده میشود تا آسودگی و آرامش خیال در تابستان هم جایگاهی نداشته باشد.
یادمان میماند سال تحصیلی 1400- 1401 مملو از ترس و واهمه برای همه دستاندرکاران آموزشوپرورش بود تا نهتنها اولیاء و دانش آموزان بلکه کادر متولی این وزارتخانه را با یک سردرگمی شروع کنند و هرروز با نگرانیهای مختلف ازجمله حواشی بهجامانده کرونا و آلودگی هوا طی نموده و سرویس ایابوذهاب دانش آموزان نیز کلافی سردرگم باشد که در ادامه سال تحصیلی 1401 و 1402 از راه میرسید تا بازهم بعضی موارد ناخواسته ازجمله اغتشاشات هم بتوانند تا حدودی کمک دست آلودگی هوا باشند و آمار تعطیلات اجباری را افزایش دهند اگرچه معضل مدرسه رفتن دانش آموزان هنوز هم با فشار اقتصادی مواجه بود اما امسال از اول فروردین کوهی از نگران بر قلب اولیاء دانش آموزان سنگینی میکرد زیرا ثبتنامها همه به روشهای تازه گره خورده بود و در ادامه گرانی سرسامآور ملزومات یکبار مصرف سالانه به آن اضافه میشد تا رژه همچنان بر روی اعصاب اولیاء پایدار بماند و رنگ لباس هم به آن اضافه شود!
خانمی که دخترش را در کلاس دوم ابتدایی ثبتنام کرده میگوید: «مسئولان مدرسه گفتهاند که باید حتما ست لباس ورزشی متشکل از گرمکن و شلوار صورتیرنگ برایش تهیه کنیم، قیمت این ست ورزشی کمتر از پنج میلیون تومان نیست» و خانمی دیگر که دخترش را در مقطع ششم ابتدایی ثبتنام کرده است، میگوید: «هنگام ثبتنام دخترم در مدرسه نزدیک خانهمان به من گفتند که ظرفیت خالی در این مدرسه وجود ندارد، برای همین به اداره آموزشوپرورش منطقه رفتم و از آنها کمک خواستم. مسئولان این اداره گفتند که باید دخترم را به مدرسهای که دورتر از خانهمان است، ببرم. وقتی به این مدرسه رفتم گفتند که باید ۳ میلیون تومان شهریه بپردازم و این جدا از پولی است که برای کمک به مدرسه از ما میگیرند. بعدازآن هم یک برگه به من دادند که روی آن آدرس لباسفروشی بود و گفتند که باید لباس مدرسه دخترم را ازآنجا بخرم. درحالیکه اعلام شده قیمت لباس مقطع ششم نباید بیشتر از ۴۹۰ هزار تومان باشد، این مرکز خرید لباس۶۵۰ هزار تومان بابت روپوش و شلوار و همچنین ۷۰ هزار تومان بابت مقنعه از من پول گرفت.»
خانمی دیگر که پسرش باید در مقطع دوم ابتدایی درس بخواند نیز در این رابطه میگوید: «۶۵۰ هزار تومان بابت لباسی که جز مدرسه رفتن به درد پسرم نمیخورد، پرداخت کردم و این بهغیراز هزینههایی است که برای تهیه نوشتافزار و کولهپشتی و کتانی او باید بپردازم. ازیکطرف شهریه اجباری مدارس دولتی و از طرف دیگر لباس فرمی که معلوم نیست بر چه اساسی تعیین میشود، هزینه تحصیل را بالا برده است.»
ترفند عجیبی که برخی از مدارس به کار گرفتهاند این است که هرسال رنگ لباس فرم را تغییر دهند تا خانوادهها مجبور شوند لباس جدیدی برای فرزند خود بخرند. پدری میگوید: «سال گذشته که پسرم را در مدرسه ثبتنام کردم، گفتند به آدرسی که مشخص کردهایم بروید و لباس فرم بخرید. آنها میگفتند که این لباس برای سه سال باقی میماند، اما حالا که پسرم وارد مقطع هشتم شده است تصمیم جدیدی گرفته و رنگ و طرح لباس بچهها را تغییر دادهاند. آنها گفتند که باید بابت خرید این لباسها ۸۰۰ هزار تومان پول بدهیم!» او ادامه میدهد: «سیاست جدید تعیین رنگ لباس معلوم نیست که از کجا آب میخورد، مدیر مدرسه آن را تعیین میکند یا شخص دیگری تصمیمگیرنده است. هر چه باشد هزینه گرانی را روی دوش خانوادهها انداخته است، چراکه آنها تصمیم گرفتهاند رنگ لباس پایه هفتم، هشتم و نهم متفاوت از یکدیگر باشد. این یعنی سال بعد هم باید برای پسرم لباس فرم جدید بخرم.»
بهواقع باید سوأل کرد در اوضاع اقتصادی فعلی که بسیاری با مرارت از پس مخارج زندگی برمیآیند و گروهی نیز دخلشان از مخارجشان عقب افتاده، میطلبد که این قشر مطالبه جدی داشته باشند تا اجباری را برای خرید لباس آنهم هرسال تحمل نکنند. درحالیکه مدارس از موضع خود پایین نمیآیند و همهساله اصرار دارند تا طرحهای نو از مکانی که تعیین میکنند خریداری شود. قطعا اگر قرارها بر این روش بدعت شده باشد کمتر خانوادهای بخصوص از اقشار ضعیف پیدا میشود که توانایی لازم را برای تهیه فرم مدرسه، نوشتافزار و دیگر اقلام ضروری داشته باشد زیرا سفرهها آنقدر کوچک شده که اگر اینگونه ادامه یابد، باید با ذرهبین به دنبال قوت لایموت یعنی نان در آن گشت!
یادمان میماند سال تحصیلی 1400- 1401 مملو از ترس و واهمه برای همه دستاندرکاران آموزشوپرورش بود تا نهتنها اولیاء و دانش آموزان بلکه کادر متولی این وزارتخانه را با یک سردرگمی شروع کنند و هرروز با نگرانیهای مختلف ازجمله حواشی بهجامانده کرونا و آلودگی هوا طی نموده و سرویس ایابوذهاب دانش آموزان نیز کلافی سردرگم باشد که در ادامه سال تحصیلی 1401 و 1402 از راه میرسید تا بازهم بعضی موارد ناخواسته ازجمله اغتشاشات هم بتوانند تا حدودی کمک دست آلودگی هوا باشند و آمار تعطیلات اجباری را افزایش دهند اگرچه معضل مدرسه رفتن دانش آموزان هنوز هم با فشار اقتصادی مواجه بود اما امسال از اول فروردین کوهی از نگران بر قلب اولیاء دانش آموزان سنگینی میکرد زیرا ثبتنامها همه به روشهای تازه گره خورده بود و در ادامه گرانی سرسامآور ملزومات یکبار مصرف سالانه به آن اضافه میشد تا رژه همچنان بر روی اعصاب اولیاء پایدار بماند و رنگ لباس هم به آن اضافه شود!
خانمی که دخترش را در کلاس دوم ابتدایی ثبتنام کرده میگوید: «مسئولان مدرسه گفتهاند که باید حتما ست لباس ورزشی متشکل از گرمکن و شلوار صورتیرنگ برایش تهیه کنیم، قیمت این ست ورزشی کمتر از پنج میلیون تومان نیست» و خانمی دیگر که دخترش را در مقطع ششم ابتدایی ثبتنام کرده است، میگوید: «هنگام ثبتنام دخترم در مدرسه نزدیک خانهمان به من گفتند که ظرفیت خالی در این مدرسه وجود ندارد، برای همین به اداره آموزشوپرورش منطقه رفتم و از آنها کمک خواستم. مسئولان این اداره گفتند که باید دخترم را به مدرسهای که دورتر از خانهمان است، ببرم. وقتی به این مدرسه رفتم گفتند که باید ۳ میلیون تومان شهریه بپردازم و این جدا از پولی است که برای کمک به مدرسه از ما میگیرند. بعدازآن هم یک برگه به من دادند که روی آن آدرس لباسفروشی بود و گفتند که باید لباس مدرسه دخترم را ازآنجا بخرم. درحالیکه اعلام شده قیمت لباس مقطع ششم نباید بیشتر از ۴۹۰ هزار تومان باشد، این مرکز خرید لباس۶۵۰ هزار تومان بابت روپوش و شلوار و همچنین ۷۰ هزار تومان بابت مقنعه از من پول گرفت.»
خانمی دیگر که پسرش باید در مقطع دوم ابتدایی درس بخواند نیز در این رابطه میگوید: «۶۵۰ هزار تومان بابت لباسی که جز مدرسه رفتن به درد پسرم نمیخورد، پرداخت کردم و این بهغیراز هزینههایی است که برای تهیه نوشتافزار و کولهپشتی و کتانی او باید بپردازم. ازیکطرف شهریه اجباری مدارس دولتی و از طرف دیگر لباس فرمی که معلوم نیست بر چه اساسی تعیین میشود، هزینه تحصیل را بالا برده است.»
ترفند عجیبی که برخی از مدارس به کار گرفتهاند این است که هرسال رنگ لباس فرم را تغییر دهند تا خانوادهها مجبور شوند لباس جدیدی برای فرزند خود بخرند. پدری میگوید: «سال گذشته که پسرم را در مدرسه ثبتنام کردم، گفتند به آدرسی که مشخص کردهایم بروید و لباس فرم بخرید. آنها میگفتند که این لباس برای سه سال باقی میماند، اما حالا که پسرم وارد مقطع هشتم شده است تصمیم جدیدی گرفته و رنگ و طرح لباس بچهها را تغییر دادهاند. آنها گفتند که باید بابت خرید این لباسها ۸۰۰ هزار تومان پول بدهیم!» او ادامه میدهد: «سیاست جدید تعیین رنگ لباس معلوم نیست که از کجا آب میخورد، مدیر مدرسه آن را تعیین میکند یا شخص دیگری تصمیمگیرنده است. هر چه باشد هزینه گرانی را روی دوش خانوادهها انداخته است، چراکه آنها تصمیم گرفتهاند رنگ لباس پایه هفتم، هشتم و نهم متفاوت از یکدیگر باشد. این یعنی سال بعد هم باید برای پسرم لباس فرم جدید بخرم.»
بهواقع باید سوأل کرد در اوضاع اقتصادی فعلی که بسیاری با مرارت از پس مخارج زندگی برمیآیند و گروهی نیز دخلشان از مخارجشان عقب افتاده، میطلبد که این قشر مطالبه جدی داشته باشند تا اجباری را برای خرید لباس آنهم هرسال تحمل نکنند. درحالیکه مدارس از موضع خود پایین نمیآیند و همهساله اصرار دارند تا طرحهای نو از مکانی که تعیین میکنند خریداری شود. قطعا اگر قرارها بر این روش بدعت شده باشد کمتر خانوادهای بخصوص از اقشار ضعیف پیدا میشود که توانایی لازم را برای تهیه فرم مدرسه، نوشتافزار و دیگر اقلام ضروری داشته باشد زیرا سفرهها آنقدر کوچک شده که اگر اینگونه ادامه یابد، باید با ذرهبین به دنبال قوت لایموت یعنی نان در آن گشت!
حسن روانشید - روزنامه نگار پیشکسوت