جنگ جدید فلسطینیها با اشغالگران سرزمینشان به دهمین روز نزدیک میشود در حالی که آمارها و گزارشهای منتشره ابعاد تازهای از این جنگ را آشکار میسازد. در میان آنچه این روزها در میدان جنگ جریان دارد چند نکته قابل توجه است که ماهیت و ابعاد حقیقی آن را آشکار میسازد.
نخست آنکه آنچه امروز در فلسطین و سرزمینهای اشغالی جریان دارد برخلاف ادعاهای رسانهها و مقامات غربی نه درگیری بلکه جنگ است. وژه درگیری به طور معمول برای نزاعها و تنشهای داخلی در یک سرزمین ب حاکمیتی واحد اطلاق میشود حال آنکه آنچه در فلسطین جریان دارد مقاومت فلسطینیها در برابر رژیم صهیونیستی است که سرزمین آنها را اشغال کرده است. بر این اساس این وضعیت جنگی میان دو ساختار است که یکی برای استمرار اشغالگری و دیگری برای نجات سرزمین خود میجنگد لذ کلید واژه درگیری، نکتهای انحرافی از سوی غرب برای مشروعیت بخشیدن به اشغالگری وجنایات صهیونیستهاست چنانکه در قبال اسرای فلسطینی از واژه زندانیان فلسطینی استفاده میشود تا از اعمال قوانین چهارگانه ژنو و اسرای جنگی در قبال آنها جلوگیری و جایگاه آنها را در حد سارقان و دزدان خیابانی تقلیل دهند که رژیم صهیونیستی برای به اصطلاح امنیت شهروندان حق هرگونه برخوردی با آنها را دارد.
دوم آنکه بر اساس منشور ملل متحد و قوانین بینالمللی از جمله ماده 51، کشورها و ملتها حق دفاع مشروع از خویش در برابر تجاوزات و حملات و عاملان ناامنی را دارند. جنگ اخیر غزه هر چند که در ظاهر با حملات غافلگیر کننده مقاومت فلسطین ( طوفان الاقصی) آغاز گردیده است اما نباید از نظر دور داشت این اقدام از سوی مردمی صورت گرفته است از یک سو سرزمینشان از سوی رژیم صهیونیستی اشغال شده است و از سوی دیگر 16 سال است که با تحریمهای اقتصادی و محاصره، با تروریسم اقتصادی، سیاسی و امنیتی مواجه شده و هر روز جان هزاران نفر از ساکنان غزه با خطر مواجه است. در نقطه مقابل رژیم صهیونیستی بر اساس قطعنامههای شورای امنیت رژیمی اشغالگر بوده و بسیاری از اراضی تحت تصرف آن سرزمین فلسطینیها میباشد و موظف به تخلیه و باز پسدهی این اراضی است. با توجه به این حقایق آنچه در جنگ اخیر روی داده است و هر اقدامی که از سوی فلسطینیها صورت گیرد در قالب دفاع از خویش و آزادی سرزمینشان میباشد و امری مجاز و قانونی است و آنچه رژیم صهیونیستی صورت میدهد برابر با استمرار اشغالگری و نادیده گرفتن حق حیات برای فلسطینیهاست و محکوم میباشد. لذا ادعاهای رسانهها و مقامات غربی که در باب حملات و عملکردهای نظامی رژیم صهیونیستی از واژه مدافعان استفاده میکنند، عملا وارونه نمایی حقیقتی به نام اشغالگری این رژیم است که با هدف توجیه جنایات آن صورت میگیرد چرا که تحت هر شرایطی ماهیت رژیم صهیونیستی اشغالگری است و طبق قوانین بینالمللی اقدامات اشغالگر هرگز در قالب دفاع مشروع و یا حتی دفاع از خود نیز تعریف نمیگردد.
سوم آنکه آنچه صهیونیستها از روز ابتدای جنگ تا به اکنون اجرا کردهاند تمام در قالب جنایت جنگی، نسل کشی و پاکسازی قومی قابل توجه است. بستن آب و غذا و سوخت به روی مردم غزه، ممانعت از رسیدن دارو برای بیمارستانها و مراکز درمانی، اصرار به کشتار بی امان کودکان، نمودی آشکار از نسل کشی و جنایت علیه بشریت است که با هیچ کدام از قوانین جنگی و حقوق بشری همخوانی ندارد و بیشتر به رفتارهای غرب وحشی و دوران بربریت غرب شباهت دارد. از سوی دیگر استفاده از بمبهای فسفری و شیمیایی و نیز وادار ساختن فلسطینی به آواره شدن و ترک خانههایشان برای تبدیل غزه به زمین سوخته، برابر با پاکسازی قومی است حال آنکه رسانههای غربی با دادن ماهیت حقوق بشری و انسان دوستانه به این جنایت ضمن تبرئه سازی صهیونیستها از نسل کشی و پاکسازی قومی به دنبال توجیه و تحقق این جنایت هستند.
با توجه به این مولفهها و با استناد به قوانین و مقررات بینالمللی و حتی قطعنامه های شورای امنیت در باب فلسطین به صراحت میتوان گفت که آنچه از سوی فلسطینیها در جنگ اخیر جریان دارد، دفاع مشروع با چارچوبی قانونی و انسانی است و آنچه صیهونیستها رقم زدهاند جنایت جنگی، نسل کشی، پاکسازی قومی، کشتار برای حفظ اشغالگری است که ناقض تمامی قوانین بینالمللی است. لذا آنچه امروز باید از سوی جامعه جهانی صورت گیرد مجازات و بازخواست این رژیم و حامیان آن است که با زیرپا نهادن تمامی قوانین جهانی هر روز بر پرونده جنایات ضد بشری خود علیه ملت فلسطین میافزایند.
نخست آنکه آنچه امروز در فلسطین و سرزمینهای اشغالی جریان دارد برخلاف ادعاهای رسانهها و مقامات غربی نه درگیری بلکه جنگ است. وژه درگیری به طور معمول برای نزاعها و تنشهای داخلی در یک سرزمین ب حاکمیتی واحد اطلاق میشود حال آنکه آنچه در فلسطین جریان دارد مقاومت فلسطینیها در برابر رژیم صهیونیستی است که سرزمین آنها را اشغال کرده است. بر این اساس این وضعیت جنگی میان دو ساختار است که یکی برای استمرار اشغالگری و دیگری برای نجات سرزمین خود میجنگد لذ کلید واژه درگیری، نکتهای انحرافی از سوی غرب برای مشروعیت بخشیدن به اشغالگری وجنایات صهیونیستهاست چنانکه در قبال اسرای فلسطینی از واژه زندانیان فلسطینی استفاده میشود تا از اعمال قوانین چهارگانه ژنو و اسرای جنگی در قبال آنها جلوگیری و جایگاه آنها را در حد سارقان و دزدان خیابانی تقلیل دهند که رژیم صهیونیستی برای به اصطلاح امنیت شهروندان حق هرگونه برخوردی با آنها را دارد.
دوم آنکه بر اساس منشور ملل متحد و قوانین بینالمللی از جمله ماده 51، کشورها و ملتها حق دفاع مشروع از خویش در برابر تجاوزات و حملات و عاملان ناامنی را دارند. جنگ اخیر غزه هر چند که در ظاهر با حملات غافلگیر کننده مقاومت فلسطین ( طوفان الاقصی) آغاز گردیده است اما نباید از نظر دور داشت این اقدام از سوی مردمی صورت گرفته است از یک سو سرزمینشان از سوی رژیم صهیونیستی اشغال شده است و از سوی دیگر 16 سال است که با تحریمهای اقتصادی و محاصره، با تروریسم اقتصادی، سیاسی و امنیتی مواجه شده و هر روز جان هزاران نفر از ساکنان غزه با خطر مواجه است. در نقطه مقابل رژیم صهیونیستی بر اساس قطعنامههای شورای امنیت رژیمی اشغالگر بوده و بسیاری از اراضی تحت تصرف آن سرزمین فلسطینیها میباشد و موظف به تخلیه و باز پسدهی این اراضی است. با توجه به این حقایق آنچه در جنگ اخیر روی داده است و هر اقدامی که از سوی فلسطینیها صورت گیرد در قالب دفاع از خویش و آزادی سرزمینشان میباشد و امری مجاز و قانونی است و آنچه رژیم صهیونیستی صورت میدهد برابر با استمرار اشغالگری و نادیده گرفتن حق حیات برای فلسطینیهاست و محکوم میباشد. لذا ادعاهای رسانهها و مقامات غربی که در باب حملات و عملکردهای نظامی رژیم صهیونیستی از واژه مدافعان استفاده میکنند، عملا وارونه نمایی حقیقتی به نام اشغالگری این رژیم است که با هدف توجیه جنایات آن صورت میگیرد چرا که تحت هر شرایطی ماهیت رژیم صهیونیستی اشغالگری است و طبق قوانین بینالمللی اقدامات اشغالگر هرگز در قالب دفاع مشروع و یا حتی دفاع از خود نیز تعریف نمیگردد.
سوم آنکه آنچه صهیونیستها از روز ابتدای جنگ تا به اکنون اجرا کردهاند تمام در قالب جنایت جنگی، نسل کشی و پاکسازی قومی قابل توجه است. بستن آب و غذا و سوخت به روی مردم غزه، ممانعت از رسیدن دارو برای بیمارستانها و مراکز درمانی، اصرار به کشتار بی امان کودکان، نمودی آشکار از نسل کشی و جنایت علیه بشریت است که با هیچ کدام از قوانین جنگی و حقوق بشری همخوانی ندارد و بیشتر به رفتارهای غرب وحشی و دوران بربریت غرب شباهت دارد. از سوی دیگر استفاده از بمبهای فسفری و شیمیایی و نیز وادار ساختن فلسطینی به آواره شدن و ترک خانههایشان برای تبدیل غزه به زمین سوخته، برابر با پاکسازی قومی است حال آنکه رسانههای غربی با دادن ماهیت حقوق بشری و انسان دوستانه به این جنایت ضمن تبرئه سازی صهیونیستها از نسل کشی و پاکسازی قومی به دنبال توجیه و تحقق این جنایت هستند.
با توجه به این مولفهها و با استناد به قوانین و مقررات بینالمللی و حتی قطعنامه های شورای امنیت در باب فلسطین به صراحت میتوان گفت که آنچه از سوی فلسطینیها در جنگ اخیر جریان دارد، دفاع مشروع با چارچوبی قانونی و انسانی است و آنچه صیهونیستها رقم زدهاند جنایت جنگی، نسل کشی، پاکسازی قومی، کشتار برای حفظ اشغالگری است که ناقض تمامی قوانین بینالمللی است. لذا آنچه امروز باید از سوی جامعه جهانی صورت گیرد مجازات و بازخواست این رژیم و حامیان آن است که با زیرپا نهادن تمامی قوانین جهانی هر روز بر پرونده جنایات ضد بشری خود علیه ملت فلسطین میافزایند.
قاسم غفوری