جهان بیش از دو هفته است که بار دیگر از حاشیه‌هایی همچون جنگ اوکراین به اصلی‌ترین مسئله چند دهه اخیر جهان یعنی فلسطین معطوف شده است. دفاع مشروع فلسطینی‌ها در برابر تروریسم اقتصادی و محاصره 16 ساله غزه و اشغالگری صهیونیست‌ها در قالب طوفان الاقصی این امر را رقم زده است. در کنار آنچه در میدان جنگ جریان دارد یک نکته قابل توجه مشاهده می‌شود و آن اینکه در یک سو صهیونیست‌ها و حامیان غربی آنها این جنگ را یازده سپتامبر اسرائیل نامیده و بر لزوم اجماع تل آویو و متحدانش برای نابودسازی حماس تاکید می‌کنند و از سوی دیگر بسیاری این جنگ را تکرار سرشکستی آمریکا در جنگ ویتنام برای صهیونیست‌ها می‌دانند. حال این سوال مطرح است که کدام یک از این گزینه‌ها به حقیقت نزدیک‌تر است؟
حادثه 11سپتامبر 2001 در حالی عنوان می شود که از سوی گروه تروریستی القاعده صورت گرفته که به آن بهانه نیز آمریکا و ناتو مجوز اشغال افغانستان و کشتار گسترده در این کشور را یافت که به اذعان هیلاری کلینتون وزیر خارجه دور اول ریاست جمهوری اوباما، القاعده به دست آمریکا برای مقابله با ارتش سرخ شوروی و پیگیری اهداف واشنگتن در منطقه ایجاد شده بود و سران آن همچون بن لادن روابط نزدیکی با سران کاخ سفید داشته‌اند. به عبارتی دیگر یازده سپتامبر نتیجه تروریسم پروری آمریکا بوده که در نهایت گریبان خودش را گرفته است. در نقطه مقابل اما طوفان الاقصی توسط ملت فلسطین ساکن در غزه که 16 سال در محاصره تروریسم اقتصادی و تجاوز و جنایت صهیونیست‌ها قرار دارند و سرزمینشان تحت اشغال قرار گرفته و حتی قطعنامه‌های سازمان ملل نیز آنها را اراضی اشغالی می‌داند، طراحی و اجرا شده است.
نکته مهم آنکه محوریت این طرح با حماسی بوده که بخش مهمی از ساختار سیاسی و دفاعی فلسطینی‌هاست که از انتخابات سال 2006 رسما مسئولیت هدایت و تامین نیازها از جمله در حوزه امنیتی غزه را داراست. اینکه برخی کشورهای غربی مدعی تروریستی بودن حماس شده‌اند تغییری در ماهیت وجودی آن به عنوان بخشی از ساختار ملت فلسطین ایجاد نمی‌کند چنانکه حزب‌الله لبنان نیز به نسبت در چنین وضعیتی قرار دارد. در هیمن حال آمریکا و در مواردی اروپایی‌ها نیز مقامات سیاسی و نظامی برخی کشورها را در لیست گروه‌های تروریستی قرار داده‌اند که صرفا جنبه داخلی دارد و حق تعمیم دادن آن به سایر کشورها را ندارند. نکته مهم تر آنکه دروغ پردازی صهیونیست‌ها و غرب علیه حماس زمانی آشکارتر می‌شود که در طول دو هفته اخیر و حتی جنگ‌های 22، 8، 51، 3 روزه غزه مردم بسیاری از کشورها حتی در اروپا و آمریکا در حمایت از حماس و مقاومت فلسطین تظاهرات ضد صهیونیستی و حتی ضد دولتی برگزار کرده‌اند که خود بیانگر ماهیت مردمی و رسمی حماس و مقاومت غزه است. با توجه به این مولفه‌ها تعبیر کردن طوفان الاقصی به یازده سپتامبر صرفا یک دروغ و فریب کاری برای توجیه جنایات صهیونیست‌ها علیه غیر نظامیان غزه است چنانکه در افغانستان نیز ناتو و آمریکا چنین جنایاتی را رقم زدند و هرگز نیز پاسخگوی آن نبوده‌اند.
با توجه به این حقایق و با عنایت به شکست سنگین اطلاعاتی و نظامی صهیونیست‌ها در قبال آغاز طوفان الاقصی و ورود مقاومت فلسطین به شهرک‌های صهیونیست نشین، و سراسیمگی سران غرب برای دلداری دادن به صهیونیست‌ها به صراحت می‌توان گفت که جنگ غزه، تکرار شکست و رسوایی آمریکا در جنگ ویتنام برای صهیونیست‌هاست. ویتنامی که در آن آمریکا با عنصر نارنجی به نسل کشی ویتنامی‌ها پرداخت که همچنان تبعات آن از جمله تولد کودکان ناقص الخلقه و دارای نقص عضو ادامه دارد اما در نهایت در برابر مقاومت ویتنامی‌ها آمریکا جز فرار گزینه‌ای نداشته است چنانکه امروز نیز صهیونیست‌ها صرفا در کشتار زنان و کودکان و تخریب برتر جنگ بوده و در سایر زمینه‌های بازنده طوفان الاقصی شده‌اند.
حادثه 11سپتامبر 2001 در حالی عنوان می شود که از سوی گروه تروریستی القاعده صورت گرفته که به آن بهانه نیز آمریکا و ناتو مجوز اشغال افغانستان و کشتار گسترده در این کشور را یافت که به اذعان هیلاری کلینتون وزیر خارجه دور اول ریاست جمهوری اوباما، القاعده به دست آمریکا برای مقابله با ارتش سرخ شوروی و پیگیری اهداف واشنگتن در منطقه ایجاد شده بود و سران آن همچون بن لادن روابط نزدیکی با سران کاخ سفید داشته‌اند. به عبارتی دیگر یازده سپتامبر نتیجه تروریسم پروری آمریکا بوده که در نهایت گریبان خودش را گرفته است. در نقطه مقابل اما طوفان الاقصی توسط ملت فلسطین ساکن در غزه که 16 سال در محاصره تروریسم اقتصادی و تجاوز و جنایت صهیونیست‌ها قرار دارند و سرزمینشان تحت اشغال قرار گرفته و حتی قطعنامه‌های سازمان ملل نیز آنها را اراضی اشغالی می‌داند، طراحی و اجرا شده است.
نکته مهم آنکه محوریت این طرح با حماسی بوده که بخش مهمی از ساختار سیاسی و دفاعی فلسطینی‌هاست که از انتخابات سال 2006 رسما مسئولیت هدایت و تامین نیازها از جمله در حوزه امنیتی غزه را داراست. اینکه برخی کشورهای غربی مدعی تروریستی بودن حماس شده‌اند تغییری در ماهیت وجودی آن به عنوان بخشی از ساختار ملت فلسطین ایجاد نمی‌کند چنانکه حزب‌الله لبنان نیز به نسبت در چنین وضعیتی قرار دارد. در هیمن حال آمریکا و در مواردی اروپایی‌ها نیز مقامات سیاسی و نظامی برخی کشورها را در لیست گروه‌های تروریستی قرار داده‌اند که صرفا جنبه داخلی دارد و حق تعمیم دادن آن به سایر کشورها را ندارند. نکته مهم تر آنکه دروغ پردازی صهیونیست‌ها و غرب علیه حماس زمانی آشکارتر می‌شود که در طول دو هفته اخیر و حتی جنگ‌های 22، 8، 51، 3 روزه غزه مردم بسیاری از کشورها حتی در اروپا و آمریکا در حمایت از حماس و مقاومت فلسطین تظاهرات ضد صهیونیستی و حتی ضد دولتی برگزار کرده‌اند که خود بیانگر ماهیت مردمی و رسمی حماس و مقاومت غزه است. با توجه به این مولفه‌ها تعبیر کردن طوفان الاقصی به یازده سپتامبر صرفا یک دروغ و فریب کاری برای توجیه جنایات صهیونیست‌ها علیه غیر نظامیان غزه است چنانکه در افغانستان نیز ناتو و آمریکا چنین جنایاتی را رقم زدند و هرگز نیز پاسخگوی آن نبوده‌اند.
با توجه به این حقایق و با عنایت به شکست سنگین اطلاعاتی و نظامی صهیونیست‌ها در قبال آغاز طوفان الاقصی و ورود مقاومت فلسطین به شهرک‌های صهیونیست نشین، و سراسیمگی سران غرب برای دلداری دادن به صهیونیست‌ها به صراحت می‌توان گفت که جنگ غزه، تکرار شکست و رسوایی آمریکا در جنگ ویتنام برای صهیونیست‌هاست. ویتنامی که در آن آمریکا با عنصر نارنجی به نسل کشی ویتنامی‌ها پرداخت که همچنان تبعات آن از جمله تولد کودکان ناقص الخلقه و دارای نقص عضو ادامه دارد اما در نهایت در برابر مقاومت ویتنامی‌ها آمریکا جز فرار گزینه‌ای نداشته است چنانکه امروز نیز صهیونیست‌ها صرفا در کشتار زنان و کودکان و تخریب برتر جنگ بوده و در سایر زمینه‌های بازنده طوفان الاقصی شده‌اند.
قاسم غفوری
