نشست فرمت سه بعلاوه سه با محوریت بررسی وضعیت قفقاز با حضور وزرای خارجه ایران، روسیه، ارمنستان، جمهوری آذربایجان و ترکیه و البته غیبت وزیر خارجه گرجستان به دلیل اختلافات قدیمی با روسیه در تهران برگزار شد. این نشست در حالی برگزار شده که طی ماههای اخیر این منطقه با شروع دوباره جنگ میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان وارد فاز جدیدی از منازعات شده که دخالتهای فرامنطقهای را نیز به همراه داشته است. به هر تقدیر نشست تهران از چند منظر دارای اهمیت میباشد.
نخست آنکه نشست تهران را باید ادامه رویکرد منطقهای و همسایه محور سیاست خارجی دولت سیزدهم دانست. سیاستی که بر اصل همگرایی دوجانبه و چند جانبه با همسایگان استوار بوده و توانسته است تقویت کننده دیپلماسی سیاسی و اقتصادی کشور را به همراه داشته باشد. بعد گستردهتر این دیپلماسی عضویت ایران در شانگهای و بریکس میباشد. دوم آنکه جمهوری اسلامی ایران همواره نقشی موثر در امنیت و ثبات منطقه داشته است. این رویکرد صرفا در قالب نظامی نبوده و تهران تلاش نموده تا نقش میانجی و حلقه واصلی را برای رفع اختلافات و بحرانهای ایجاد شده میان همسایگان ایفا نماید که نمود آن را در نقش ایران در نشستهای مربوط به افغانستان، عرق و سوریه و... میتوان مشاهده کرد. با توجه به شرایط نابسامان و اختلافات موجود میان باکو و ایروان، ایران بار دیگر تلاش دارد تا از ظرفیتهای درونی و منطقهای برای رفع این اختلافات بهره گرفته و ثباتی پایدار را به منطقه باز گرداند.
سوم آنکه برگزاری این نشست در تهران در حالی که کشورهای دعوت شده، دارای اختلافات ریشهای با یکدیگر میباشند بیانگر اذعان و اعتماد کشورهی منطقه به میانجیگری و نقش آفرینی ایران است. رویهای که ضمن ابطال ادعاهای ایران هراسانه غرب، واهی بودن ادعای انزوای ایران را نیز بر جهانیان آشکار می سازد. چهارم آنکه طی ماههای اخیر بحران میان باکو و ایروان زمینه ساز دخالتهای خارجی از سوی آمریکا، ناتو و اروپاییها در قفقاز شده است. تجربه نشان داده که این کشورها و پیمانها هر جایی که ورود کردهاند به جنگ و چند پاره سازی منجر شده که نمود آن را در بالکان و اخیرا اوکراین میتوان مشاهده کرد. اجلاس تهران این پیام را دارد که کشورهای منطقه توان حل سوء تفاهمات و اختلافات را دارا میباشند و نیازی به دخالتهای بحرانساز بیگانان نمیباشد.
در کنار این مباحث و رویکرد تعاملاتی که جمهوری اسلامی در قبال همسایگان دارد، تحقق اهداف تعریف شده برای نشست تهران نیازمند مولفههایی است که بر اساس رویکرد منطقه محور قابل اجراست. یکی از مولفههای مهم رویکرد اقتصادی در قالب کریدورها و راههای ارتباطی می باشد قطعا رویکرد یک جانبه برخی اعضا همچون باکو که به دنبال تسلط بر جنوب ارمنستان با ادعای ایجاد کریدور اقتصادی و انرژی نمیتواند رویکردی مثبت و منطقه محور باشد حال آنکه ابتکار عملهایی در این زمینه از سوی ایران مطرح شده که با رویکردی کارشناسانه ضمن حفظ ژئوپولتیک منطقه میتواند تامین کننده منافع همگانی باشد.
نکته مهم دیگر خودداری از وارد سازی بازیگران غیر منطقه در معادلات منطقه است. متاسفانه از یک سو جمهوری آذربایجان در اشتباه محاسباتی زمینه ساز حضور گسترده رژیم صهیونیستی در این کشور شده که با توجه به سوابق بحرانساز و ضد بشری صهیونیستها این حضور قطعا چالشهای امنیتی برای منطقه و بویژه جمهوری آذربایجان به همراه خواهد داشت. از سوی دیگر ارمنستان نیز در ماههای اخیر به جای پایبندی به توافقات گذشته با منطقه، در مسیر رویکرد به اصطلاح حمایتی به اروپا، آمریکا و ناتو قرار گرفته است. آنانی که در ظاهر وعدههای سبز داده اما هدف آنها به خزان کشیدن امنیت و ثبات منطقه است که نمونه آن را در افغانستان، عراق، بالکان، اوکراین، سوریه، فلسطین و... میتوان مشاهده کرد. غرب نشان داده که هرگز قابل اعتماد نمیباشد و در نهایت برای منافع خویش حتی نزدیکانش را نیز قربانی خواهد ساخت. دوری ارمنستان از این رویه امری ضروری برای همگرایی منطقه و مقابله با تهدیداتی است که غرب علیه منطقه طراحی کرده است. به هر تقدیر آنچه مسلم است آنکه نشست تهران گامی مهم و موثر در همگرایی همسایگان است که میتواند دستاوردهای مشترک بسیاری را برای طرفین به دور از مداخلات فرامنطقهای به همراه داشته باشد.
نخست آنکه نشست تهران را باید ادامه رویکرد منطقهای و همسایه محور سیاست خارجی دولت سیزدهم دانست. سیاستی که بر اصل همگرایی دوجانبه و چند جانبه با همسایگان استوار بوده و توانسته است تقویت کننده دیپلماسی سیاسی و اقتصادی کشور را به همراه داشته باشد. بعد گستردهتر این دیپلماسی عضویت ایران در شانگهای و بریکس میباشد. دوم آنکه جمهوری اسلامی ایران همواره نقشی موثر در امنیت و ثبات منطقه داشته است. این رویکرد صرفا در قالب نظامی نبوده و تهران تلاش نموده تا نقش میانجی و حلقه واصلی را برای رفع اختلافات و بحرانهای ایجاد شده میان همسایگان ایفا نماید که نمود آن را در نقش ایران در نشستهای مربوط به افغانستان، عرق و سوریه و... میتوان مشاهده کرد. با توجه به شرایط نابسامان و اختلافات موجود میان باکو و ایروان، ایران بار دیگر تلاش دارد تا از ظرفیتهای درونی و منطقهای برای رفع این اختلافات بهره گرفته و ثباتی پایدار را به منطقه باز گرداند.
سوم آنکه برگزاری این نشست در تهران در حالی که کشورهای دعوت شده، دارای اختلافات ریشهای با یکدیگر میباشند بیانگر اذعان و اعتماد کشورهی منطقه به میانجیگری و نقش آفرینی ایران است. رویهای که ضمن ابطال ادعاهای ایران هراسانه غرب، واهی بودن ادعای انزوای ایران را نیز بر جهانیان آشکار می سازد. چهارم آنکه طی ماههای اخیر بحران میان باکو و ایروان زمینه ساز دخالتهای خارجی از سوی آمریکا، ناتو و اروپاییها در قفقاز شده است. تجربه نشان داده که این کشورها و پیمانها هر جایی که ورود کردهاند به جنگ و چند پاره سازی منجر شده که نمود آن را در بالکان و اخیرا اوکراین میتوان مشاهده کرد. اجلاس تهران این پیام را دارد که کشورهای منطقه توان حل سوء تفاهمات و اختلافات را دارا میباشند و نیازی به دخالتهای بحرانساز بیگانان نمیباشد.
در کنار این مباحث و رویکرد تعاملاتی که جمهوری اسلامی در قبال همسایگان دارد، تحقق اهداف تعریف شده برای نشست تهران نیازمند مولفههایی است که بر اساس رویکرد منطقه محور قابل اجراست. یکی از مولفههای مهم رویکرد اقتصادی در قالب کریدورها و راههای ارتباطی می باشد قطعا رویکرد یک جانبه برخی اعضا همچون باکو که به دنبال تسلط بر جنوب ارمنستان با ادعای ایجاد کریدور اقتصادی و انرژی نمیتواند رویکردی مثبت و منطقه محور باشد حال آنکه ابتکار عملهایی در این زمینه از سوی ایران مطرح شده که با رویکردی کارشناسانه ضمن حفظ ژئوپولتیک منطقه میتواند تامین کننده منافع همگانی باشد.
نکته مهم دیگر خودداری از وارد سازی بازیگران غیر منطقه در معادلات منطقه است. متاسفانه از یک سو جمهوری آذربایجان در اشتباه محاسباتی زمینه ساز حضور گسترده رژیم صهیونیستی در این کشور شده که با توجه به سوابق بحرانساز و ضد بشری صهیونیستها این حضور قطعا چالشهای امنیتی برای منطقه و بویژه جمهوری آذربایجان به همراه خواهد داشت. از سوی دیگر ارمنستان نیز در ماههای اخیر به جای پایبندی به توافقات گذشته با منطقه، در مسیر رویکرد به اصطلاح حمایتی به اروپا، آمریکا و ناتو قرار گرفته است. آنانی که در ظاهر وعدههای سبز داده اما هدف آنها به خزان کشیدن امنیت و ثبات منطقه است که نمونه آن را در افغانستان، عراق، بالکان، اوکراین، سوریه، فلسطین و... میتوان مشاهده کرد. غرب نشان داده که هرگز قابل اعتماد نمیباشد و در نهایت برای منافع خویش حتی نزدیکانش را نیز قربانی خواهد ساخت. دوری ارمنستان از این رویه امری ضروری برای همگرایی منطقه و مقابله با تهدیداتی است که غرب علیه منطقه طراحی کرده است. به هر تقدیر آنچه مسلم است آنکه نشست تهران گامی مهم و موثر در همگرایی همسایگان است که میتواند دستاوردهای مشترک بسیاری را برای طرفین به دور از مداخلات فرامنطقهای به همراه داشته باشد.
قاسم غفوری