شنبه ۶ آبان ۱۴۰۲ - ۲۲:۱۷
کد مطلب : 127433

توبه گرگ مرگ است

عملیات مشروع طوفان الاقصی فلسطینی در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی در حالی وارد چهارمین هفته شده است که در کنار شهادت هزاران کودک فلسطینی و فاجعه انسانی تحمیلی به غزه و نیز مقاومت ساکنان این سرزمین در برابر تجاوزات و جنایات اشغالگران، نوع پوشش رسانه‌های غربی جای تامل دارد.
برخلاف رویه‌ رسانه‌های غرب در جنگ‌های پیشین غزه  که محور عملکرد رسانه‌های غربی را سانسور خبری و اهمیت‌زدایی از فجایع انسانی روی داده در غزه تشکیل می‌داد در جنگ اخیر غزه، رویه‌ای کاملا متفاوت مشاهده می‌شود بگونه‌ای که بسیاری از رسانه‌های مطرح غربی بخش قابل توجهی از اخبار خود را به تلفات انسانی و موج حملات رژیم صهیونیستی به غزه اختصاص داده‌اند چنانکه حتی رویه پردازش همه جانبه به اوکراین نیز کم رنگ شده است.
هر چند که عمق جنایات صهیونیست‌ها و ناتوانی غرب در کتمان این جنایات ونیز بیداری جهانی در برابر فاجعه انسانی غزه و توهش صهیونیست‌ها، موجب شده تا رسانه‌های غربی نیز نتوانند به سانسور خبرها بپردازند اما ادبیات گفتاری و نوشتاری این رسانه‌ها و نیز این حقیقت که اکثر رسانه‌های غربی دارای وابستگی به ساختار قدرت بوده و عملا استقلالی در عملکرد رسانه‌ای خود ندارند سوالاتی در باب چرایی پردازش قابل توجه رسانه‌های غربی به فاجعه انسانی در غزه و حملات ارتش صهیونیستی به این منطقه ایجاد می‌گردد. در این چارچوب چند نکته قابل توجه است.
نخست آنکه رسانه غربی که میدان افکار عمومی را به رسانه‌های مستقل و آزاد باخته‌اند با پرداختن به تحولات غزه به دنبال بازگرداندن جایگاه خود در روایت‌های یکجانبه هستند تا بار دیگر سلطه غرب بر افکار عمومی را اجرایی سازند. البته باید در نظر داشت که این هدفگذاری به معنای تغییر رویکرد این رسانه‌ها در باب اجرای خواست دولتمردانشان در حمایت از رژیم صهیونیستی نمی‌باشد.به عنوان نمونه رسانه‌های غرب بمباران بیمارستان‌ها، منازل غیر نظامیان، مساجد، کلیساها و.. را هدف قرار دادن مراکز حماس عنوان می‌کنند. در همین حال در باب تلفات صهیونیست‌ها از واژه به قتل رسیده‌اند که دارای بار حقوقی است و در قبال فلسطینی‌ها از واژه کشته شده‌ها که نوعی عادی سازی است استفاده می‌کنند.
دوم آنکه رسانه‌های غربی در طول سه هفته جنگ غزه در حالی به فاجعه انسانی در غزه پرداخته‌اند که محور اصلی پردازش‌های آنها از یک سو حمله زمینی رژیم صهیونیستی به غزه و تبعات انسانی آن و از سوی دیگر برجسته سازی واژگانی همچون «هیچ جای غزه امن نمی‌باشد» بوده است. این نوع ادبیات گفتاری و اصرار بر گفتارهای مقامات صهیونیست مبنی بر عملیات نظامی گسترده در شمال غزه، همسو با سیاست صهیونیست‌ها مبنی بر کوچ اجباری ساکنان شمال غزه به جنوب و در نهایت به سینای مصر می‌باشد. به عبارتی دقیق‌تر آنچه را که مبنی بر کوچ اجباری ساکنان غزه، رژیم صهیونیستی با عملیات زمینی و کشتار گسترده توان تحقق آن را ندارد، رسانه‌های غربی در پی تحقق آن می‌باشند.
سوم آنکه رسانه‌های غربی در حالی به پردازش تلفات فلسطینی حملات رژیم صهیونیستی می‌پردازند که از یک سو برآنند تا این حملات را نشانه اقتدار و برنامه ریزی گسترده ارتش صهیونیستی و حامیان غربی آن معرفی نمایند و از سوی دیگر روایتی یک جانبه از سه هفته جنگ را اجرا می‌کنند بگونه‌ای که عملا در این رسانه‌ها دیگر سخنی از دستاوردهای فلسطینی‌ها و بزرگی طوفان الاقصی و فروپاشی امنیتی و نظامی صهیونیستی مشاهده نمی‌شود و صرفا با ادعاهای دروغین در باب کشته شدن غیر نظامیان صهیونیستی در عملیات حماس سعی در مقصر نمایی فلسطینی در این جنگ را دارند.
 این نوع پردازش رسانه‌ای در حالی توجیه کننده حمایت غرب از صهیونیست‌هاست، که از یک سو رسانه‌های غربی ماموریت تحقیر سازی و سرشکسته‌سازی فلسطینی‌ها و در کلان امت اسلام را با شبیه سازی نتایج جنگ اکتبر 1973 و پیروزی صهیونیست‌ها بر ارتش‌های عربی  با جنگ اخیر غزه با برجسته سازی تلفات فلسطینی‌ها و کم رنگ‌سازی و حذف پرداختن به دستارودها و ویژگی‌های منحصر به فرد طوفان الاقصی را دارند و از سوی دیگر برآنند تا مقاومت و ایستادگی را عامل ویرانی و فاجعه انسانی و سازشکاری و تن دادن به طرح‌های غرب را زمینه ساز صلح و ادامه بخش زندگی معرفی نمایند. در یک کلام هر چند در ظاهر پردازش رسانه‌های غربی در قبال غزه با رفتارهای گذشته آنها متفاومت است اما در عمل همان رویه را با ادبیاتی دیگر دنبال می‌کنند به طوری که می‌توان گفت مثال رفتار این رسانه‌ها همان مثل معروف فارسی است که می‌گوید «توبه گرگ مرگ است».
 
قاسم  غفوری
https://siasatrooz.ir/vdchxqnzx23nikd.tft2.html
نام شما
آدرس ايميل شما
کد امنيتی