مقاومت مشروع ملت فلسطین در برابر اشغالگری رژیم صهیونیستی در حالی به هفتادمین روز نزدیک میشود که در کنار تظاهراتهای گسترده جهانی در محکوم سازی جنایات صهیونیستها و نیز حمایتهایی که دولتها از مقاومت فلسطین داشتهاند و در حالی که تاکنون شورای امنیت نتوانسته قطعنامه برای جنگ غزه صادر نماید، مجمع عمومی سازمانملل قطعنامهای دیگر را صادر کرد.
اعضای سازمانملل دیروز طی رأیگیری در مجمع عمومی، به قطعنامهای برای برقراری آتشبس فوری در نوار غزه رأی دادند.این قطعنامه با ۱۵۳ رأی موافق، ۱۰ رأی مخالف و ۲۳ رأی ممتنع به تصویب رسید و از رژیم صهیونیستی میخواهد فوراً حملات به نوار غزه را پایان دهد.
هر چند که این قطعنامه مولفههای لازم برای پایان دادن به جنگ را ندارد و بیشتر جنبه توصیهای دارد اما آرای صادر شده در این نشست نکات قابل توجهی را آشکار میسازد که میتواند بیانگر آینده نظام بینالملل باشد.
نخست ارای منفی داده شده به این قطعنامه است. آمریکا، اتریش، چک، گواتمالا، لیبریا، میکرونزی، نائورو، پاپوآ گینه نو، پاراگوئه و رژیم صهیونیستی به این قطعنامه رأی منفی دادند. ترکیب مذکور بیانگر یک اصل مهم است و آن تنها ماندن آمریکا برای اجماعسازی در نظام بینالملل است. جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در سال 2020 بر این ادعا بود که به دنبال ترمیم اجماع سازی جهانی آمریکا و ائتلاف سازیهای قدیمی در جهان است. نشست مجمع عمومی و رایهای داده شده به قطعنامه نشان داد که نه تنها بایدن نتوانسته چنین کارکردی داشته باشد بلکه امروز چند کشور ذرهبینی و قطرهای در کنار رژیم صهیونیستی برای آمریکا باقی ماندهاند و عملا هیچ جایگاهی یک جانبهگرایی آمریکایی در جهان ندارد. درحالیکه زمانی آمریکاییها یکهتاز سازمان ملل بوده و عمل هیچ کشور و نهادی جرات انتقاد از آن را نداشت؛ اما واکنشهای جهانی به اقدام آمریکا بیانگر دگرگونی در ساختار جهانی از یکجانبهگرایی به چندجانبه گرایی است.
دوم آنکه رای ممتنع کشورهایی مانند انگلیس و آلمان به این قطعنامه نیز نشان داد که این کشورها همچنان به سیاست «وسط بازی» ادامه میدهند و یکی به نعل و یکی به میخ میزنند تا هم رضایت لابی صهیونیستی را داشته باشند و هم جلب توجه کشورهای اسلامی و افکار عمومی را صورت دهند. البته یک سوی این وسط بازی را ارسال تسلیحات برای رژیم صهیونیستی تشکیل میدهد و سوی دیگر آن را ابراز تاسفهای ظاهری از آمار تلفات غزه و رای به قطعنامههایی است که چندان ضمانت اجرایی ندارند.
رژیم صهیونیستی و حامیانشان ثابت کردهاند که زبانی جز زبان زور متوجه نمیشوند لذا برای مقابله با آنها نیز تنها گزینه مقاومت است که حمایت از طوفان الاقصی و غزه میتواند گامی در راستای تحقق این مهم باشد.
سوم آنکه رای 153 کشور به قطعنامه مجمع عمومی را میتوان برتری فلسطین و مقاومت در برابر سلطه رسانهای غرب و صهیونیستها دانست. یکی از مهمترین مولفههای نظام سلطه و صهیونیستها را سیطره آنها بر رسانهها تشکیل میدهد که نتیجه آن نیز تسلط آنها در هدایت افکار عمومی بوده است. در جنگ غزه فلسطینیها نه تنها در حوزه نظامی، سیاسی و اقتصادی لطمات غیر قابل جبرانی را به صهیونیستها وارد ساختند که حوزه رسانهای نیز مدیریت جنگ در دست فلسطینیها قرار گرفته است.
تظاهراتهای گسترده جهانی در حمایت از فلسطین در نهایت دولتها را نیز به سمتی سوق داده که در نشست سازمان ملل جز اعلام انزجار از رژیم صهیونیستی گزینهای ندارند. نکته مهم آنکه این تظاهراتها و نیز رای اکثریت در مجمع عمومی به فلسطین نشان میدهد که ادعای برخی در داخل و خارج از ایران که ادعا میکنند دشمنی و مبارزه با صهیونیستها صرفا معطوف به جمهوری اسلامی ایران است ادعایی واهی است چرا که تحولات جنگ غزه نشان داد که این مهم به اصلی جهانی مبدل شده است و امروز کمتر کشوری را میتوان یافت که در برابر توهش و جنایتکاری صهیونیستها و آمریکا قد علم نکرده باشد.
لذا رای مجمع عمومی سازمان ملل را میتوان دستاوردی دیگر برای جبهه مقاومت و ایران دانست که توانسته است اجماع سازی جهانی در برابر رژیم صهیونیستی و حامیانش ایجاد نماد. ایران و جبهه مقاومتی که غرب ادعای انزوای آن را داشت ا امروز نه تنها جایگاهی جهانی یافته بلکه میتواند اجماع سازی ملتها و دولتها را نیز رقم زند و این دستاوردی است که غرب با تحریم و حاشیهسازی و سیرکهایی مانند جایزه نوبل نمیتواند بر آن سرپوش گذارد.
اعضای سازمانملل دیروز طی رأیگیری در مجمع عمومی، به قطعنامهای برای برقراری آتشبس فوری در نوار غزه رأی دادند.این قطعنامه با ۱۵۳ رأی موافق، ۱۰ رأی مخالف و ۲۳ رأی ممتنع به تصویب رسید و از رژیم صهیونیستی میخواهد فوراً حملات به نوار غزه را پایان دهد.
هر چند که این قطعنامه مولفههای لازم برای پایان دادن به جنگ را ندارد و بیشتر جنبه توصیهای دارد اما آرای صادر شده در این نشست نکات قابل توجهی را آشکار میسازد که میتواند بیانگر آینده نظام بینالملل باشد.
نخست ارای منفی داده شده به این قطعنامه است. آمریکا، اتریش، چک، گواتمالا، لیبریا، میکرونزی، نائورو، پاپوآ گینه نو، پاراگوئه و رژیم صهیونیستی به این قطعنامه رأی منفی دادند. ترکیب مذکور بیانگر یک اصل مهم است و آن تنها ماندن آمریکا برای اجماعسازی در نظام بینالملل است. جو بایدن رئیس جمهور آمریکا در سال 2020 بر این ادعا بود که به دنبال ترمیم اجماع سازی جهانی آمریکا و ائتلاف سازیهای قدیمی در جهان است. نشست مجمع عمومی و رایهای داده شده به قطعنامه نشان داد که نه تنها بایدن نتوانسته چنین کارکردی داشته باشد بلکه امروز چند کشور ذرهبینی و قطرهای در کنار رژیم صهیونیستی برای آمریکا باقی ماندهاند و عملا هیچ جایگاهی یک جانبهگرایی آمریکایی در جهان ندارد. درحالیکه زمانی آمریکاییها یکهتاز سازمان ملل بوده و عمل هیچ کشور و نهادی جرات انتقاد از آن را نداشت؛ اما واکنشهای جهانی به اقدام آمریکا بیانگر دگرگونی در ساختار جهانی از یکجانبهگرایی به چندجانبه گرایی است.
دوم آنکه رای ممتنع کشورهایی مانند انگلیس و آلمان به این قطعنامه نیز نشان داد که این کشورها همچنان به سیاست «وسط بازی» ادامه میدهند و یکی به نعل و یکی به میخ میزنند تا هم رضایت لابی صهیونیستی را داشته باشند و هم جلب توجه کشورهای اسلامی و افکار عمومی را صورت دهند. البته یک سوی این وسط بازی را ارسال تسلیحات برای رژیم صهیونیستی تشکیل میدهد و سوی دیگر آن را ابراز تاسفهای ظاهری از آمار تلفات غزه و رای به قطعنامههایی است که چندان ضمانت اجرایی ندارند.
رژیم صهیونیستی و حامیانشان ثابت کردهاند که زبانی جز زبان زور متوجه نمیشوند لذا برای مقابله با آنها نیز تنها گزینه مقاومت است که حمایت از طوفان الاقصی و غزه میتواند گامی در راستای تحقق این مهم باشد.
سوم آنکه رای 153 کشور به قطعنامه مجمع عمومی را میتوان برتری فلسطین و مقاومت در برابر سلطه رسانهای غرب و صهیونیستها دانست. یکی از مهمترین مولفههای نظام سلطه و صهیونیستها را سیطره آنها بر رسانهها تشکیل میدهد که نتیجه آن نیز تسلط آنها در هدایت افکار عمومی بوده است. در جنگ غزه فلسطینیها نه تنها در حوزه نظامی، سیاسی و اقتصادی لطمات غیر قابل جبرانی را به صهیونیستها وارد ساختند که حوزه رسانهای نیز مدیریت جنگ در دست فلسطینیها قرار گرفته است.
تظاهراتهای گسترده جهانی در حمایت از فلسطین در نهایت دولتها را نیز به سمتی سوق داده که در نشست سازمان ملل جز اعلام انزجار از رژیم صهیونیستی گزینهای ندارند. نکته مهم آنکه این تظاهراتها و نیز رای اکثریت در مجمع عمومی به فلسطین نشان میدهد که ادعای برخی در داخل و خارج از ایران که ادعا میکنند دشمنی و مبارزه با صهیونیستها صرفا معطوف به جمهوری اسلامی ایران است ادعایی واهی است چرا که تحولات جنگ غزه نشان داد که این مهم به اصلی جهانی مبدل شده است و امروز کمتر کشوری را میتوان یافت که در برابر توهش و جنایتکاری صهیونیستها و آمریکا قد علم نکرده باشد.
لذا رای مجمع عمومی سازمان ملل را میتوان دستاوردی دیگر برای جبهه مقاومت و ایران دانست که توانسته است اجماع سازی جهانی در برابر رژیم صهیونیستی و حامیانش ایجاد نماد. ایران و جبهه مقاومتی که غرب ادعای انزوای آن را داشت ا امروز نه تنها جایگاهی جهانی یافته بلکه میتواند اجماع سازی ملتها و دولتها را نیز رقم زند و این دستاوردی است که غرب با تحریم و حاشیهسازی و سیرکهایی مانند جایزه نوبل نمیتواند بر آن سرپوش گذارد.
قاسم غفوری