شمارش معکوس شروع شده است. اگر زمان برگزاری انتخابات دوازدهم ریاست جمهوری را در نظر نگیریم و ملاک را روز تنفیذ و تحلیف رئیس دولت بعدی بدانیم، دولتی که با شعار «تدبیر و امید» آمده بود، چیزی حدود ۱۱ ماه فرصت دارد تا بتواند دل و رای مردم را به دست بیاورد.
توی چنین شرایطی، وقتی وضع و اوضاع اقتصاد، دقیقا برخلاف میلههای آماری دولتمردان است، وقتی آفتاب تابان «دستاورد برجام» فقط در حوالی نهاد ریاست جمهوری قابل رویت است، وقتی دست کج برخی «ذخیره»ها رو میشود، وقتی اوضاع برخلاف آنچه در بوق و کرنا میشود است و... شرایط برای دولتی که قرار بود به «شعار»ها و وعدههایش عمل کند سختتر از آنی میشود که میشد تصور کرد.
حالا این اوضاع و احوال را در نظر داشته باشید و به این فکر کنید، برخی هواداران و هواخواهان دولت، برای نجات چنین کابینهای چه باید بکنند.
توی همین مسابقات المپیک ریو، وقتی حمید سوریان نفس کم میآورد و نمیتوانست مثل نیمه اولِ رقابتش با حریف کشتی بگیرد، محمد بنا از یک ترفند استفاده میکرد. در زمان استراحت او بدنِ کشتیگیرش را خشک نمیکرد تا بعد از تذکر داور، کشتیگیر ما برای چند ثانیه بیشتر هم که شده استراحت کند و به قول معروف نفسش را چاق کند.
حالا هم برخیها همین شیوه را برای دولت در نظر گرفتهاند. کلیدواژههایی نظیر «کنسرت»، «دوچرخهسواری بانوان»، «ورود خانمها به ورزشگاه» و... درست نقش همان حولهای را بازی میکنند که سرمربی کشتی ما به تن شاگردش نمیکشید.
در شرایطی که دست دولت در زمینه اقتصادی و به طور اخص موضوع رکود و بیکاری خالیتر از همیشه است، این وسط هستند افرادی که از سر زیرکی سعی میکنند، جای مطالبات اصلی را با موضوعات دست چندمی در ویترین دولت عوض کنند. و متاسفانه در این بین افرادی هم هستند که در همین اوضاع و احوال از سر کمدقتی یا هر عنوان دیگری که میتوان انتخاب کرد، خودشان را با همین «ساز» هماهنگ میکنند و دقیقا حرفی را میزنند که حامیان دوآتشه دولت میخواهند.
این وسط، آنچه به فراموشی سپرده میشود، مطالبات اصلی مردم است؛ خواه در تهران باشند یا در مشهد و زاهدان و ایلام.
حالا اگر هزاری هم فریاد بزنیم که ایهاالدولت! قول و قرارت چه شد و برای معیشت مردم چه کردی، صدایت توی شلوغی فریادهای رسانهای به گوش کسی نمیرسد و بهتر بگوییم، اصلا نمیخواهند بشنوند.
همین که توی این چند ماه آخر عمری دولت، همه حواسشان به این باشد که چرا کنسرت در فلان جا لغو شد، چرا آن یکی شهر اجازه دوچرخهسواری بانوان داده نمیشود و چرا خانمها نمیتوانند تماشاچی باشند، برای مشاوران و هواداران سیاستهای دولت کفایت میکند که یک گوشهای بنشینند و جاده انحرافی خواستههای مردم را سیاحت کنند. دیگر هرچه فریاد بزنی که اولویتهای دولت حل مسئله اقتصادی بود و دوران طلایی پسابرجامی به گوش کسی نمیرود که نمیرود.
این وسط، تقصیر آنها که ناخواسته و نادانسته به عنوان یار کمکی حریف بازی کردهاند، بیشتر از افرادی است که از سر هواداری و طرفداری دولت از آب کره گرفتهاند.