یکی از مدیران اسبق پروژه یوز در سازمان حفاظت محیط زیست در یادداشتی نوشت: معضلاتی از قبیل ورود سم و کود به خاک، تبدیل اراضی جنگلی و مرتعی به اراضی کشاورزی، زمینخواری، مدیریت مصرف آب، تالابها، برکهها، دریاچهها و ... به دست کلانتری قابلحل است.
اکبر همدانیان یکی از مدیران اسبق پروژه یوز در سازمان حفاظت محیط زیست است، وی حدود ۱۰سال عضو هیئتعلمی دانشگاه بوده و اکنون دبیر شورای نظاممهندسی استان یزد است. همدانیان با ارسال یادداشتی خطاب به رئیس سازمان محیط زیست نوشت:
عنوان را تحلیل نکنید. قصد خاصی نداشتم فقط کلمات را کمی پسوپیش کردم. علت هم همین نحوه عملکرد مدیران سازمانی بود. من نظر خودم را دارم و مینویسم. شاید عده زیادی مخالف باشند، ولی این نظر فردی است که ۳۷سال رابطه تنگاتنگی با سازمان حفاظت محیط زیست داشته و شاهد همه اتفاقات در این سازمان بوده است، ولی نه آنچه در پشتصحنه میگذرد.
بنابراین آنچه در این حدود چهل سال در این سازمان نمایش دادهشده است را دیدهام و آنچه مینویسم بر اساس مشاهداتم است.
این روند از سمیعی در سال ۵۸ و به ابتکار در سال ۹۶ ختم شد. به نظر من تنها دکتر منافی پاک و صاف و بیآلایش و صادقانه، بدون اینکه دست به بدنه سازمان محیط زیست بزند کارکرد و رفت، خوب میایستاد و خوب حمایت میشد.
حال که عیسی کلانتری به سازمان محیطزیست آمده و بر مسند ریاست این سازمان تکیه کرده است دو حالت دارد یا دمش مسیحائی است و یا راه «هستم اگر میروم» را پیشگرفته است.
رشته تحصیلی کلانتری در مقایسه با بقیه رؤسا به محیط زیست نزدیکتر است چراکه از سه بخش عمده تخریب محیط زیست که مربوط به صنعت، کشاورزی و یا عمران است دیگر موارد خردهریزند.
معضلاتی از قبیل ورود سم و کود به زمین، تبدیل اراضی جنگلی و مرتعی به اراضی کشاورزی، زمینخواری، مدیریت مصرف آب، تالابها، برکهها، دریاچهها و همه... که درگرو تفکر و اندیشه خواهد بود به دست کلانتری قابلحل است.
در بخش صنعت و عمران هم باید ببینیم از چه کارشناسان و نظریهپردازانی استفاده خواهد کرد و چگونه معضلات را مدیریت میکند؟
بعد از مهره چینی ستادی سازمان که نیاز به یک بازنگری و خانهتکانی عمده دارد.
۱. دکانها شناسایی و بسته شوند.
۲. بیسوادان آموزش ببینند و بهروز شوند.
۳. ارتباط با دانشگاهیان و ادامه طرحهای مطالعاتی که همه در آرشیو خاک میخورند و بهجز کارخانه مقواسازی به درد دیگری نمیخورند باید تعطیل یا در صورت لزوم بازنگری جدی شوند. بهعنوانمثال طرح مطالعات جامع مناطق تحت مدیریت سازمان نیازمند بازنگری جدی است.
۴. توجه به نقطه نظرات مدیران استان در رابطه با شکارگاهها، پروانه شکار، قرقها، اهداف حفاظت از مناطق، بحث جدی توریسم و اکوتورسیم و گردشگران طبیعت، توجه جدی به زیرساختهای لازم برای این اهداف، واردکردن بخش خصوصی به کمک سازمان با وسواس و نظارت حاکمیتی نه بیبندوباری فعلی، فعال کردن ادارات کل ستادی سازمان و نظارت دقیق بر عملکرد آنان، استفاده از تجربیات مدیران،معاونان و کارشناسان بازنشستهای که علاقهمند به همکاری و ارائه نقطه نظرات سازنده بدون چشمداشت مالی دارند.
۵. جدی گرفتن بحث آموزش محیط بانان با الگوبرداری از آموزشهای قبل از انقلاب بهمنظور ارتقاء سطح حفاظت و علاقهمندی بیشتر به حرفه و شغلشان و غربالگری افراد بیعلاقه.
۶. ملزم نمودن سازمان جنگلها و مراتع در امر جدی گرفتن ممیزی مراتع و تعیین ظرفیت برد هم برای دامداران اهلی و هم برای حیاتوحش بهمنظور ایجاد رابطه معقول و منطقی بین جمعیت گونه و تولیدات اولیه زیستگاهها.
۷. غربالگری تشکلهای غیردولتی و تعیین چارچوب فعالیتها بهدوراز هرگونه گرایش سیاسی و گروهی.
۸. دخیل نمودن صداوسیما طبق قانون محیط زیست که وظیفه همکاری و اطلاعرسانی را عهدهدار است بهصورت جدی و جلوگیری از ورود افرادی که از تریبونهای خارجی و میکروفون های غیرمجاز بدون هماهنگی با سازمان و صرفاً جهت پشتیبانی از افراد موردنظر استفاده میکنند.
جناب آقای مهندس کلانتری شما ۸سال وزیر کشاورزی بودهاید و بدون حاشیه صحنه را ترک کردید، اگرچه پشتصحنه بیکار نبودید، اما اینک وقت آن است که با قاطعیت و تجربه مدیریتیتان طوری در این سازمان بیانشده تحولی ایجاد کنید که بهعنوان چهرهای ماندگار از شما یاد شود .
در این سازمان خیلی از افراد در راه هدف و اعتقاد سازمانیشان جانشان را از دست دادهاند و اینک یادی از آنها نمیشود.
خونبهای این عزیزان را پاس بداریم و سازمان حفاظت محیط زیست را از این خمودگی و بیتفاوتی نجات دهیم.»